به گزارش خبرنگار مهر در تبریز، 29 بهمن سال 1356 دومین حرکت گسترده اسلامی و مردمی که متعاقب قیام خونین 19 دی مردم قم در شهر قهرمان پرور حماسی تبریز صورت گرفت و امت اسلامی راه به راه خونینی که در بیش روی داشت پیوند داد و لحظاتی را بدنبال آورد که از آن خورشید حیات آفرین انقلاب اسلامی شروع به وزیدن کرد.
قلبهای پاک ملت مسلمان ایران هنوز در سوگ شهدای 19 دی قم، آکنده از غم و اندوهی جانکاه بود. هنوز خون های طلاب جوان و اقشار مختلفی که در اعتراض بدرج مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات و اسائه ادب به ساحت مقدس رهبر نهضت اسلامی به پا خاسته بودند، بر سنگفرش کوچه و خیابان های قم پاک نشده بود که رژیم آمریکایی شاه در 29 بهمن سال 1356 دست به جنایت دیگری زد و فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد.
خورشید یکشنبه 29 بهمن 1356 تازه طلوع کرده بود که با اتکا به خداوند دسته دسته و گروه گروه برای حضور در مسجد به راه افتادند، دانشجویان که نقش اساسی در این قیام داشتند با تعطیلی کلاسهای درس خویش و بازاریان و اصناف با تعطیلی مغازه های خود به اجتماع این سیل عظیم در حال جاری شدن بود می پیوستند دریایی که در حال خروشیدن پایه های ستمکاران را به لرزه در آورده بود.
جمعیت خداجوی و حق طلب در بازار تبریز متراکم شدند و این در حالی بود که ورودی بازار به دستور سپهبد آموزده استاندار وقت رژیم طاغوت بوسیله مامورین تحت فرماندهی سرگرد حق شناس مسدود شده بود تا از ورود مردم به مسجد جلوگیری کند.
با اینحال اما هر لحظه به انبوه جمعیت حاضر افزوده می شد و این حضور بیشتر از حد مردم که لرزه بر اندام مامورین انداخته بود باعث گردید فرمانده نظامیان شاهنشاهی با توهین به مقدسات مردم مسلمان به طرف مردم بی دفاع حمله کرده و با گشودن اسلحة گرم به سوی مردم شخصا گروهی از آنان را مقابل "مسجد قزلی" مجروح کرده و یک نفر از معترضان را نیز به شهادت رساند.
این جنایت، منشاء انفجار خشم مردم گردید. تجمع کنندگان درحالیکه پیکر خون آلود آن جوان را به دوش داشتند با شعارهای الله اکبر-خمینی رهبر، کشتند جوانان وطن، الله اکبر و ... به طرف خیابانهای شهر به حرکت در آمدند.
و قیام مردم تبریز از همین نقطه شروع شد. تظاهرکنندگان به مراکز نظام حمله کرده و مردم غیرتمند تبریز در ستیز با مظاهر طاغوت اماکنی مانند، مشروب فروشیها و کاخ جوانان را آتش زده و ساختمان حزب رستاخیز در هم کوبیده شد.
از همان نخستین لحظات قیام، مامورین نظامی مردم حق جوی تبریز را مورد هدف گلوله و رگبار مسلسلهای خود قرار داده و آنها را به خاک و خون کشیدند.
در پی این تظاهرات عدة بسیاری زخمی و تعدادی نیز به خیل شهداء پیوستند. گرچه از ساعت سه بعد از ظهر تانکها و مسلسلهای سنگین در مواضع حساس تبریز مستقر شده و حکومت نظامی اعلام شده بود اما مردم معترض تا پاسی از شب در کوچه ها و خیابانها به مبارزه ادامه دادند.
اما شاه و عمال دست نشانده اش در برابر این واقعه دچار وحشت هولناکی می شوند و دست به واکنشهای عجولانهای می زنند.
شاه برای اینکه دست های خونین خود را از این جنایت نفرت انگیز پاک نماید فرمان صادر می کند تا مامورین خطاکار حوادث خونین تبریز مجازات شوند و پس از احضار رئیس شهربانی و عزل استاندار تبریز، هیئتی به سرپرستی ارتشبد شفقت (آجودان شاه) به تبریز اعزام می گردند.
دولت جمشید آموزگار طغیان مردم تبریز را برانگیخته و بدست بیگانگان شمرده و اشاره به شورشیها کرد و اعلام نمود که:« در خیل آشوبگران تبریزی واقعی نبوده و همه از آنسوی مرز آمده بودند.»
وزیر مشاور کابینه او در مجلس اظهار داشت: آشوب و بلوای تبریز را کمونیست های شناخته شده براه انداختند.
خود شاه هم از زدن برچسب های ناچسب بر چهره نهضت اصیل اسلامی ابا نکرد و در مصاحبهای که چند روز بعد با خبرنگار بی.بی.سی داشت گفت: شورشهای قم و تبریز نتیجه اتحاد نامقدس بین کمونیست ها و اشخاص بسیار مرتجع است.
اما خود شاه جنایتکار هم بخوبی می دانست که قیام تبریز همچون نهضت همة ایران اسلامی بود و برای دفاع از حق و احکام اسلام صورت گرفته بود.
بی شک نسبت دادن این قیام به مارکسیست ها با مارکسیست های اسلامی که در تبلیغات شاهانه دیده می شد خدعه ای بیش نبود و نشانگر این واقعیت بود که این مکاتب انحرافی جایگاهی در ایران ندارند و گرنه شاه از آنها ذکری به میان نمی آورد.
در پی قیام خونین مردم تبریز که توسط عمال رژیم سر سپرده به خاک و خون کشیده شد، امام خمینی (ره) روز هشتم اسفند 56 اعلامیه که به تعبیر ایشان "غمنامه" بود صادر کردند. در قسمتهایی از این پیام آمده است:
سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان، درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز، درود بر مردانیکه در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد مرگ بر شاه خط بطلان بر خرافه گوئی های او کشیدند، زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت خود مشت محکمی بر دهان یاوه گویان زدند. خاطره بسیار تأسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد که هر مسلمی رشا رنج داد و ما را به سوگ نشاند من به شما اهالی محترم آذربایجان نوید می دهم، نوید پیروزی نهایی را که شما آذربایجانیهای غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خود سری سلاطین جور بپا خاسته و فداکاری کردید.
در قسمت دیگری از این پیام آمده است:
... با خواست خداوند قهار اکنون در تمام کشورهای صدای ضد شاهی و ضد رژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمانه (شاه) به اهتزاز درخواهد آمد و ملت اسلام یک دل و یک جهت به پاس از مکتب حیاتبخش قرآن آثار این رژیم ضد اسلامی و مروج زرتشتی را محو خواهد کرد. الیس الصبح بقریب؟...
امروز شعارها در کوچه و برزن هر شهر و هر ده مرگ بر شاه است و هر چه عمال کثیف کوشش می کنند که جنایات را در مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا مامورین متوجه کنند کسی نیست که باور کند.
ـ کشتار دسته جمعی تبریز، ملت غیور ایران را چنان تکان داد که در آستانه انفجار قرار گرفت. انفجاری که دست اجانب را برای همیشه قطع کرده انفجاری که انتقام مظلومان را از شاه گرفت و دودمان سیاه روی پهلوی را برای همیشه ازتاریخ ایران محو کرده و این ننگ را از صفحه ان زدود.
***
در چهلم شهدای تبریز بود که یزد جانانه خروشید و شهدایی غیور به پیشگاه نهضت اسلامی تقدیم نمود و پس از آن با برگزاری چهلم های مکرر و پیوسته شدن تمامی مبارزات مردم مسلمان ایران در 22 بهمن ماه سال 57 طومار رژیم پوسیده شاهنشاهی، برای همیشه در هم پیچیده شد.
نظر شما