به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب "ویتگنشتاین و حکمت" با حضور دکتر مالک حسینی مؤلف کتاب و دکتر محسن جوادی عصر دیروز سه شنبه چهارم اسفند ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
دکتر مالک حسینی در ابتدای این نشست با اشاره به انگیزه خود از تألیف این کتاب، گفت: پرسش در مورد ضرورت تألیف این کتاب تا حدی نشان دهنده نامأنوس بودن موضوع حکمت و نسبت آن با فلسفه ویتگنشتاین است. برای خیلیها، صحبت از مفهوم حکمت و ارتباط آن با فلسفه ویتگنشتاین خیلی غریب و ناموجه بنظر میرسد. یعنی تصویری که طی سالها از ویتگنشتاین مطرح شده با طرح چنین مسئلهای در مورد او سازگار نیست. به ویژه وقتی ربط فلسفه او به حکمت مورد بررسی قرار میگیرد این غریب بودن بیشتر نمود دارد.
مؤلف کتاب "حکمت: چند رویکرد به یک مفهوم" در ادامه یادآور شد: در مورد ویتگنشتاین و موضوع حکمت، به طور مشخص منبعی به زبان فارسی وجود ندارد و این مسئله دشواری انجام این کار را بیشتر میکرد. به نظر میرسد که در آثار ویتگنشتاین چیزی حکمت مانند به صورت فشرده نهفته باشد. این احساس در من نیز بوده است و در صدد اثبات آن بودهام.
وی با اشاره به کمبود منابع در مورد موضوع حکمت و فلسفه ویتگنشتاین تصریح کرد: هر چه منبع درباره معرفت شناسی ویتگنشتاین زیاد است ولی در عوض منبع در مورد نسبت حکمت و فلسفه ویتگنشتاین محدود است. در این کتاب درصدد اثبات این مسئله بودم که آیا آن احساسی که در مورد حکمت آمیز بودن برخی آثار و شیوه زندگی ویتگنشتاین داشتهام درست بوده یا نه.
مالک حسینی افزود: مقدمه این کتاب به سه بخش اصلی تقسیم میشود. طبیعی است وقتی در مورد نسبت مفهومی با فیلسوفی صحبت میکنیم ابتدا به خود آن مفهوم پرداخته شود. لذا در مقدمه سعی شده تا حدی به مفهوم حکمت پرداخته شود. به رغم تنوع در فهم فرهنگهای گوناگون از حکمت، عموم خوانندگان یک تلقی مشترکی از حکمت دارند و آنرا فهم عرفی یا متعارف از حکمت نام نهادهام.
وی افزود: در تعریف حکمت باید گفت حکمت بصیرت و فهمی است ناظر به امور عملی و مهم زندگی. یعنی حکمت همراه با عمل است و هدف نهایی آن رسیدن به زندگی خوب است.
این نویسنده تصریح کرد: برای تبیین نسبت حکمت و ویتگنشتاین توجه به ابعاد شخصیتی او لازم است. ویتگنشتاین شخصیتی است که تحولی مدام در او دیده میشود، شخصیتی آرام نیست و سیلان و تحول زیاد دارد و نظیر این مسئله نیز در آثار او دیده میشود. شباهت میان شخصیت ویتگنشتاین و آثار او را به عنوان شاهدی برای جنبه حکمی بودن ویتگنشتاین گرفتهام.
مالک حسینی با اشاره به اینکه ویتگنشتاین معمولا در مورد موضوعات مختلف تأمل میکرد ولی در مورد حکمت چنین نبود، گفت: او نیامده به موضوع حکمت زمانی را اختصاص دهد و به تأمل بپردازد. شاید فهم این موضوع را بتوان در تعریف ویتگنشتاین از حکمت دریافت. او معتقد است که حکمت امری گفتنی نیست و لذا امری اندیشیدنی نیست. بر این اساس دلیلی وجود ندارد که در موردحکمت فلسفهورزی کرد و او نیز چنین نکرده است.
وی تصریح کرد: در بخش دوم کتاب و در مقابل روش فلسفه ویتگنشتاین ساختار فلسفه او مورد بررسی قرار گرفته است. حکمت آمیز بودن تفکر فلسفی ویتگنشتاین در این فصل مورد اشاره قرار میگیرد و برای این مدعا شواهدی اقامه شده است. پراکسیس و عمل، تکثر، جنبه تربیتی، هنری و ادبی و عناصری چون اقناع، طنز و دیالوگ را میتوان به عنوان شواهدی برای حکمت آمیز بودن تفکر ویتگنشتاین آوردهام.
نظر شما