خـواجه نصیر الدیـن طوسى، روز شنبه یازدهـم جمادى الاول سال 597 هـ.ق در شهر طوس خراسان چشـم به جهان گشـود. نام او محمد، کنیه اش (ابو جعفر ) لقبش (نصیر الدیـن) (محقق طوسى) (استاد البشر) و شهرتـش (خـواجه) است.
خواجه نصیر نمونۀ کاملی از یک حکیم در سنت ایرانی – اسلامی است که نظر و عمل را توأمان در خود جمع کرده است. او نه تنها در مباحث نظری قدرتی بیبدیل محسوب میشود که در مدیریت علمی و سیاسی هم از خود نبوغ زیادی نشان داده است.
خواجه نصیر الدیـن ایام کودکى و جـوانى خود را در طوس گذراند، و دروس مقدماتى از قبیل خـواندن و نوشتـن، قرائت قرآن، قـواعد زبان عربـى و فارسى، معانى و بیان و مقدارى از علـوم منقـول از قبیل حدیث و ... را نزد پدر روحانى خـود (محمد بـن حسـن طـوسى) فراگرفت در ایـن ایام خواجه نصیر از مادرش در یادگیرى خـواندن قـرآن و متـون فارسـى استفاده مـىکـرد .
خواجه بعد از طى دوره سطح عالى در نیشابـور و برای ادامه تحصیل به شهر رى و از آنجا به قم و بعد از مدتی راهى اصفهان شد، لیکـن در اصفهان استادى که بتـواند از او استفاده نماید، نیافت بعد از انـدک مـدتـى به عراق مهاجـرت نمـود در عراق علـم فقه را فراگرفته و در سال 619 هـ ق، موفق به اخذ درجه اجتهاد و اجازه روایت از معین الـدیـن گشت خـواجه در عراق در درس اصـول فقه علامه حلـى حـاضـر گشت، وى نیز متقـابلا در درس حکمت خواجه شرکت مى نمود. ایـن سنت حسنه تاکنون در حـوزه ها باقى است و استاد و شاگرد به فراخـور معلـومات علمـى یکـدیگر از هـم استفاده مـىکنند و نهایت تـواضع و فروتنـى را براى کسب علـم از خود نشان مى دهند.
خـواجه سپـس در موصل نجـوم و ریاضـى را مـىآمـوزد به ایـن ترتیب خـواجه نصیر دوران تحصیل خـود را پشت سر مـىگذارد و بعد از مـدتها دورى از وطـن و خـانـواده قصـد عزیمت به خـراسـان مـى کنـد.
تجرید العقایـد، شرح اشارت بـو علـى سینا، قـواعد العقـایـد، اخلاق ناصـرى، آغاز و انجام، تحـریـر مجسطـى، تحریر اقلیـدس، تجـریـد المنطق، اساس الاقتباس، ذیج ایلخانـى، آداب البحث، آداب المتعلمیـن، و اثبات عقل برخی از آثار به جا مانده از این استاد مبرز فلسفه و اخلاق هستند.
خصیصه ممتاز حکیم در سنت ما یکی این است که حکیم فردی نیست که صرفاً اهل نظر باشد و باید با عمل هم پیوندهای نزدیکی برقرار کند. حکمت در این بستر با عمل ارتباط و نسبت نزدیکی دارد. خواجه نیز اینگونه است که علم وی در خدمت عمل به فرهنگ و سیاست کشور و دیارش هم بوده است. ما با چهرهای روبرو هستیم که نه تنها با زبان علم و معرفت آشنا است که با زبان سیاست هم حشر و نشر بسیاری دارد. از سوی دیگر وی قدرت و نبوغ چشمگیری در تأثیرگذاشتن بر سیاستمداران حتی خونخوارترین و جاهطلبترین آنها دارد. زندگی و مشی وی از این جنبه هم قابل مداقه و بررسی است.
این حکمت نزد خواجه رویهای دیگر هم دارد و آن گشودگی فکری است. همانطور که استاد دینانی در کتابی نشان داده است خواجه فیلسوف و متفکری گشوده است که با بسیاری از مخالفان و موافقان خود گفتگو کرده است و بدین جهت دینانی وی را فیلسوف گفتگو نامیده است. اینها همه نشان از پیوند و نسبت نزدیکی میدهد که عمل و نظر در مشی وی با هم برقرار میکنند.
به ظنر ما خواجه نصیرالدین طوسی را میتوان متفکر پیونددهنده نظر عمل هم دانست همانطور که تعریف فیلسوف گفتگو برای وی بسیار بهجاست.
نظر شما