دکتر علی اکبرعبدل آبادی درگفتگو با خبرنگار مهر در مورد تمایز جوهری میان حکمت و فلسفه گفت : به نظر من که[فلسفه] را عبارت از [سیر استدلالی آزادانه درباره هرچیزی به روش عقلی با استفاده از مفاهیم کیفی] و [حکمت] را عبارت از[درک شهودی و اشراقی حقایق متعالی] میدانم، تمایز ماهوی میان فلسفه و حکمت وجود دارد و آن تمایز ماهوی میان فلسفه و حکمت این است که فلسفه از سنخ علوم بحثی و استدلالی است، ولی حکمت از سنخ معارف ذوقی و کشفی است.
این استاد فلسفه دانشگاه تربیت معلم تبریز در مورد اینکه آیا میتوان حکمت را معرفت مسلط در جهان پیشامدرن دانست؟ اظهار داشت: به نظر میرسد که معرفت غالب در جهان سنتی ، روی هم رفته ، از سنخ حکمت بوده است.
این محقق و پژوهشگر درباره نیاز فلسفه برای پیشبرد راه خود به حکمت نیز گفت: پاسخ به این سؤال دقیقاً بستگی به این دارد که از فلسفه با تعریفی که در پاسخ به پرسش اولتان از آن بدست دادم، چه جایگاه و پایگاهی برای شهود و اشراق قائل شویم. من که گوهر فلسفه را استدلال ورزی میدانم ، شهود و اشراق را هرگز نمیتوان در جایگاه دلیل نشاند. از همینرو معتقدم که فلسفه از آنرو که و تا آنجا که فلسفه است،از حکمت کاملاً مستقل است.
عبدل آبادی تصریح کرد: البته، ممکن است که فیلسوفی در مقام اکتشاف حقیقتی به شهود یا اشراقی رجوع بکند، ولی تا زمانی که نتواند معرفت ادعایی مبتنی بر شهودی یا اشراقش را به روش عقلی مدلل و موجه سازد، مدعایش از سنخ باور بی دلیل و در نتیجه ناپذیرفتنی خواهد بود.
نظر شما