"هیچ" چهارمین فیلم عبدالرضا کاهانی فضا و قصهای متفاوت دارد اما در کنار این ویژگیها یکی از مهمترین امتیازهای فیلم تازه کاهانی حضور بازیگران مختلف در کنار یکدیگر است. او که پیشتر و در فیلم "بیست" با بازیگران مختلف در فضایی واقعگرا همکاری کرده بود، در "هیچ" آن تجربه را به شکلی کامل و پخته تکرار کرده است. کاهانی در این گفتگو از انتخاب بازیگران و کار با بازیگران نسلهای مختلف در این پروژه سینمایی صحبت کرده است.
- عبدالرضا کاهانی: به نظر من بازیگر خوب کسی است که بتواند هر نقشی را فارغ از چهره و فیزیکش بازی کند. دوست دارم همان قدر که خودم در گیر فیلم میشوم بازیگر درگیر نقش و فیلم بشود. زمانی که نقش از بازیگر فاصله دارد، او از کشف و شهودی که برای رسیدن به نقش میکند لذت میبرد. این حس لذت به گروه منتقل میشود و همه در یک فضای گرم و دوست داشتنی کار میکنند. در فیلمهایی مثل "بیست" و "هیچ" که بازیگرهای زیادی در آن حضور داشتند چنین فضایی کمک میکرد هر بازیگری سعی کند نقش مقابلش هم تجربه کند و همه دیده شوند اما این علاقه من فقط برای آشنایی زدایی از بازیگران برای تماشاگر نیست.
* بازیگرهایی که در "هیچ" میبینیم چقدر انتخابهای اول شما هستند؟
- در "هیچ" و "بیست" زمانی که فیلمنامه را مینوشتیم به بازیگرهای نقشها فکر میکردیم که بیشتر آنها در هر دو فیلم مقابل دوربین رفتند. 20 درصد از بازیگرها تغییر کردند که برای آنها فیلمنامه هم تغییر کرد.
* این تغییرها در فیلمنامه فقط به انتخاب بازیگرها محدود میشود؟
- نه، مثلاً در "هیچ" وقتی لوکیشن را پیدا کردیم، دیدم خانه بیجهت دو درب کوچک دارد. فکر کردم اتفاقاً این دربها با فضای پوچی که بر زندگی این آدمها و مناسباتشان حاکم است، همخوانی دارد. براساس لوکیشن فیلمنامه تغییر کرد. زمانی که لوکیشن میتواند مرا متقاعد کند بخشهایی از فیلمنامه را تغییر بدهم حتماً انتخاب بازیگر هم میتواند.
* بازیگر چقدر در این تغییرها سهم دارد؟
- زمانی که بازیگر نقش را کشف میکند از فیلمنامه نویس و کارگردان تسلط بیشتری روی دیالوگها دارد. من با 9 بازیگر مواجه بودم و این که خودم را جای 9 شخصیت بگذارم کار سختی است. زمانی که بازیگر روی نقش مسلط میشود این درک را پیدا میکند که کدام حرکت و دیالوگ برای این نقش مناسب یا نامناسب است. کارگردان خوب از نظر من کارگردانی است که گروهش هرچه گفت قبول نکند!
* اینکه بر خلاف تصور رایج است.
- بله، من دوست دارم حرفی که میزنم دربارهاش بحث شود و بازیگرها نظر بدهند و در شکلگیری نقش تعامل کنند. مدیریت فضایی که همه گروه در آن احساس کنند حضور موثر دارند و حرفهایشان شنیده میشود برایم مهمترین بخش کارگردانی است. در این فضا است که سرنوشت فیلم برای همه گروه مهم میشود.
مدیریت فضایی که همه گروه در آن احساس کنند حضور موثر دارند و حرفهایشان شنیده میشود برایم مهمترین بخش کارگردانی است |
- اجازه ندارند از اسکلت فیلمنامه خارج بشوند اما میتوانند هر پیشنهادی بدهند، طبیعی است همه پیشنهادها پذیرفته نمیشود. من همه گروه را در شکلگیری فیلم سهیم میدانم، به ویژه بازیگرها که در روند شخصیت پردازی موثر هستند.
* سکانسهای فیلم اغلب پر بازیگر و شلوغ است و میزانسهای تئاتر را به یاد میآورد در عین حال که همه بازیگرها دارند بازی میکنند و فضای یک زندگی واقعی را میبینیم از سینما فاصله نگرفتهاید. چطور توانستید بر مرز باریک بین سینما و تئاتر حرکت کنید بدون اینکه فیلم تئاتری شود؟
- خوشبختانه در بخش پیش تولید گروهی کنار هم جمع شدند که برای کیفیت فیلم ارزش قائل بودند. از این بابت مطمئن بودم که این دوستان به من در همه بخشها کمک میکنند. در صحنههای شلوغ، بارها دکوپاژ میکردم و پیش از فیلمبرداری اگر نکتهای به ذهنم میرسید باز در دکوپاژ اعمال میکردم. سر صحنه در کنار بازیگرها درباره سکانس صحبت میکردیم و حتی درباره بودن یا نبودنش به نتیجه میرسیدیم. بعضی وقتها بازیگری میگفت اصلاً لازم نیست من در این صحنه باشم و حذف میشد. میزانسن را از بازیگر و حس او میگیرم. سریع هم کات نمیزنم و پلان را ادامه میدهم.
* با توجه به حرفهایی که قبل از فیلمبرداری با بازیگرها دارید میتوانند موقع بازی تغییری در میزانسن بدهند؟
- نه، قبل از این که بازیگر مقابل دوربین برود درباره همه چیز صحبت میکردیم، حسین مهکام فیلمنامه نویس دیالوگها را مینوشت و تصحیح میکردیم و دربارهشان به توافق میرسیدیم و بازیگرها به جز این کاری مقابل دوربین نمیکردند.
* میشد شما روی نظرتان پافشاری کنید و پیشنهاد بازیگری را نپذیرید؟
- بله، اگر تشخیص میدادم پیشنهاد مناسبی نیست، رد میشد. شما وقتی با بازیگر تحصیل کرده و حرفهای کار میکنید مطمئن هستید که او میداند میزان حضور، اهمیتش را مشخص نمیکند.
* "هیچ" میتوانست به راحتی به فیلمی فانتزی یا کمدی تبدیل شود. بازیگرهایی در این فیلم بازی کردهاند که این فضا را به شما میدادند چطور توانستید فضا را کنترل کنید و از واقعگرایی حاکم بر قصه دور نشوید؟
- این موضوع بزرگترین نگرانی ما بود که "هیچ" یک کمدی سطحی بشود. هر جا احساس میکردیم داریم برای خنداندن مخاطب کار میکنیم خودمان را کنترل میکردیم. بازیگرها شخصیتها را زندگی میکردند و این وفادار بودن به قواعد زندگی، بازیها و کل فیلم را از فانتزی و کمدی دور میکرد. اگر مخاطب به سکانسهایی میخندد به موقعیتی که آدمها در آن گرفتار شدهاند میخندد. فکر میکنم فیلم باید رویکردی به زندگی داشته باشد و زندگی همه این لحظههای شادی و غم را در خود دارد.
بزرگترین نگرانی ما این بود که "هیچ" یک کمدی سطحی بشود. هر جا احساس میکردیم داریم برای خنداندن مخاطب کار میکنیم خودمان را کنترل میکردیم |
جای مهران احمدی در سینما خالی است و چرا فقط باید در فیلمهای من بازی کند. هیچ وقت احساس نکردم صابر ابر یک جوان بیست و چند ساله است، او در کار جدی و حرفهای است. نگار جواهریان بیاغراق پدیده سینمای ایران است و در وقت مناسب دیده شد.
من هیچ کدام از بازیگران را برای اینکه فیلمم بفروشد انتخاب نکردم. به خودم اجازه نمیدهم این طور فکر کنم. حتی به سرمایه گذار هم اجازه نمیدهم اینگونه فکر کند |
نظر شما