به گزارش خبرنگار مهر، رخشان بنی اعتماد متولد 1333 تهران، فارغ التحصیل کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران است. وی از سال 1352 با سمت منشی صحنه در تلویزیون مشغول به کار شد و تا سال 1359 چند فیلم مستند کوتاه را در مقام کارگردانی به ثبت رساند.
وی فعالیت سینمایی خود را از سال 1360 به عنوان منشی صحنه فیلم "آفتاب نشین ها" به کارگردانی مهدی صباغ زاده آغاز کرد. اولین تجربه حرفهای وی در مقام کارگردانی فیلم سینمای بلند "خارج از محدوده"در سال 1366 با فیلمنامه ای از فرید مصطفوی بود.
اخرین ساخته تحسین شده بلند سینمایی این فیلمساز زن سینمای ایران نیز "خون بازی" است که یک کار مشترک با محسن عبدالوهاب محسوب می شود که دختر وی باران کوثری نیز در آن به ایفای نقش پرداخته و جوایزی از جشنوارههای داخلی و خارج را از آن خود کرده است.
بنی اعتماد که خود را همیشه یک مستند ساز میداند در طول فعالیت در سینمای داستانی به کارگردانی فیلم های داستانی هم پرداخته است . او در فیلمهایش همیشه تلاش دارد با نگاهی جدی و متعهد راوی صادقی در به تصویر کشیدن معضلات اجتماعی باشد که قطعا هر کدام جایگاه ویژه ای در تاریخ سینمای این کشور دارند.
"خارج از محدوده" در قالب طنز نگاهی به چند معضل اجتماعی دارد که در دهه شصت امکان پرداختن به آنها وجود داشت. اجاره نشینی، نبود امنیت در جامعه نمادین فیلم که به اجتماعی بزرگتر پهلو می زند.
این فیلم به نوعی ورود قهرمان ساده کارمندی که در برخورد با مناسبات پیچیده جامعه وادار به کنش و واکنش های متفاوت و حتی نامتعارف می شود را به آثار این فیلمساز رقم می زند. با فیلمنامه ای از فرید مصطفوی که به تدریج تبدیل به زوج مکمل خوبی برای فیلمنامه نویسی بنی اعتماد می شود.این فلم در گروه کیفی "ب" به نمایش عمومی در می آید و در رتبه دهم جدول فروش فیلم های سال 67 قرار می گیرد.
"زرد قناری" بسیاری از مولفه های موفقیت "خارج از محدوده" را به همراه داشت.اثری کمدی که گزندگی واقعیت را تلطیف و به سادگی و سهولت داستان خود را تعریف می کند. فیلمنامه این فیلم را بهمن زرین پور به طور مستقل نوشت و بنی اعتماد با تکیه بر مهارت های بازیگری مهدی هاشمی توانست چهره ای باورپذیر از قهرمان قصه که یک کفاش بلندپرواز ارائه دهد.
کفاشی که به جهت بلندپروازی سرمایهاش را از دست می دهد و به نوعی در کام جامعه شهری بلعیده می شود و با واقعیات تلخ و خشن آن کنار بیاید. این فیلم در نوروزی سال 68 اکران شد و مورد توجه مخاطبین و منتقدین قرار گرفت.
"پول خارجی" سومین کار بلند سینمایی بنی اعتماد است که در سال 1368 با فیلمنامهای از داریوش مودبیان و فرید مصطفوی جلوی دوربین میرود. این فیلم قصهای انتزاعیتر نسبت به آثار داشت؛ به این مفهوم که بخش اعظم فیلم در رویای قهرمان آن میگذشت.
فیلم به نوعی پناه بردن به توهم و رویا را به عنوان واکنش نمادین مرتضی الفت در تقابل با جامعه ترسیم می کند. لحن گزنده فیلمساز به جهت نوع قصه و تم فیلم اجتناب پذیر به نظر می آید و پایان تلخ فیلم که الفت را با پیشزمینه بیماری روحی و شدت گرفتن آن راهی آسایشگاه روانی می کند، برخاسته از همین ویژگی است. این فیلم از 14 شهریور ماه سال 69 به اکران عمومی در می آید.
"نرگس" نگاه خاص او را به عنوان یک زن فیلمساز در سینمای ایران برجسته کرد. فیلمی که سال 1370 به نویسندگی فریدون جیرانی و بنی اعتماد ساخته شد و نگاهی نامتعارف حداقل در زمان ساخت به کلیشه مثلث عشقی داشت.
این فیلم نگاه موشکافانه بنی اعتماد را به قشر فرودست اجتماع این بار در رابطه ای ترسیم می کند که همه چیز آن در گرو بده و بستان مالی است. در "نرگس" ظهور زن به عنوان قهرمان اصلی با نمودی غیرکلیشه ای، سرآغاز شخصیت های زن ماندگار در سینمای ایران است.
"روسری آبی" با فیلمنامه ای از بنی اعتماد در سال 1373 ساخته شد و با ورود به زوایای پنهان رابطه ای نامتجانس، توانست از عشق پیری کلیشه زدایی کند. پرداختن به عشق مردی مسن به زنی جوان همراه با خود پیش فرض هایی همراه دارد که بنی اعتماد می تواند با چینش موقعیت و طراحی خاص شخصیت ها، وجه پناه و تکیه گاه را بیش از وجوه دیگر در این رابطه برجسته کند.
این فیلم در عین پرداختن به موقعیت و فضایی تازه که در میان کارگران روزمزد روستایی میگذرد و روشن شدن جرقه عشق در چنین مکانی می تواند به وجوه نامتعارف و خاص این رابطه بیفزاید و در عین حال خالق یک شخصیت مکمل زن به نام کبوتر است که با مهارت های گلاب آدینه و پرداخت خاصی که در فیلمنامه روی آن انجام شده، شخصیتی ماندگار را به سینمای ایران اضافه کرد.
"بانوی اردیبهشت" هم به نویسندگی خود بنی اعتماد به فاصله سه سال بعد ساخته شد که اثری شخصی است و آگاهانه از مولفه های معمول جذابیت زا برای مخاطب فاصله می گیرد.
بحران فروغ به عنوان یک زن مدرن با دغدغه و درونگرایی خاصی که در او طراحی شده، با کار حرفه ای او در تهیه فیلم مستند همخوانی پیدا کرده و همین مقطع آغازگر ورود شخصیتی به نام طوبی است که کمی بعدتر در "زیر پوست شهر" داستان زندگی اش محور قصه قرار می گیرد. نمونه خوبی از کاربرد شخصیت های مکملی که قابلیت پرداخت دارند در قالب فیلمی مستقل که البته بنی اعتماد در دوران مستندسازی زوایای زندگی او را مورد ارزیابی قرار داده بود.
"داستان های جزیره: اپیزود باران و بومی" پیش زمینه حضور بنی اعتماد در کارهای مشترک با کارگردانان دیگر است که بعدتر در "روایت سه گانه" هم دنبال شد. اپیزودهایی با محوریت جزیره کیش برای استفاده از جذابیت های آن که در فیلمنامه ای به نگارش اصغر عبداللهی و بنی اعتماد، تبدیل به قصه ای خاص شد.
قصه ای که بیشتر به رابطه حسی و درونی یک دختر شهری با پسر ماهیگیری محلی می پردازد که تجربه ای خاص با پسزمینه ای از زیبایی های کیش است.فیلمی که بار دراماتیک پررنگی ندارد و بیش از هر چیز رویا و ذهنیت آدم ها حرف اول را در آن می زند.
"زیر پوست شهر" سال 1379 با فیلمنامه ای از بنی اعتماد و فرید مصطفوی ساخته شد و داستان زندگی شخصیت فرعی "بانوی اردیبهشت" را برجسته می کرد. فیلمی با توجه به قصه جذاب و پرکنش، استفاده از محمدرضا فروتن و فراز و فرود متناوبی که در خط داستانی طراحی شده، توانست مخاطبان زیادی را جذب کند در عین حالی که به اصول و دغدغه های خاص فیلمساز وفادار ماند.
"روزگار ما" با قالبی مستند در دو اپیزود به فاصله یک سال ساخته شد. با فیلمنامه ای از بنی اعتماد که متأثر از انتخابات ریاست جمهوری سال 80 است. هر چند اپیزود اول به گونه ای مستقیم به فعالیت جوانان برای انتخابات می پرداخت و رأی اولی ها را به عنوان قهرمان اصلی انتخاب کرده بود، اپیزود دوم رویکردی درونی تر به این مقطع از تاریخ کشورمان داشت.
"روایت سه گانه: اپیزود ننه گیلانه" سال 1382 با فیلمنامه ای از بنی اعتماد به عنوان سومین اپیزود از یک فیلم بلند با موضوع دفاع مقدس ساخته شد و هیچ دور از ذهن نبود که این بار از دریچه ذهنی او شاهد مادری باشیم که جنگ تنها تکیه گاهش را از او گرفته است. باز هم این نقطه دید خاص بنی اعتماد است که موضوع سفارشی را از فیلتر خاص او عبور داده و آن را به نوعی مال خود می کند.
فیلم در همان زمان نمایش هم دچار اختلاف سطح عمیق در کمیت و کیفیت نسبت به دو اپیزود دیگر بود و همین ویژگی باعث شد بعدتر تبدیل به فیلمی مستقل شود.
"گیلانه" به جهت ویژگی های بالقوه اپیزود "ننه گیلانه" با فیلمنامه ای از بنی اعتماد، مصطفوی و محسن عبدالوهاب با اضافه کردن بخش اول تبدیل به فیلمی مستقل شد. ولی همواره بحث دلایل نیاز به اضافه شدن این بخش مورد بحث قرار گرفت. بخشی که در مقطع ابتدایی زندگی گیلانه به گونهای جایگاه اسماعیل را در باور او پررنگ کرد و به برشی از مقطع موشک باران و جنگ ایران و عراق و بازخورد آن میان مردم می پرداخت.
"خون بازی" با فیلمنامه ای از بنی اعتماد، مصطفوی، عبدالوهاب و نغمه ثمینی، شرح یک موقعیت است. موقعیت یک دختر جوان گرفتار اعتیاد مدرن که به نوعی شرح وضعیت او با بار دراماتیک محدود مورد توجه قرار می گیرد. فیلم می کوشد با دیدی مدرن به این معضل، نگاهی کالبدشکافانه به موضوع داشته باشد .
نزدیک به چهار سال است که سینمای ایران شاهد نمایش فیلمی بلند از رخشان بنی اعتماد با ویژگی های منحصر بفردش نبوده و امید است به زودی منتظر دیدن اثری تازه با نگاه خاص و ویژه وی باشیم.
نظر شما