۳ اردیبهشت ۱۳۸۹، ۱۰:۰۳

آسیب شناسی مدگرایی ـ 1/

جعل هویت با پوشیدن لباسهای مارک دار

جعل هویت با پوشیدن لباسهای مارک دار

بیشتر مدهای رایج در بین جوانان برگرفته از الگوهای غربی است. مدگرایی و علاقمندی به مارکهای غربی تقلید از فرهنگ غربی را در جامعه القاء کرده تا آنجا که اکنون برخی جوانان از نوک پا تا فرق سرشان فرنگی است و این اتفاق وظیفه مسئولان فرهنگی را دوچندان می کند.

به گزارش خبرنگار مهر، با گشت و گذاری در خیابانهای بالای شهر و دیدن پاساژهای آن می توان واژه های پول، مد، مارک و کلاس را با هم پیوند داد و به هویت گمشده جوانان بیش از پیش پی برد.

وقتی وارد پاساژهای شمال و غرب تهران می شوی چشمانت به جز جوانان به چهره های عجیب و غریب دیگری هم می افتد، شلوارهای تنگی که با کمربندهای رنگین تزئین شده به همراه تی شرتهایی با شکل و شمایل عجیب و غریب به تن مانکن هایی پوشیده شده که با ابروهای باریک و کلاه گیسی بر سر با موهای سیخ‌ سیخ خودنمایی می کنند.

در این پاساژها قیمت شلوار مارکدار از 200 تا 400 هزار تومان، تی شرت 70 هزار تومان، مانتو 90 هزار تومان و شال و روسری هایی که به اندازه یک نخ وسط سر را می پوشاند حدود 30 هزار تومان است.

البته مقایسه قیمت پوشاک در این پاساژها با مراکز خرید جنوب شهر خالی از لطف نیست. در مراکز خریدی مثل امامزاده حسن،   خیابان انقلاب و میدان امام حسین برای داشتن همه این لباسها مبلغ 100 هزار تومان هم کافی است. درست است که در این فروشگاهها قیمت کمتری برای خرید لباس پرداخته می شود اما مارک نیز از اهمیت ویژه ای در خرید و فروش آنها دارد به طوری که بر روی همه مغازه ها کاغذ نوشته هایی می بینی که برای تبلیغ لباسها از مارکهای معروف خارجی نام برده شده تا بتوان مشتریان را با استناد آنها راضی به خریدن کرد.

  

پاساژی در یکی از میدانهای شمال شهر پاتوق جوانان پولداری است که حاضرند برای خوش تیپی هر قیمتی بپردازند، به قول خودشان فقط برای این که ثابت کنند" بچه مایه دارند".

 به یکی از مغازه ها سرک می کشم، یک پیراهن شب مارک ‌دار 800000 هزار تومان. چند بار صفرهایش را می شمارم اما باز هم شک می کنم.

 می پرسم: قیمت این لباس چنده؟ پسر فروشنده که چهره اش با مانکن داخل ویترین فرقی ندارد می‌گوید: هشتصد هزار تومان. به جیبم فکر می کنم و از مغازه بیرون می آیم. پشت سرم غرغر می کند که پول نداری نیا وقت ما رو هم نگیر!

در حین گردش در میان پوشاکهای مارکدار به چند جوان برخورد می کنم که در حال انتخاب مانتویی برای دوستشان هستند. یکی از آنها می گوید: این مارک بهتره، خارجیه، هم رنگ خوشگل داره هم جنسش از اون یکی بهتره.

از او می پرسم قیمت این مانتویی که انتخاب کردی چنده؟ با تعجب می گوید: 110 هزار تومان با تخفیفش 100 تومان هم می ده. از او در مورد اصرارش برای خرید لباس مارک دار جویا می شوم می گوید: مارک لباس هویت من است، از روزی که یادم می آید از همین پاساژ خرید کردم.

در حالی که نگاهی دوباره به مانتو می اندازد زیر لب می گوید این بدترین فحش است که کسی به اصل بودن لباسهایم شک کند. اما این روزها اینقدر مارک تقلبی اومده که تشخیص دادن مارک اصلی خیلی سخت شده ولی کسی که این کاره است می فهمه.

او بالاخره انتخابش را می کند. همان مانتوی 100 هزار تومانی را می خرد. از او در مورد شغل پدرش می پرسم با عصبانیت می گوید: کارخونه داره. 

 پارسا به دنبال تی شرت معروفی می گردد. مستقیم خودش را به پلکان می رساند و از آن بالا می رود، گویا می داند مقصدش کجاست. به یکی از نمایندگیها وارد می شود و تی شرت مورد علاقه اش را با قیمت 60 هزار تومان می خرد.

 به محض خروج با سئوالم که چرا بقیه مغازه ها را نگشتی روبرو می شود و می گوید: من به این مارک خیلی علاقه دارم و به نوعی بهش وابسته ام.

در پاسخ به این سوالم که چرا دنبال لباسهای مارک دار می گردی می گوید: آدم نباید هر لباسی تنش کنه، لباس باید شخصیت بده.

یکی از فروشندگان لباس که در پاساژی در غرب تهران کار می کند می گوید: بیشتر کسانی که به سراغ مارک می آیند از طبقه مرفه جامعه هستند.

احسان که ماهی 600 هزار تومان حقوق می گیرد به لباسها اشاره می کند و می گوید: افرادی که اینجا خرید می کنند برایشان قیمت بالای آن کالا اهمیت ندارد، بیشتر آنها جوانانی هستند که به دنبال اجناس مارک دار و خاص می‌آیند.

 

مونا دیگر فروشنده این مغازه که در حال چیدن مانتوهای به قول خودش اصل ترک است می گوید: تا ماهواره یا تلویزیون یک لباسی را نشان می دهد فردا همه جوانان به دنبال آن هستند.  به نظر من برخی جوانان مناطق بالای شهر چون دغدغه ندارند و به هیچی فکر نمی کنند دنبال این مسائل می روند. دغدغه آنها کلاس گذاشتن با مارک شلوار و تی شرت و مانتوهایشان است. چیز دیگری برای عرضه ندارند.

از فروشگاه بیرون می آیم و به سمت درب خروج پاساژ حرکت می کنم هنگام عبور یکبار دیگر به ویترین مغازه‌ها با دقت بیشتری نگاه می کنم. مدل‌ لباسها مشابه هم هستند فقط مارکشان فرق می کند.  

 به اصل و ریشه خودمان برگردیم 

پیروی از الگوها و مدهای غربی و پوشیدن لباس با آرم خارجی یا تقلید از مدل موی سرفلان فوتبالیست نمی تواند به ما شخصیت بدهد. عوامل اصلی موفقیت در تمامی زمینه ها خودباوری (اعتماد به نفس) و پایبندی به اصول اعتقادی و ارزشهای اخلاقی است. تا زمانی که علم و دانش در وجود ما شکوفا نشود و زیرساختهای شخصیت ما مبتنی بر الگوهای فرهنگ اصیل این مرز و بوم شکل نگیرد آرایش ظاهر و تقلید از مدها و الگوهای دیگران جز بحران هویت و دور شدن از اصالت فرهنگی خویشتن نتیجه ای ندارد.

پس بیایید یکبار دیگر در رفتارمان تجدید نظر کنیم و اصالتهای فرهنگیمان را در پرتو جذابیتهای دروغین فرهنگ بیگانه از دست ندهیم. همان گونه که میل به امروزی شدن و مدگرایی (که از ویژگیهای دوران جوانی است) ناخواسته ما را به پیروی از الگوهای بیگانه می کشاند، غرور و احراز هویت نیز به همین دوره‏ سنی اختصاص دارد. چه خوب است غرور ملی و غیرت دینی را در خویش تقویت کنیم و میل به امروزی شدن و مدگرایی را با الهام گرفتن از آموزه های تمدن ساز اسلام و فرهنگ غنی اسلامی- ایرانی خویش و متناسب با هویت فرهنگی خود به فعلیت برسانیم.

کد خبر 1058068

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha