پروفسور الیزابت اندرسون استاد فلسفه و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان است. او دانش آموخته دانشگاه هاروارد و استاد پیشین این دانشگاه است. حوزه تخصصی و مطالعاتی اندرسون معرفتشناسی، اخلاق، فلسفه علوم اجتماعی و فلسفه سیاسی است.
آنچه در ادامه میآید گفتگوی گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر با این اندیشمند برجسته معاصر است.
پروفسور الیزابت اندرسون استاد فلسفه و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان در گفتگو با خبرنگار مهر و در خصوص نقش دین در تعریف هویت افراد و جوامع گفت: هویتهای اجتماعی از هر سنخی اعم از دینی یا غیر دینی دارای دو بعد "ذهنی" و "عینی" هستند.
بعد ذهنی هویت ناظر به آن چیزهایی است که فرد برای "معنا بخشیدن" به خود اتخاذ میکند. به عبارت دیگر فرد برای معنا کردن خود عوامل و مؤلفههایی را بر میگزیند که هویت ذهنی نامیده میشود.
وی افزود: بعد عینی هویت فرد، معنایی است که فرد نزد دیگران دارد. به عبارت دیگر افراد دیگر فرد را از زاویه خود مورد تفسیر قرار میدهند و هویتی را به او نسبت میدهند.
جهانی شدن گستره و سنخ حوزههای تفسیر کننده هویتی را افزایش داده است
وی تصریح کرد: جهانی شدن باعث افزون شدن گستره و سنخ مخاطبان بعد عینی هویت دینی شده است. به عبارت دیگر عوامل تفسیرکننده هویت دینی افراد گسترش یافته است. به عبارت دیگر، این مسآله باعث میشود تا افراد کمتر و کمتر بر نحوه "اظهار" خود کنترل داشته باشند.
هویت دینی اظهار شده توسط افراد که با عنوان هویت ذهنی- دینی شناخته میشود با تفسیرهایی درستی از سوی دیگران مواجه نیست ودر نتیجه هویتهای عینی-دینی متفاوتی نسبت به هویتهای ذهنی-دینی رقم خورده است
|
استاد پیشین دانشگاه هاروارد در ادامه خاطر نشان کرد: به سخن دیگر فرد عضو یک گروه دینی است و اعتقاد دینی خود را دارد و بر این اساس هویتی را اظهار میدارد. در عصر کنونی این هویت دچار تفاسیر متعددی میشود به گونهای که با آن هویت واقعی فرد و آن هویت جامعه دینیای که فرد به آن تعلق دارد، متفاوت است.
اندرسون افزود: به همین جهت است که هویت دینی فرد بر اساس تفاسیر از پیش موجود و فهمی چالش برانگیز مورد توجه سایرین قرار میگیرد. این در حالی است که این تفاسیر و صاحبان این تفاسیر در تعریف ذهنی فرد از هویت دینی خود در اغلب موارد سهمی نداشته اند.
استاد فلسفه دانشگاه میشیگان در ادامه تآکید کرد: شاید نتوان تبیینی مشخصتر از مسآله حجاب در برخی کشورهای اروپایی برای این مسآله یافت. بر این اساس مایل هستم مسآله حجاب را در کشورهایی چون فرانسه، هلند و برخی دیگر از کشورهای اروپایی مورد توجه قرار دهم. دختر و زن محجبه در این کشورها نمیتواند کنترلی بر فهم و تفسیر عمومی از هویت ذهنی- دینی خود داشته باشد. زن مسلمان دارای حجاب اسلامی، نمیتواند کنترلی بر فهم و تفسیر عامه مردم از این عمل دینی که مؤلفهای از هویت ذهنی دینی خود است داشته باشد.
وی افزود: برای اروپاییهای غیر مسلمان این اقدام ممکن است به عنوان نوعی تآکید مضاعف بر هویت دینی از سوی آن زن مسلمان تلقی شود. یا ممکن است این اقدام به مثابه نوعی آیین مربوط به لباس پوشیدن تلقی و تصور شود.
حجاب زن مسلمان از مصادیق سوء تعبیر از هویت ذهنی- دینی است
این نظریه پرداز برجسته حوزه اخلاق در ادامه یادآور شد: همچنین این اقدام میتواند به عنوان نوعی رد ارزشهای غربی تفسیر شود یا به نوعی تمکین و اطاعت از سلطه مردان تلقی شود. همچنین این اقدام میتواند به ناتوانی در جذب شدن در فرهنگ غربی مورد تفسیر قرار گیرد و یا حتی چالشی با سکولاریسم غربی تلقی شود.
وی تصریح کرد: در واقع هویت ذهنی زن مسلمان در غرب گرفتار مناقشه و اختلافات میان غرب با کشورهای اسلامی است. به عبارت دیگر این اختلافات است که هویتی عینی او را در مغرب زمین رقم زده و به استناد این اختلافات است که مسآله حجاب به مسآلهای سیاسی و امنیتی و به عنوان یک تهدید مورد ارزیابی قرار گرفته است.
استاد پیشین دانشگاه هاروارد تآکید کرد: نکته قابل توجه این است که این هویت عینی و تفسیر از هویت ذهنی- دینی زن مسلمان نه تنها از کنترل فرد خارج است، بلکه از کنترل جامعه دینی که فرد به آن تعلق دارد نیز خارج است.
این پژوهشگر فلسفه افزود: از اینرو در دوران معاصر با طنزی شدید مواجه هستیم و آن این است که جهانی شدن در دوران کنونی باعث شده تا هویت ذهنی برای افراد مهم باشند. از یک سو ابزار و وسایل ارتباط جمعی، ارتباطات را افزایش داده و از سوی دیگر تفسیر از هویت ذهنی فرد با آنچه که فرد به طور واقعی به آن تعلق دارد منافات دارد.
اندرسون در پایان این سوء تفسیر را قابل تعمیم به هویت دینی افراد دانست و گفت: در مورد هویت ذهنی- دینی فرد نیز همین طور است. این هویت ذهنی- دینی توسط دیگران دچار سوء تعبیر میشود و تفسیر درستی از آن صورت نمیگیرد.
نظر شما