پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۴ فروردین ۱۳۸۹، ۱۳:۰۰

معجونی درگفتگوی مشروح بامهر-2/

خودم نباشم نقش خراب می‌شود

خودم نباشم نقش خراب می‌شود

حسن معجونی گفت به عنوان بازیگر دوست دارد کارگردان قرائت خودش را از نقش بگوید نه اینکه به او درس بازیگری بدهد.

حسن معجونی سابقه درخشانی در عرصه تئاتر دارد. وی در تلویزیون بعد از سالها با مجموعه "مسافران" توانست شخصیت دوست داشتنی نمایشهایش را تداعی کند. معجونی سابقه طولانی در تلویزیون دارد اما خاطرات خوبی از برخی از آنها ندارد. به گفته خودش این فعایتها را جز کارنامه کاری‌اش قرار نمی دهد. عمده فعالیت های حسن معجونی به تئاتر ختم می شود. اگر چه او در کارنامه کاری خود فعالیتهای تصویری زیادی دارد اما ترجیح می‌دهد تنها از دو فیلم سینمایی "پاداش" و "همیشه پای یک زن در میان است"  و سریال "مسافران  یاد کند. معجونی متولد 1347 و تحصیل کرده رشته ادبیات نمایشی است. وی در بیشتر حوزه های تئاتر از جمله کارگردانی، نویسندگی، بازیگری، طراحی صحنه و لباس و... خودی نشان داده و  به هنرمند محبوبی در این عرصه تبدیل شده است. از عمده فعالیتهای نمایشی او می توان به  "عروسی خون"، "یادگار سالهای نمایش"، "مکبث"، "رومئو و ژولیت"، "در مصر برف نمی بارد"، "گالیگولا"، "بحرالغرایب"، "در انتظار گودو"، "رویای نیمه شب تابستان" و ... اشاره کرد. معجونی اسفند 88 و فرودین 89 نمایش "به خاطر یک مشت روبل" را در تماشاخانه ایرانشهر به  روی صحنه برد و با استقبال خوب تماشاگران مواجه شد. در بخش اول این گفتگو به چگونگی دیده شدن حسن معجونی بعد از سالها فعالیت و علاقه او به تئاتر و کمتر جدی گرفتن سینما و تلویزیون پرداختیم .سپس معجونی به نحوه درک بیشتر از بازی درونی و دلایل موفقیتش در مجموعه "مسافران" و فیلم سینمایی "پاداش" اشاره کرد.

* خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر:برای آدمهایی مثل من که مقوله سینما جذاب تر از تئاتر است این بی توجهی تو به سینما حرص آور است .چون فکر می کنم  که می توانی در سینما هم به اندازه تئاتر موفق باشی. واقعا هنوز هیچ پیشنهادی نتوانسته تو را وسوسه کند

- حسن معجونی: بعد از" پاداش" با این که  فیلم  اکران نشد اما پیشنهادهای زیادی داشتم  و بعد از سریال "مسافران" این  پیشنهادها بیشتر شد.

* نمی خواهید به بعضی از این ها جواب مثبت بدهی با این دید که دیده شدن هم در آینده کاری یک بازیگر مهم است؟

 - فکر می کنم فرصت  پیش می آید .واقعا دلم می خواهد در یک کار خیلی جدی این اتفاق بیفتد و نمی خواهم بگویند معجونی فقط  بازیگر کمدی است.
 
* چرا لزوما می خواهید این چارچوب را بشکنید؟ نوع بازی شما یک شیرینی و طنز درونی دارد، چرا لزوما باید یک کار غیر کمدی انجام بدهی؟

- من فکر می کنم از یک کار جدی  می‌شود کمدی دلچسبی هم بیرون  بیاید که تعریف شده نیست ، کسی هم دنبالش نیست. اصلا این دو ، سه کار  من را که موفق می‌دانید  به دلیل این است که در یک فضای جدی شیطنت و شوخی من جواب داد.

* نمی خواهی این شیطنت هایت را ادامه بدهی؟من  نگرانم  تو دوباره کنار بروی و فکر کنی کار کردن در عرصه تصویر کلیشه‌ای است.

دوست دارم با آدمهایی که پیشنهاد کار می‌دهند صحبت کنم و ببینم چه چیزی از ته ذهنشان گذشته که من را انتخاب کردند

 
 - واقعیتش این است که من را هنوز آنقدر قلقلک نداده.
 
 *  به لحاظ منطقی یا حسابگرانه  چطور؟
 
  - دوست دارم با یک سری آدمهایی که پیشنهاد می دهند صحبت کنم و ببینم چه چیزی ته ذهنشان  گذشته که من را انتخاب کردند.
 
* از این همه پیشنهادی که بعد از پاداش و مسافران داشتید به هیچکدام پاسخ مثبت ندادید؟
- نه.
 
* سر پیشنهادها بحث هم نکردید؟

- نه، فقط  اوایل تصمیم گرفتم فیلمنامه‌ها را تا انتها بخوانم و بعد از خواندن دیدم که حسم چقدر درست بود و نمی توانم ارتباط برقرار کنم.

* فیلمنامه‌ها را تا آخر خواندید؟

- 70 درصد یکی از فیلمنامه‌ها را خواندم و دیدم که راضی‌ام نکرد. یکی را هم گذرا نگاه کردم و دیدم که اصلا دوستش ندارم.
چند وقت پیش تلویزیون فیلمی نشان می داد که من را جذب کرد و بعد دیدم کارگردانش حمید نعمت الله است. حال و هوای فیلم خیلی صمیمی و خوب بود.من فیلم های این چنینی را ترجیح می دهم.

* ...و شما منتظر چنین حال و هوایی در پیشنهادها هستید؟

 - البته ممکن است شرایطی  پیش بیاید و من هم کاری را بکنم که راضی نباشم .
 

* تا به حال به این فکر کردی که بدون هیچ وسواسی با گروهی که هیچ کدامشان را از نزدیک نمی شناسی کار کنی؟

- نمی توانم قبول کنم. مثلا رامبد جوان روایت و داستان خودش را دارد و یک تشخصی به نقش من می دهد.من این تشخص را دوست دارم و اگر نباشد به نظرم هیچ اتفاق خوبی نمی‌افتد.رامبد می‌توانست به من بگوید یک جور دیگر باشد و یک سری فشارهایی که سال ها پیش یک سری آدم ها روی من آوردند و من را از کار تصویر زده کردند و نتیجه دلخواهشان را هم نگرفتند، روی من بیاورد، اما این کار را نکرد. آقای تبریزی هم چنین فشاری را روی من نیاورد. فقط به کار من جهت داد. من سال‌ها پیش با آدمی کار می کردم که به من می گفت اینجوری نباش در واقع تشخیص من را زیر سئوال می بردند . من حتی خود آن آدم را هم از نظر کاری و حرفه ای قبول نداشتم ، من همه چیز را خراب می کردم چون نمی توانستم خودم نباشم .هر وقت خودم نبودم هم نقش خوب از کار در نمی‌آمد هم من مجبور بودم پول کارم را خرج درمان افسردگی بعد از کار کنم. من دوست دارم با آدم هایی کار کنم که متوجه بشوند  جنس من چیست. مثلا رامبد به من گفت این خونسردی تو خیلی خوب است و این را از قسمت دوم "مسافران "  فهمید و اصراری هم  نداشت  آن را تغییر بدهم. عده‌ای  فیلمسازی را نمی دانند اما ادای کارگردانی درمی آورند . بعضی‌ها فکر می کنند فقط باید امر و نهی کنند و به کار بازیگر جهت بدهند. در صورتی که باید خواست خود را شرح بدهند  و من بازیگر بتوانم آن را با روش‌های خودم دربیاورم . بسیاری از کارهای تصویری را  که قبلا کردم از پرونده کاری‌ام ‌ پاک کردم ، حتی به یاد هم نمی آورم  چون  می دانم  فقط  آبروریزی بود. اما دریک کار استاندارد و درست تمام فعالیت من معطوف به این می شود که دنیای اثر چیست و من چطور می توانم در این اثر درست قرار بگیرم.

رامبد جوان و آقای تبریزی  می‌توانستند به من بگوید یک جور دیگر باشد اما چنین نکردند

* شما  در واقع دنبال این هستی که خوب درک بشوی و به تو احترام بگذارند و این احترام متقابل باشد.

- من بازیگرم. دوست دارم کارگردان قرائت خودش را به من بگوید نه اینکه به من درس بازیگری بدهد.یا من می توانم اجرا کنم یا نمی توانم. اگراو  قرائت خود را درست شرح دهد من می فهمم چه کارهایی را باید انجام بدهم.

* فکر می کنید تجربه‌های ناخوشایند  بازیگریت به شما خیلی لطمه زد؟

- حداقل آن دیده شدن را که گفتی  10سال به تعویق انداخت.
 
* کدام فیلمهایی که دیدید  تا به حال توانسته راضی‌ات کند؟

- این اواخر "درباره الی" و فیلم "نفس عمیق" راخیلی دوست داشتم. اما فیلمی که من را تامدت ها درگیر بکند یادم نمی آید.مثلا همین فیلم  تلویزیونی نعمت الله که برایت مثال زدم احساس کردم همه مناسباتش درست و بجاست و مشخص بود که پدیده ای مثل نعمت الله پشت کار است.

* هنوز هم تئاتر درس می دهی؟

- سر کار آقای تبریزی و رامبد جوان درگیری هایم زیاد بود و یک مدت از تدریس فاصله گرفتم اما این اواخر بچه ها را دوباره دور هم جمع کردیم و شروع کردم.

* وضعیت نیروهای جوانی که می خواهند وارد تئاتر بشوند چطور است؟

- یک شیطنت و طنز دوست داشتنی و ناخودآگاهی دارند که با فاصله به دنیای خودشان نگاه می کنند واین خیلی خوب است.

 جوانان یک شیطنت و طنز دوست داشتنی و ناخودآگاهی دارند که با فاصله به دنیای خودشان نگاه می کنند

* فکر می کنی تئاتر ما ظرفیت و پذیرش این همه نیروی جوان را داشته باشد؟

- با این شرایط و امکانات نه. یک بخشی مربوط به اشتباه فرهنگی و تحصیلات است. این باور و برداشت وجود دارد که کسی که دیپلم می گیرد حتما باید لیسانس و فوق لیسانس هم بگیرد در صورتی که نیازی به این همه تلاش نیست.

* منظور شما این است که تحصیلات چیزی را تضمین نمی کند؟

- دقیقا.نمی تواند بستری را فراهم کند که کسی از آن به عنوان نیروی خوب بیرون بیاید.ممکن  دکترای تئاتر  نتواند نمایش خوبی را به صحنه ببرد.  شاید مدرس خوبی باشد اما در نهایت می تواند درس بدهد.
.....................................................
 گفت‌ و گو : شاهین امین ، الهام نداف
کد خبر 1061837

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha