پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱ اردیبهشت ۱۳۸۹، ۹:۳۹

فلسفه و فرافلسفه(6)

فلسفه و فرافلسفه همواره با هم بوده‌اند

فلسفه و فرافلسفه همواره با هم بوده‌اند

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با تأکید بر اینکه فلسفه و فرافلسفه همواره با هم بوده‌اند گفت : نمی‌شود گفت در یک زمانی ما فقط فلسفه داشتیم و فرافلسفه نداشتیم، برای اینکه فلسفه همیشه در مورد خودش هم فکر کرده و موضوع آن خود فلسفه هم بوده است.

دکتر ضیاء موحد در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه اگر فلسفه را پژوهشی در مبانی و معانی  و اهداف و محدودیتهای فلسفه بدانیم، آیا می توانیم قائل به جدایی فرافلسفه از فلسفه باشیم، گفت: اولاً باید بین فرافلسفه و فلسفه فلسفه فرق بگذاریم ، فلسفه فلسفه مثل فلسفه سیاسی، فلسفه فیزیک، در مورد مباحث فلسفی آن موضوع بحث می کند.

وی افزود: اما فرافلسفه چون مسئله ای است که ما بیاییم از بیرون کل فلسفه را مورد بحث قرار دهیم. برخلاف فلسفه فلسفه ، فرافلسفه اصولاً موضوع کار خودش را فلسفه قرار می دهد و از بیرون به فلسفه نگاه می کند و خود فلسفه را زیرسؤال می برد ، فلسفه های مضاف آن فلسفه ای که درباره اش هستند آن موضوعی که درباره اش هستند را مورد سؤال قرار می دهد ولی فرافلسفه خود فلسفه را مورد سؤال قرار می دهد بنابراین اینها دونوع مسئله مختلف هستند.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران درباره این سؤال که آیا قرن بیستم را می توان شکوفاترین قرن در زمینه فهم مبادی و محدودیتهای فلسفه دانست و آیا فلسفه قرن بیستم عمدتاً فرافلسفه است، اظهارداشت: نه، این سؤالی که شما مطرح می کنید اصولاً سؤال مغشوشی است یعنی شما فلسفه کانت را اگر در نظر بگیرید می بینید که کانت صحبتش برسر این بود که ما از لحاظ معرفت شناسی تا کجاها حق سؤال کردن داریم تا کجاها می توانیم سؤال کنیم دانش ما تا کجاها مجوز عبور دارد، تا چه ساحتهایی حق ورود دارد.

وی افزود: این است که بعضی فلاسفه معاصر به خصوص یکی از آنها کالین مگی که شرح حالش به فارسی هم ترجمه شده کتابی دارد به نام "مسائل در فلسفه" ، در آن کتاب یک مسائلی را مطرح می کند که معتقد است اینها اصولاً بیرون از قدرت جواب دادن فلسفه هستند ، فلسفه اصولاً این مسائل را نمی تواند جواب بدهد همانطور که کانت هم یکسری مسائل را مطرح می کرد و می گفت ما نمی توانیم به این مسائل از لحاظ معرفت شناسی جواب بدهیم وآن پارادوکسها و تعارضهایی معروف کانت را اشاره کرده ، ناظر به همین است که می گوید این سؤالات را نمی توانیم جواب بدهیم.

این نویسنده و مترجم یادآور شد: اینکه در یک زمانی این مسائل اهمیت بیشتری پیدا کنند این دیگر بستگی به اوضاع و احوال آن زمان دارد. در زمان حاضر فلسفه از بسیاری بلند نظری های خود پائین آمده ، بسیاری از مسائل که فلاسفه به آنها می پرداختند امروزه متوجه شدند که این مسائل طرحش به آن شکلی که در سابق می شد راهی به جایی نمی برد بنابراین خیلی متواضع تر شدند برای اینکه علم یک زمانی خیلی ادعا داشت ، یکی از عواملی که باعث شد متواضع تر یا اصلاً متواضع بشود فلسفه علم بود که نشان داد اینجور نیست که علما دسترسی به همه حقایق عالم داشتند.

موحد گفت: این حرفها را به طور طبیعی درباره خود فلسفه هم زدند و تمرکز در خود فلسفه یا مسائل فرافلسفی هم بتدریج زیادتر شده است اما نمی شود گفت که قرن ما قرن فرافلسفه است، به همان اندازه فرافلسفی است که فلسفی است.

کد خبر 1067242

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha