محسن دايي نبي در گفتگو با خبرنگار هنري" مهر" ، گفت : اگر در نستعليق ، لطافت و نرمش را مي بينيم ، مفاهيم لطيف ، نرم و هماهنگ را بايد با آن بايد بنويسيم ؛ ولي الزاما اين كه خط قانونمندي به نام نستعليق داريم و مثلا صدها سال است كه خوشنويسان به اين خط مي نويسند ، نمي تواند جوابگوي همه امور تبليغي ما باشد . تا زماني كه بحث تقليد وجود دارد ، خلاقيت به وجود نمي آيد ، تا وقتي شاگرد از استادش تقليد مي كند و انقدر نسبت به او ارادت دارد كه حاضر نيست قدمي بيشتر و پيشتر از آنچه پيش از اين انجام شده بردارد ، خلاقيت به وجود نمي آيد . دست آخر مي گويند چقدر شبيه ميرعماد خط مي نويسد . پس در واقع اسم ميرعماد در صدر است و بقيه زير نام ا و .
وي افزود : اگر خوشنويسي بخواهد يك مصراع يا يك بيت شعر از حافظ را كه جنبه مغازله دارد ، بنويسد يا يك بيت شعر از سعدي كه جنبه نكوهش و پند دارد يا بيتي از اشعار مولانا كه معرفت و عشق الهي را القا مي كند و يا يك بيت شعر از فردوسي كه جنبه حماسي دارد ، نبايد همه را با خط نستعليق بنويسد ، چون حال و هوا ، بو ، طعم و مزه متفاوت دارند . مشكل ما اين است كه با خط نستعليق ، " بسم الله الرحمن الرحيم " را مي نويسيم و با همان خط هم مي نويسيم " تلفن عمومي است ، لطفا سوال نفرماييد " ، در صورتي كه اين توهين به نستعليق است . نستعليق جايگاهي خاص دارد و مي تواند مبين مفاهيم و معاني خاص باشد .
اثر محسن دايي نبي
دايي نبي تصريح كرد : خلاقيت مي گويد ، چه بكنيم كه از آنچه بوده ، فراتر رويم و كاري جديد ارائه دهيم و اين در حوزه و عرصه تقليد نمي گنجد . كار نو انجام دادن يا ابداع است يا بدعت . ابداع يعني : كار نويي كه زيبنده است ؛ از آنچه كه قبل از آن بوده زبياتر شده ولي بدعت يعني : كار نو انجام شده ؛ ولي آنچه را پيش از آن بوده ، به ابتذال كشانده و خراب كرده است . خط نستعليق يا خطوط قانونمند ديگر به جايگاهي رسيده اند و مثل پيرمرداني هستند كه شوخي با آنان صلاح نيست . بايد نستعليق را محترم داشت ولي اين آگاهي هم بايد باشد ، همانطور كه خط نستعليقي پيدا شد كه قبل از آن وجود نداشت خطوط ديگر هم مي تواند به وجود آيد . لزومي ندارد حتما خطي ايجاد شود و ديگران هم بيايند مثل نستعليق از آن استقبال كنند و عين آن بنويسند .
وي افزود : من فكر مي كنم ، اگر قرار باشد معناپردازي شود ، خطوط هم بايد مثل شعر في البداهه ، في البداهه خلق شود و به زيبايي خاصي برسد كه بتواند عين مفهوم جمله را القا كند . به عنوان مثال جمله " لطف خدا بيشتر از جرم ماست " را بايد طوري بنويسيم كه تضاد بين لطف و جرم را در آن ببينيم . من معتقدم اگر كسي بخواهد كار نويي انجام دهد بايد ببيند چه كارهايي پيش از آن انجام شده . اين خودش اولين قدم است براي انجام كار خلاقانه ؛ البته صرفا دانستن اين كه چه كارهايي قبلا انجام شده ، كافي نيست . توانايي و داشتن تكنيك لازم براي انجام آنها هم لازم است .
دايي نبي ادامه داد : وقتي پيكاسو كار هاي هنري در سبك آبستره و كوبيسم انجام مي داد ، خيلي ها از او انتقاد كردند كه اين كارها چيست ؛ مگر كار رئال انجام دادن چه اشكالي دارد . جواب داد : من مي توانم در حد رافائل طراحي كنم . پس بگذاريد هر كاري مي خواهم انجام دهم . نكته مهم اين است كه ما خوشنويسي نداريم كه ادعا كند مي تواند در حد ميرعماد يا ميرزا غلامرضا بنويسد . كسي كه به علت عدم توانايي در انجام كار كلاسيك بخواهد كار مدرن انجام دهد ، ممكن است بتواند ولي تاثير مطلوب را روي مخاطب ندارد . به عقيده من يادگيري نستعليق به عنوان خط پايه و مادر لازم است ، همانطور كه هر كس مي خواهد موسيقي ياد بگيرد ، بايد اول نت ، يعني الفباي آن را بياموزد .
وي تاكيد كرد : سياه مشق هايي كه با درايت نوشته شده ، با در نظر گرفتن فضاهاي مثبت و منفي ، ريتم ، تكرار و تمام آن چه در مباني هنرهاي تجسمي مي آموزيم ، ارزش و اعتبار مي يابد مثل كارهاي ناب و اصيل ميرزا غلامرضا اصفهاني يا مير حسين و ميرزا كاظم . اينها كساني هستند كه سياه مشق هايشان اعتبار بصري دارد به همين علت هم هست كه در موزه هاي بزرگ دنيا از سياه مشق هاي اينها به عنوان اثر هنري ويژه ياد مي شود ، چون بيشتر به موسيقي كلمات پرداخته اند .
نظر شما