۱ اردیبهشت ۱۳۸۹، ۱۲:۱۹

ناکارآمدی آموزش ادبی در گویش مردم مشهود است

ناکارآمدی آموزش ادبی در گویش مردم مشهود است

مصطفی رحماندوست معتقد است بخشی از ناکارآمدی نظام آموزشی ما در آموزش ادبیات معاصر را می توان در گویش امروزی مردم مشاهده کرد.

مصطفی رحماندوست در گفتگو با خبرنگار مهر بحث خود درباره جایگاه ادبیات معاصر در نظام آموزشی را با نقد و تحلیل وضعیت تدوین کتابهای درسی و آموزش در مدارس آغاز کرد و گفت: نظام آموزشی در مدارس نظامی ایستا است و در تدوین کتابها نیز نظر و سلیقه های فردی و سیاسی و یا در نهایت یک گروه چند نفره ملاک عمل قرار می گیرد.

اولویت با آموزش است نه پرورش
 
وی ادامه داد: حد موجود کتابهای درسی مدارس در حد سلیقه و ذوق چند نفراست که برایشان" آموزش " ارجحیت بیشتری دارد تا "پرورش ". در چنین وضعیتی نباید انتظار داشت که  درس ادبیات در مدارس هماهنگ با ادبیات معاصر کشور و نوگرایی ها پیش رود و پرداخت درستی نسبت به آثار معاصر در چنین نظامی وجود داشته باشد.
 
این شاعر با تشریح چگونگی توجه به ادبیات در سطوح مختلف تحصیلی آموزش و پرورش، بیان کرد: در دوران ابتدایی بیشتر تمرکز بر زبان آموزی است و فضا برای پرداختن به ادبیات چندان فراهم نیست. در سالهای بالاتر هم آثار مورد توجه  خود مولفان کتابها ی درسی (و گاه آثار خودشان ) آورده می‌شود و نگاه جامعی به تمامی جریانها و شخصیتهای ادبی معاصر وجود ندارد.
 
مولف "سفره شام" دلیل وجود چنین نگاهی را اینگونه تشریح کرد: دو بهانه برای چنین حذفیاتی وجود دارد. اولین بهانه، آموزشی بودن کتابها ی درسی است و دومین بهانه، "شایسته و گزیده" بودن اثر یا خط  فکری صاحبان آثار و یا جریانهای ادبی است که به شکل غیرقابل قبول از سوی مولفان کتابهای درسی مطرح می شود. چنین  نگاهها و مسائلی باعث می شود دانش آموزان ما  فرصت و امکان بهره مندی از آثار طیفهای مختلف ادبی را نداشته باشند.
زیرساخت دست یابی به چشم اندازهای فرهنگی را فراهم نکرده ایم
 
سراینده شعر "صد دانه یاقوت"  نتیجه وتاثیر چنین دیدگاهی را در پایین بودن فرهنگ مطالعه در کشورمان مشهود دانسته و گفت: وضعیت مطالعه در کشور شرایط خوبی ندارد و هرقدر هم تعریف سبد مطالعه را تغییر دهند باز هم نمی شود حقیقت را کتمان کرد. با شرایطی که داریم نمی توان امیدوار بود در 20 سال آینده به جایگاه نخست تولید فکر در منطقه دست یابیم چراکه عوامل  مقدماتی اجرایی شدن چنین  آرزو و چشم اندازی را (که مهمترین آنها بالا بودن سطح مطالعه و پژوهش است ) فراهم نکرده ایم.
 
وی افزود: مهمترین عامل برای تولید فکر و اندیشه این است که ما نیروهای خلاق پرورش دهیم. تعداد جوانان ایرانی موفقی که در المپیادها داریم  نشان از این نیست که در بین دانش آموزان ما قدرت تفکر خلاق رشد کرده است بلکه اینها تعداد معدودی از دانش آموزان هستند که اغلب به کمک بعضی از معلمان دلسوز یا خانواده هاشان  موفقیت به دست می آورند و نتیجه مستقیم نظام آموزشی کشور ما نیستند. شاید به همین دلیل باشد که خیلی هاشان هم اینجا نمی مانند و کشور را ترک می کنند.
 
این مترجم کتابهای کودک، لازمه دستیابی به نظام آموزشی که توان پرورش ذهنهای پویا و خلاق را داشته باشد حضور آموزگاران خلاق دانست و گفت: وقتی نظام آموزشی و برخی معلمان ما دارای ذهنی خلاق نیستند چطور می توان انتظار داشت در کلاس درس آنها دانش آموزان خلاق تربیت شود. وقتی در آموزش و پرورش ما مبنای گرفتن نمره بالا "خوب پاسخ دادن " است نه سوال  خوب و خلاقانه پرسیدن نمی توان از بچه ها انتظار داشت کاشف و خلاق و جستجوگر بار بیایند.
آموزش خلاق را جایگزین سیستم نمره ای کنیم
 
این مدرس داستان نویسی  پیشنهاد داد: به اعتقاد من باید سیستم ارزیابی نمره ای را از دوران دبستان حذف کرد و بازی درسی و درس خلاقانه را با هم درآمیخت تا به مرور سیستم آموزش خلاق جایگزین سیستم نمره‌ای شود البته می دانم چه موانعی پیش روی اجرایی شدن چنین پیشنهادهایی در سیستم آموزش و پرورش ما وجود دارد. این نظام  آموزشی کلیتش بر خلاقیت بنا نشده است و معلمان نیز ناگزیرند به جای اینکه بچه ها را با عناصر خلاق به درس جذب کنند با نمره جذب کنند.
 
شاعر مجموعه "ترانه‌های نوازش" اکثر قریب به اتفاق افرادی که راه خلاقیت  و پرورش استعدادهایشان را یافته اند افرادی دانست که خارج از محیط مدرسه به این جایگاه رسیده ‌اند و در این باره بیان کرد: البته معدود معلمانی که دیدگاهشان به آموزش متفاوت است هم توانسته اند بچه ها را در یافتن مسیر خلاقیت راهنما باشند.
تفکر آموزشی دوران مدرسه به دانشگاهها آمده است
 
وی در بخش دیگر صحبتهایش درباره میزان توجه نظام آموزشی دانشگاهی به ادبیات معاصر گفت: رشته های تخصصی چون ادبیات معاصر، ادبیات کودکان و ادبیات تطبیقی که ما را در حوزه ادبیات به روز نگه می دارد در معتبرترین دانشگاههای ما جای عمده ای ندارد و آنچه در دانشگاهها وجود دارد نظام کلاسیک است .استادهای جدید نیز ساختار قبلی را پذیرفته و آن را اجرا می‌کنند. در کل می‌توان گفت همان تفکر آموزشی دوران مدرسه به دانشگاهها رفته است.
 
رحماندوست با اشاره به اینکه وضعیت پایان نامه های دانشگاهی ما با ساختارهای خلاقانه فاصله زیادی دارد بیان کرد: در علوم انسانی هرقدر تعداد صفحات یک پایان نامه بیشتر باشد نمره بیشتری می گیرد ولی در علوم فنی خلاقیت بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و دلیل آن هم این است که به کارهای عملی توجه می شود. یک دانشجوی رشته ادبیات نمی تواند مجموعه شعری از سروده‌های خودش را به عنوان پایان نامه ارائه کند. شاهد مثال از وضعیت پایان نامه های رشته ادبیات ما اینکه ترم پیش دانشجوی فوق لیسانسی پایان نامه خود را به بررسی آثار من اختصاص داده بود  که تنها بررسی آماری بود در شعرهای رحماندوست که مثلا  چندبار کلمه های دل، خاک، گل و امثالهم به کار رفته است. چنین تحقیقی چه فایده ای دارد؟ استاد راهنما و سیستم آموزشی نباید چنین موضوعاتی را برای پایان نامه قبول کند.
 
همه ما مقصریم
 

مولف مجموعه دوازده جلدی "قصه‌های مثل ها" اضافه کرد: سیستم آموزشی ما به دنبال کشف رازها نیست و کشف، ابداع و خلق در آن جایی ندارد. در چنین وضعیتی همه ما مقصریم. زمانی هم که استادی پیدا می‌شود که صحبتهایش زمزمه محبت است راههای دسترسی به او محدود می شود و حتی ممنوع می شود دانشجویانی که با او درس ندارند سر کلاسهایش شرکت کنند. متاسفانه انجمنها و محافل ادبی که پیش از این در دانشکده های مختلف و حتی دانشکده های فنی فعال بود هرکدام به گونه ای غیرفعال شده اند در حالیکه هرقدر برنامه های جنبی در دانشگاهها بیشتر باشد نظام آموزشی بانشاط تر و پویاتر خواهد شد.
 
این نویسنده کودک و نوجوان ایجاد رشته های تخصصی جدید در دانشکده های ادبی را نتیجه نیاز جامعه دانست و توضیح داد: نیاز اجتماعی، دانشگاههای ما را به سمت تاسیس رشته های تخصصی و یا میان رشته ای می برد ولی مهم این است که پس از تاسیس رشته ها در فضای آموزشی آنها چه اتفاقی می افتد. آیا کارآیی لازم را داشته و می توانند افرادی خلاق و صاحب فکر تربیت کنند؟ تا وقتی نگاه برنامه ریزی در علوم انسانی و تدوین کتابها به سمت و سوی کشف و پرورش خلاقیت نرود مشکلی حل نخواهد شد.
 
وی مشکلات آموزشی کشورمان را ریشه ای دانسته و گفت: از سال اول دبستان بچه ها برای کنکور و آزمون پرورش می یابند. تعداد قابل توجهی از کتابهای کودکی که در سال چاپ می شود کتابهای  کمک آموزشی است. حرفهایی درباره برداشته شدن کنکور زده می‌شود ولی بازهم راهکارهایی که ارائه می‌شود از حرکت به سمت نوع دیگری از کنکور و یا پولی شدن و به تبع آن انحصاری شدن دانشگاهها، نشان دارد.
 
الگوبرداری از نمونه های موفق دیگر کشورها
 
رحماندوست تاکید کرد: در کشورهای دیگر عملکرد ( رزومه کار) کسی که علاقمند به آموزش دانشگاهی است و خلاقیت هایش، بیشتر از کنکور ورودی مورد توجه قرار می گیرد که می توان از این نمونه های اجرایی شده، در ایران هم استفاده کرد. درباره توجه به ادبیات در نظام آموزشی هم می توان از تجربیات موفق دیگر کشورها بهره مند شد. شما در فرانسه یا انگلیس می بینی که عامه مردم هم ادبیات کشورشان را می شناسند و دلیل آن هم این است که نظام آموزشی آنها به ویژه در مدارس رویکرد درستی به ادبیات دارد.
 
این نویسنده  که سالها سردبیری نشریاتی چون رشد و سروش را برعهده داشته است در پاسخ به این پرسش که آیا نظام آموزشی ما در شناساندن ادبیات کهن ایران زمین به دانش آموزان موفق بوده است یا خیر؟ بیان کرد: به اعتقاد من نتیجه ناموفق بودن ما در این زمینه را می توان در قدرت بیان و نوع ارتباط کلامی جوانان و نوجوانانمان دید که برای بیان آنچه در درون دارند و شادی و ناراحتیشان نمی توانند کلمات درستی پیدا کنند. آنها حرفشان را با اصطلاحات و ترانه هایی می زنند که مال اینجا نیست و ریشه در فرهنگ و هویت ما ندارد.
 
صحبت کردن امروز ما متاثر از آموزش ادبی ما است
 
وی که سابقه تدریس داستان نویسی در دانشگاهها را دارد گفت: صحبت کردن امروز ما متاثر از آموزش ادبی ما است و وقتی نظام آموزشی در شناساندن ادبیات و آموزش آن درست عمل نکرده خیلی طبیعی است که ما واژه ها و اصطلاحات ادبی خود را در محاورات روزمره مردم نشنویم. در کلاس درس بچه ها چیزهایی را می خوانند و در زنگ تفریح به زبان دیگری صحبت می‌کنند.برای اینکه گویش و تفکر عامه مردم تحت تاثیر ادبیات قرار گیرد باید نظام آموزشی جاذبه داشته باشد. اگر آموزش درست باشد آنگاه مردم هم در صحبتهایشان از شعرها، متنها، ضرب المثلها، واژه ها و دیگر داشته های درست ادبی شاهد مثال می آورند نه تکیه کلامهایی که ریشه، اصالت و معنا ندارند.
 
رحماندوست در پایان نقش رسانه ملی را در این باره مهم ارزیابی کرده و توضیح داد: چند روز پیش برنامه ای از رادیو فرهنگ به گوشم رسید که گوینده یک غزل چند بیتی حافظ را با هفت غلط خواند. رسانه ملی باید توجه بیشتری به توانایی ادبی گویندگان و مجریان داشته باشد گرچه در بهترین حالت هم افرادی که در همین نظام آموزشی کار می کنند یا خروجی آن هستند به رسانه ملی می‌روند و این چرخه معیوب ادامه می یابد.
 
 
 
کد خبر 1068287

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha