به گزارش خبرنگار مهر، شهر کتاب مرکزی به مناسبت بزرگداشت سعدی روز گذشته (پنجشنبه دوم اردیبهشت) میزبان استادان و سعدیپژوهانی بود که در همایشی با عنوان "سعدی در غزل" گرد هم آمده بودند.
در ابتدای این همایش مهدی فیروزان مدیرعامل موسسه فرهنگی شهر کتاب با اشاره به جایگاه سعدی در میان بزرگان تمدن ایرانی، گفت: سعدی آخرین حلقه از زنجیره متفکران ایرانی است که بر اخلاق زمینی پای فشرده و در این راه فکر کرده و راه حل داده است. او با گلستان و بوستانش به آخرین حلقه یک مکتب فکری بدل شد که به زندگی زمینی اهمیت میدهد در حالی که آخرت و مکافات و پاداش را هم فراموش نکرده است. بزرگداشت سعدی بزرگداشت کسی است که میخواهد روی زمین زندگی کند و آخرت را هم فراموش نکند.
وی بر همین اساس بزرگداشت سعدی را – که هدف همایش دیروز بود - بزرگداشت انسانی دانست که "میخواهد روی زمین زندگی کند و آخرت را هم فراموش نکند" و با اشاره به برگزاری درسگفتارهای سعدی در شهر کتاب طی یکسال گذشته، ابراز امیدواری کرد این جلسات ادامه یابد.
کوروش کمالی سروستانی مدیر مرکز سعدیشناسی دومین سخنران این همایش بود که سخنانش را با اشارهای کوتاه به برگزاری نشستهای علمی و عمومی در روز بزرگداشت سعدی در شهرهای شیراز، تهران و نیز برخی دیگر از شهرهای ایران و جهان آغاز کرد و در میان آثار شیخ اجل بوستان را آسمانیترین و گلستان را زمینیترین کتاب او دانست.
وی همچنین به غزلیات سعدی پرداخت و با ارائه آماری درباره این کتاب مهم، توجه حاضران را به نکات عجیبی جلب کرد:از مجموع 147 کتابی که سال 88 و در شمارگان 423 هزار نسخه پیرامون سعدی منتشر شده است، تنها 4 عنوان و در شمارگان 28 هزار نسخه به غزلیات او اختصاص داشته است.
مدیر مرکز سعدی شناسی افزود: در این میان ابتدا گلستان، سپس بوستان، در رده بعدی کلیات و در نهایت غزلیات جای داشتهاند و غزلیات هم که در دل کلیات سعدی چاپ شده، در واقع در مجموع این کلیات گم شده و دیده نشده است.
وی با ابراز تاسف نسبت به وجود تنها 3 شرح از غزلیات سعدی که تنها یکی از آنها هم کامل است، در عین حال وجود فرهنگهای بهتر در مورد غزلیات را در مقایسه با فرهنگهای مربوط به بوستان و گلستان یک نکته مثبت ارزیابی کرد و گفت: نزدیک به 9 تصحیح از غزلیات سعدی در بازار موجود است که البته فقط چهار تای آنها معتبر است. نزدیک به 250 تا 300 بیت ناگشوده هم در غزلیات وجود دارد که هنوز تفاهمی درباره نسبت آنها با سعدی وجود ندارد.
اگر شعر نبود نان هم نمیتوانستیم بخوریم
در ادامه رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم در یک سخنرانی با عنوان "هر کس به تماشایی" ابتدا به جایگاه شعر در زیست اجتماعی مردم پرداخت و گفت: ما معمولاً با شعر تفنن میکنیم اما هیچوقت فکر نمیکنیم که اگر شعر نبود ما هم نبودیم؛ شاعران زبان را به خدمت میگیرند یعنی زبان وسیلهای است برای بیان مقاصد و بشر هم از آن جهت مقصد دارد که زبان دارد و اگر زبان نداشت غایت و تاریخ هم نداشت. حیات انسانی با زبان داشتن است و در این بین شاعران بنیانگذاران زباناند.
وی افزود: شعر یک نیاز عادی نیست بلکه وجود آدمی است. شعر است که ما نیاز به نان را احساس میکنیم و اگر شعر نبود نان هم نمیتوانستیم بخوریم.
استاد فلسفه دانشگاه تهران با مقایسه سعدی با سوفوکل و شکسپیر، تاکید کرد: بسیار خوب است که در زمانهای که شعر چندان مورد اعتنا نیست، به شعر و آن هم شعر سعدی اعتنا میشود و اساساً تاریخ و زبان قدر شعر را میداند.
داوری اردکانی در ادامه غزلی از سعدی با مطلع "هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی..." را قرائت کرد و به عنوان سخنرانیاش بازگشت و به تفسیر این شعر پرداخت.
سعدی اولین شاعر شیراز و بزرگترین شاعر است
وی با نقل این گفته حمیدی شیرازی - همشهری سعدی و استاد قصیده معاصر - که گفته است "سعدی اولین شاعر شیراز است" افزود: البته اولین کسی که در شیراز شعر گفته روزبهان بقلی است اما او را معمولاً جزو شاعران حساب نمیکنیم و به همان گفته حمیدی اعتماد میکنیم و عجبا که اولین شاعر، بزرگترین شاعر هم هست.
رئیس فرهنگستان علوم در ادامه شیراز را بعد از حمله مغول مهد ادبیات عرب دانست و گفت: در آن زمان مرکز فرهنگی و در واقع مرکز زبان از خراسان و شمال به شیراز منتقل میشود و این انتقال شیراز را به مهد شعر و ادب تبدیل میکند. اما نکته دیگر این است که حتماً باید به شیراز رفت تا متوجه بعضی اشارات سعدی و حافظ شد؛ سعدی اهل تماشاست و به نظر نمیرسد هیچ شاعری این همه شیفته جمال باشد که سعدی.
داوری اردکانی در پایان گفت: زبان سعدی زبان همه ماست و زبان هیچ یک از ما نیست .این زبان با ماست و در عین حال ما با آن زندگی میکنیم.
سعدی عاشق را از پرداختن به نفس برحذر میدارد
نصرالله پورجوادی دیگر سخنران این همایش بود که سخنرانیاش را تحت عنوان "گله از فراق" با قرائت غزلی با مطلع "همه عمر برندارم سر از این خمار مستی ..." آغاز کرد و با اشاره به مستور بودن لفظ عشق در این شعر، گفت: با اینکه سعدی فقط یک بار در بیت هفتم این غزل از عاشقی خود یاد کرده است، مستی و خماری مستی تعبیری است شاعرانه و مراد از بادهای که به همراه خود مستی میآورد، عشق است.
وی افزود: مسئله عاشقی انسان حتی پیش از اینکه او پا به جهان بگذارد، وجود داشته است؛ حدود یک قرن و نیم پیش از سعدی و مکتب او که همان تصوف عاشقانه است، احمد غزالی به مسئله عشق پرداخته است. در قرون سوم و چهارم هجری تحولی به نام رنسانس اسلامی صورت گرفت و اومانیسم اسلامی ظهور کرد و با تحولاتی که آن زمان در عالم اسلام رخ داد، مذهب عشق به وجود آمد.
پورجوادی در ادامه با تفسیر بیتهای غزل مذکور، اضافه کرد: از نظر سعدی مهمترین کاری که عشق برای عاشق میکند، این است که او را از خودپرستی میرهاند. اما در عوض زاهد اگرچه مدعی خداپرستی است، میخواهد با خودپرستی مبارزه کند و به هر حال مشغول نفس است حال آنکه سعدی عاشق را از پرداختن به نفس برحذر میدارد.
وجود 13 غزل و 150 بیت با ردیف "دوست" فضای غزل سعدی را دوستانه کرده است
مریم حسینی دیگر سخنران این همایش مقالهاش را با عنوان "فلسفه خرمی و خوشدلی در غزل سعدی" با قرائت غزلی با مطلع "به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست ..." آغاز کرد و با بیان اینکه "تاریخ شادخواری در شعر فارسی به دوره رودکی برمیگردد" در عین حال گفت: اما پس از آن روزگار پریشانی ملک و محنت میرسد و تا مدتها به سختی سخنی سرخوشانه یافت میشود تا زمان سعدی که دوباره معاشران او را سرخوشانه یافتند.
وی افزود: نکته در اینجاست که در طول تاریخ بلندمدت قامت ایران، سایه اندوه و ملالت، سایه مدام این سرزمین بوده و هجومهای گاه و بیگاه، عشق را ناکام گذاشته است.
این استاد ادبیات فارسی اضافه کرد: سعدی جهان را خواستنی و دلخواه میبیند و میخواهد . بیشتر غزلهایش نشاط آور است و تعداد غزلهایی از او که موسیقی فرحناکی دارند، بسیار است. جهان بینی او مبتنی بر حضور یار است و بهشت و فردوس از پرکاربردترین واژههای غزلهای اوست.
حسینی بیشترین میزان سرخوشی را مربوط به اشعار سعدی در وصف طبیعت دانست و گفت: بهار بیشترین جلوه را در شعر او دارد و برایش باغ، فردوس است. سعدی به طبیعت عشق میورزد و شیراز مایه خوشباشی اوست. مایههای اینگونه اندیشه را باید در حس زیبایی شناسی او دید؛ سعدی با نغمهای به طرب درمیآید و در نتیجه اینگونه نگرش است که او این اقبال را دارد که از بوی خوش گلی مست شود.
وی ادامه داد: غزل سعدی سرشار از ناگفتهها در باب عشق، عاشق و معشوق است و از نظر او عشق کیمیاست؛ در دیوان او 13 غزل و 150 بیت با ردیف دوست آمده است که در دیوان هیچ شاعر دیگری سابقه ندارد و وجود همین واژه دوست فضای غزل سعدی را دوستانه میکند.
ادامه دارد...
نظر شما