پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹، ۹:۵۷

تأویل‌شناسی فلسفی-3/

مفسر و متن قابل تفکیک نیستند

مفسر و متن قابل تفکیک نیستند

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: از نظر گادامر رابطه مفسر و متن رابطه ذهن و عین نیست، بلکه هر دو در درون تاریخ به سر می‌برند و از هم جدایی ناپذیرند. گادامر فهم را متأثر از تاریخ می‌داند و به تأثیر تاریخ معتقد است.

هانس گئورگ گادامر و هایدگر را در زمره کسانی باید به شمار آورد که تأویل شناسی را از حوزه روشی فراتر برده و به هستی شناسی منتقل کردند.

مهمترین اثر گادامر "حقیقت و روش" است که در آن آرای او درباره تأویل شناسی به طور جامع و منسجم آمده است. گادامر در این کتاب به بسط تأویل شناسی هایدگر در زمینه زیباشناسی، علوم انسانی، تاریخ و زبان پرداخته است.

گادامر می‌گوید که هدفش از این کتاب نه ارائه دستورالعملی برای فهم و تفسیر و نه ارائه روشی برای علوم انسانی بلکه نشان دادن آن چیزی است که عملاً بدون دخالت خواست و اراده ما رخ می‌دهد. از نظر او، تأویل و فهم، هر گونه تجربه ما از جهان (اعم از زیباشناختی، تاریخی، مذهبی، علمی و غیره) را در بر می‌گیرد.

وی اشاره می‌کند که نمی‌خواهد استفاده از روش در علوم انسانی را رد کرده یا تفکیک روش شناختی این علوم از علوم طبیعی را به رسمیت بشناسد، بلکه می‌خواهد چیزی را نشان دهد که بر هر گونه  علم و تجربه تقدم دارد و آن را میسر می‌سازد: فهم.

گادامر با اشاره به زمانمندی دازاین از نظر هایدگر نشان داده است که فهم نه صرفاً یکی از اشکال فعالیت فاعل شناسا، بلکه همان شکل هستی دازاین است و تأویل در کتاب حقیقت و روش بدین معنا به کار رفته است.

بین مفسر و متن رابطه متقابل وجود دارد

گادامر با اشاره به دور تأویلی هایدگر می‌گوید بین مفسر و متن رابطه‌ای متقابل وجود دارد. مفسر همواره با پیشداوری‌ها متن را می‌خواند، ولی ذهن او باید برای دریافت پیام متن نیز گشوده باشد. این بدان معنا نیست که او باید پیش‌داوری‌های خود را کاملاً فراموش کرده و تسلیم متن شود، بلکه بدین معناست که او باید بگذارد متن نیز سخن بگوید.

از نظر گادامر، علی رغم مخالفت روشنگری با هر گونه پیش‌داوری، فهم همواره با نوعی پیش‌داوری همراه است. این پیش‌داوری لزوماً به معنای داوری نادرست نیست و توجه به آن ما را برای درک درست محدودیت حاکم بر انسان و آگاهی تاریخی او آماده می‌سازد.

معرفت ما درباره طبیعت و تاریخ تابع شرایط تاریخی ماست. بر خلاف باور به خودآگاهی مطلق، ما به تاریخ تعلق داریم و نه تاریخ به ما. بر این اساس، پیش‌داوری جزو هستی تاریخی انسان است و همین پیش‌داوری است که فهم را میسر می‌سازد.

بر اساس آنچه گفته شد در می‌یابیم که از نظر گادامر رابطه مفسر و متن رابطه ذهن- عین نیست، بلکه هر دو در درون تاریخ به سر می‌برند و از هم جدایی ناپذیرند. گادامر فهم را متأثر از تاریخ می‌داند و به تأثیر تاریخ معتقد است.

از نظر گادامر، در شناخت پدیده‌های تاریخی، همواره این تأثیر تاریخ بر ماست که موضوع تحقیق را تعیین می‌کند و ما را از مسائل دیگر غافل می‌کند.

کد خبر 1076298

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha