به گزارش خبرنگار مهر، نشست "ایران و تفکر فلسفی دوران معاصر" عصر امروز سهشنبه 21 اردیبهشت در سالن سرای اهل قلم نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با حضور دکتر منوچهر پزشک، دکتر علامرضا جمشید نژاد اول، دکتر ناصر گذشته و منوچهر صدوقی سها برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دکتر جمشید نژاد، با اشاره به تأثیر اندیشه غزالی در تفکر فلسفی ایران تأکید کرد: غزالی در آثار خود فلسفه مشاء یا عقل محض و اندیشه افلاطون و ارسطو را که از طریق ابن سینا به دستش رسیده بود نقد میکند.غزالی عقل را نفی نمیکند بلکه میگوید عقل برای پیمایش ملک و ملکوت کافی نیست.
وی غزالی را زمینهساز فلسفه اشراق خواند و گفت: بعد از غزالی شخصیتهای بزرگی در فلسفه اشراق ظهور کردند که دو تن از بزرگان این حوزه تفکر را به شهادت رساندند که یکی شیخ اشراق سهروردی و دیگری عین القضات همدانی است که کتاب "زبدة الحقایق" را به زبانی صوفیانه در این باب نوشت.
حوزه عرفانی نجف و قم زاده حوزه فلسفی و عرفانی تهران است
در ادامه این نشست صدوقی سها به حوزه تفکری تهران اشاره کرد و گفت: در طول دو قرن 13 و 14 در ایران یک حوزه ممتاز فلسفی – عرفانی در حد اعلا وجود داشته که دامنه آن تا روزگار ما نیز کشیده شده است.
وی جنگهای صلیبی، جنگهای ایران و روس و انگلیس، آشنایی ایرانیان با تمدن جدید، ظهور نحلههای کلامی مثل شیخیه و تبعات نامیمون آن، نهضت عظیم تصوف و آمدن نعتاللهیه از هند به ایران را از جمله وقایعی خواند که در قرن 13 در جهان و ایران اتفاق افتاد و افزود: در این زمان ما تأسیس حوزه عقلی تهران را شاهدیم که باید مورد توجه قرار گیرد.
صدوقی سها با اشاره به چگونگی تأسیس مسجد و مدرسه مروی در زمان فتحعلی شاه قاجار تأکید کرد: حوزه عقلی تهران با ورود آخوند ملاعبدالله زنوزی به تهران تأسیس میشود.
وی به شاخصهای حوزه تفکر تهران اشاره کرد و افزود: استاد آشتیانی در مورد آقامحمدرضا قمشهای که به سال 1306 به تهران آمد، فرمودند که اگر حوزهها اجازه میدادند، آقامحمدرضا قمشه ای به مانند جایگاه صدرالدین قونوی، قیصری و ...در جهان مطرح میشد.
وی با اشاره به جایگاه حکمت مشاء با ظهور میرزا عبدالحسن جلوه در حوزه تفکر تهران، افزود: حکمت متعالیه نیز بزرگترین حکمای صدرایی را در تهران به خود دید و حتی تدریس ریاضیات قدیم در طراز اول بود تا جایی که برخی به "ریاضی" معروف شدند.
صدوقی سها تأکید کرد: ما میدانیم که در این دو قرن اخیر از جای جای عالم اسلام، شیعه به نجف برای تحصیل مشرف میشد اما از نجف علمای عرب به تهران برای تحصیل عرفان و فلسفه میآمدند که نمونه آن دو برادر شیخ عبدالکریم و عبدالجواد جزایری هستند.
وی حوزه عرفانی نجف اشرف و حوزه عرفانی قم را زاده حوزه فلسفی و عرفانی تهران دانست و گفت: نکته بسیار جالب دیگر این است که در مدرسه سپهسالار، مرحوم میرزا عبدالحسن شعرانی برای برخی یک متن ریاضی را به زبان فرانسه تدریس میکردند.
آشنایی ایرانیان با فلسفه جدید در حوزه تهران بود
وی آشنایی ایرانیان با فلسفه جدید را در حوزه تهران دانست و افزود: دکتر حسین ضیایی نقل میکنند که استاد عصار حدود 2 ساعت درباره فنومنولوژی هوسرل سخن میگفتند و شخص دیگری به نام شیح محمدحسن برهانی که یک طلبه است نقدی بر شوپنهاور مینویسد. مکاتبات علامه جعفری با برتراند راسل نیز از دیگر مسائلی است که در حوزه تفکر تهران اتفاق افتاده است و خود مرحوم علامه جعفری به من فرمودند که در مکاتباتی که با راسل داشتم در آخرین نامه که نوشتم به شاگردانم گفتم که راسل دیگر به این نامه پاسخ نمیتواند بدهد.
صدوقی سها در پایان از ثبت نام تهران به عنوان " شهر فلسفه" در یونسکو خبر داد.
هرمنوتیک در ایران معاصر جریانساز شد
در ادامه این نشست، دکتر ناصر گذشته به بحث "هرمنوتیک" و تأثیر آن در جریان فکری فلسفه معاصر ایران پرداخت و گفت: هرمنوتیک در واقع به چگونگی شکلگیری تفسیر متن میپردازد.
استاد فلسفه و کلام دانشکده الهیات تهران افزود: در مباحث فلسفی دو قلمرو هستیشناسی و معرفتشناسی وجود دارند که هرمنوتیک به حوزه معرفتشناسی مربوط است.
وی آغاز جریان هرمنوتیک را مربوط به قرن اول میلادی دانست و گفت: فیلون اسکندرانی در قرن اول میلادی اولین کسی است که با استفاده از فلسفه یونان و ارسطو و افلاطون یکسری از مبانی را اخذ کرده و بر اساس آن تورات را تفسیر میکند و در واقع متن مقدس را با مبانی فلسفی تفسیر میشناسد.
وی با اشاره به متفکرانی چون هایدگر، دیلتای و... که به هرمنوتیک پرداختهاند، افزود: هایدگر بر اساس کتاب استادش ادموند هوسرل یعنی کتاب "پدیدارشناسی"، کتاب" هستی و زمان" را نوشت. هایدگر در این کتاب نشان داده که تفسیر چگونه صورت میگیرد.
دکتر گذشته افزود: هایدگر معتقد است که انسان موجودی است که موقعیت، تاریخ، اندیشه، سنت و... را بر عهده گرفته است و هستی انسان، هستی در موقعیت(دازاین) است.
وی هرمنوتیک یا فلسفه تفسیر را در ایران جریانساز خواند و افزود: به همین دلیل ما در آثار افرادی چون مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم سحابی میبینیم که بر اساس دادههای علوم جدید فهم و تفسیری جدید از قرآن ارائه میدهند و یا یک دانشمند حوزوی مثل مرحوم آیت الله مشکینی در کتاب "تکامل در قرآن" میگویند که اگر تئوری داروین درست باشد ما خوانش جدیدی از آیات خلقت در قرآن میتوانیم ارائه دهیم.
دکتر گذشته آثار افرادی چون محمد شبستری در کتاب "هرمنوتیک؛ کتاب و سنت" و کتاب "قبض و بسط تئوریک شریعت" دکتر سروش را نیز از جمله آثار متأثر از هرمنوتیک خواند و افزود: در کنار این مسئله جریان سنتی علیه این نوع اندیشه شکل گرفت که کتابهای آیتالله جوادی آملی، آقای غفاری و ... را میتوان نام برد. در واقع هرمنوتیک در ایران معاصر جریانساز شد و موافقان و مخالفانی در مورد آن کتابها نوشتند.
نظر شما