به گزارش خبرنگار مهر، دکتر موسی غنینژاد روز چهارشنبه، 22 اردیبهشتماه 1389 در دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد تهران مرکز حضور یافت تا درباره تحولات در اندیشه اقتصادی قرن بیستم با تأکید بر هایک و کینز سخن بگوید.
غنینژاد در آغاز سخنانش کوشید به طور خلاصه توصیفی از تاریخ اندیشه اقتصادی در قرن بیستم و ظهور کینز و هایک و جدال آن دو ارائه کند. وی گفت: در دهههای آغازین قرن بیستم، اقتصاد کلاسیک و آزاد دچار چالشهای بزرگی شد که ظهور آن را میتوان در قدرتگرفتن اندیشههای سوسیالیستی از یک طرف و اندیشههای ناسیونالیستی از طرف دیگر و ترکیب این دو با یکدیگر دید.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: پیشرفتهایی که از اقتصاد آزاد حاصل شد، سطح رفاه عمومی و در نتیجه سطح توقعات را بالا برد. این نکته نشان میدهد که پیشرفت اقتصادی باعث نمیشود که رضایت عامه بیشتر شود و گاهی ممکن است این امر نتیجه عکس دهد.
غنینژاد در ادامه با اشاره به انقلاب 1917 روسیه و نیز قدرتگرفتن اندیشههای سوسیالیستی در اروپا به ویژه ناسیونال سوسیالیزم در آلمان گفت: هم زمان با این فرآیند، بحران اقتصادی بزرگی در 1929 اتفاق میافتد که به عنوان شکست نظام سرمایهداری تعبیر میشود.
وی افزود: در چنین جوی است که برای جستجوی راهی میانه یا راه سوم بین دو نظام کمونیستی و سرمایهداری اندیشههایی اقتصادی شکل میگیرد.
غنینژاد، از کینز به عنوان مهمترین نماینده این راه سوم در آن مقطع نام میبرد که میخواهد در عین حفظ آزادیهای فردی، برخی آرمانهای سوسیالیستی را هم به اجرا در آورد: کینز کتاب «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» را مینویسد که در زمان خودش مورد انتقادات شدیدی قرار میگیرد اما پس از مدتی جهانی میشود.
وی تصریح کرد: کینز را معمولاً ناجی نظام سرمایهداری معرفی میکنند اما واقعیت این است که جامعه آرمانی کینز، جامعه سرمایهداری نیست بلکه شباهتهای زیادی به آرمانهای چپ دارد. جنبهای که معمولاً اقتصاددانها به آن توجه ندارند. کینز خودش را طرفدار سوسیالیسم لیبرال معرفی میکند و میگوید سوسیالیسم لیبرال جامعهای است مبتنی بر فردگرایی از یک سو و کنترل اجتماعی از سوی دیگر.
به گفته غنینژاد، کینز جامعه سرمایهداری را دارای دو مشکل بنیادین میداند که از درون قابل حل نیستند: یکی بیکاری و و دوم توزیع ناعادلانه ثروت و درآمد. لذا با دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی است که میتوان بر این دو مشکل غالب آمد.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه دیدگاه کینز منحصر به این وجه اقتصادی نیست گفت: وی هدف سویالیسم لیبرال را عالیتر از رفع این معضلات میداند. او در جامعه آرمانی از برچیدن ارزشهای منحط سرمایهداری و نهادن ارزشهای اخلاقی به جای آنها سخن میگوید. وی میگوید با صفر شدن نرخ بهره، پولپرستی را میتوان از بین برد.
نظر شما