به گزارش خبرنگار مهر در شیراز، شب گذشته زمانیکه مقاومت سپاسی به یک برد احتیاج داشت تا در لیگ برتر ماندگار شود و نشد، هرکسی را به یاد سال گذشته می انداخت که تیم برق نیز به یک برد نیاز داشت و این چنین نشد و به لیگ یک سقوط کرد تا ناکامیهای فوتبال شیراز شروع شود و اکنون با سقوط مقاومت سپاسی این ناکامی به تثبیت رسید.
داستان از آنجایی شروع شد که مقاومت سپاسی شیراز تیم فصل اول لیگ امسال را به پیروزی و موفقیتهای پی در پی پشت سر گذاشت همان طور که تیم برق شیراز نیز در سال قبل آن چنین کرده بود اما آنهایی که کمی با تجربه تر بودند مدام تذکر دادند که نباید به این پیروزیها دلخوش کرد و باید کمی مراقب بود و این همان چیزی بود که رسانه ها به طور مداوم مورد توجه قرار دادند و تاکید کردند که مقاومت نباید در غرور این پیروزیها بماند و باید تدابیر لازم را برای ادامه موفقیت آمیز کار اتخاذ کنند.
این همان روالی بود که تیم برق شیراز نیز آن را پشت سر گذاشت اما مسئولان نخواستند از آن درس بگیرند و در کنار آن یا نخواستند و یا متوجه نشدند که این پیروزی ها چندان با پشتوانه علمی و فنی همراه نیست و هر از آن ممکن است روند آن متوقف شود و چنین شد و در حالیکه همگان از جمله رسانه ها پیش بینی کرده بودند که توان مالی و فنی تیمهای فوتبال شیرازی کشش و ظرفیت ادامه روندهای خوب خود را نخواهد داشت از اواسط لیگ کم کم ضعفها یکی پس از دیگری خود را نشان داد و دیگر مجالی برای جبران آنها نبود.
کمبود بازیکن های قوی و قدرتمند و فقدان منابع مالی کامل برای جذب نیروهای لازم باعث شد که تیم مقاومت نیز در اواسط کار به سرنوشت تیم برق دچار شود به طوریکه با مصدومیت چند بازیکن تاثیر گذار، در روی نیمکت بازیکن جایگزین مطمئن تری وجود نداشت و بر همین اساس نیز بود که اندک اندک تساویها و شکستها خود را نمایان ساختند تا جاییکه مقاومت به ناچار سرمربی خود را تغییر داد اما احمد زاده سرمربی جدید نیز نتوانست چندان کاری برای تیم انجام دهد تا سرنوشتی مشابه تیم همشهری مقاومت نصیبش شود و در عصر 28 اردیبهشت ماه سال 89 مجبور شد از لیگ برتر خداحافظی کند تا فارس تنها نماینده خود را در لیگ برتر نیز از دست بدهد و تماشاچیان نیز در این بازی آخر فریاد بزنند: "فوتبال بی بضائت همینه همینه".
مسئولان و متولیان برای فوتبال فارس چه کردند؟
برق شیراز با 60 سال سابقه حضور در فوتبال کشور به لیگ دسته یک سقوط کرد اما این موضوع باعث نشد که مسئولان حوزه ورزش استان فارس و سایر مسئولان دست به کار شوند و تمرکز خود را در این راه به کار ببندند که مقاومت را در سال آینده با نیرویی دو چندان در عرصه فوتبال کشور ظاهر کنند.
آنچه پس از سقوط تیم برق نصیب ورزش و فوتبال فارس و شیراز شد مشاجره های رسانه ای و لفظی مسئولان ورزش و عوامل باشگاه بود که هرکدام سعی داشتند تقصیرها را بر گردن دیگری بیاندازند و شاید برای تیم مقاومت نیز چنین حالتی پیش آید اما باید دانست که این دغدغه ها و بحثهایی که از این به بعد مطرح می شود چندان فرقی به حال فوتبال در حال زوال فارس نمی کند.
چه خوب بود مسئولان استان فارس در حوزه های مرتبط نیم نگاهی به تیمهای فوتبال استان شمالی فارس انداخته و به خوبی لمس می کردند که در حالیکه تیمهای شیرازی دست و پا میزدند که از لیگ برتر سقوط نکنند و در بهترین شرایط دلخوش به رده های هفتم تا نهم جدول می شدند تیمهای اصفهانی در کورس قهرمانی لیگ قرار داشته و سعی می کردند که رده های نخستین لیگ را به خود اختصاص دهند.
این یعنی ضعف در رسیدگی به فوتبال، بی توجهی به سابقه درخشان فوتبال در فارس و عدم تلاش لازم برای احیای آن و دست آخر یعنی کم کاری حوزه هایی که اگر تلاش می کردند می توانستند فارس را در جایگاهی مشابه اصفهان قرار دهند اما این اتفاق تاکنون برای فوتبال شیراز رخ نداد.
پیام تبریک برای تماشاچیانی که در خانه مقاومت برای دیگران هورا کشیدند
البته تمام ضعفها را نمی توان در حوزه مدیریتها و مسئولان دانست. آن زمانیکه مردم دسته دسته از دورترین نقاط استان فارس و یا شهرهایی از استانهای همجوار به ورزشگاه حافظیه شیراز آمدند و به جای اینکه از تیم استان خود حمایت کنند، برای رقبا و به ویژه تیمهای آبی و قرمز هورا کشیدند آن زمان بود که دلسوزان، پیشکسوتها و هواداران تیمهای شیرازی با تمام وجود غربت فوتبال شیراز را لمس کردند.
حالا باید این سئوال را برای این هواداران مطرح کرد که اکنون که شیراز و استان فارس هیچ تیمی در لیگ برتر ندارد از این به بعد نیز تیمهای قرمز و آبی به شیراز می آیند تا به شدت آنها را مورد حمایت خود قرار دهند.
حمایتی که تبریزیها از تراکتور سازی می کنند الگویی است که استان فارسی ها می توانستند از آن استفاده کنند اما هم استانی ها ترجیح دادند که تیمهایی را تشویق کنند که کیلومترها با محل سکونت خود در استان فارس فاصله دارند.
فوتبال فارس و شیراز در سطوح ملی مطرح بود و همواره چهره هایی را به تیم ملی و فوتبال کشور معرفی کرد که به عنوان اعتبار فوتبال شناخته می شدند اما شرایطی که امروز تیمهای فوتبال فارس دارند چندان شایسته نام و اعتبار این ورزش در شیراز و فارس نیست.
به دور از بحثهای تخصصی و اینکه چرا از لحاظ فنی دو تیم شیرازی طی دو لیگ اخیر سقوط کردند باید اعلام کرد که با اختصاص اعتبارات و منابع مالی، این دو تیم می توانستند نیروهایی را به تیم خود جذب کنند تا ضعفهای مختلف تیم را جبران کند که این چنین نشد و شهروندان و هم استانیها نیز می توانستند به جای تشویق تیمهای غریبه، مقاومت و برق را حمایت کنند تا در تمام بازیها این گفته که" تیمهای شیراز در خانه خود هم غریبند" به اثبات نرسد.
غفلتها پایان یابد
در حال حاضر به نظر می رسد که ارگانهایی مثل هیئت فوتبال فارس و تربیت بدنی استان و سایر مسئولان باید برای سالهای آتی برنامه ریزی جدی را تدوین کنند.
برای این کار یک عزم عمومی را باید داشت تا تمام ارگانها دست به دست هم دهند تا تیمهای فوتبال این شهر برای حضوری موفق دوباره آماده شوند و در این راه باید راه کارهای لازم را برای جذب اعتبار و تامین مالی آنها تدوین کرد.
به نظر می رسد فصل غفلتها و بی توجهی ها باید پایان یافته و با همکاری، تعامل و تامین نیازها، تیمهای قدرتمند و در خور شان استان فارس و شهر شیراز دوباره به عرصه رقابتهای لیگ برتر بازگردند.
نظر شما