به گزارش خبرنگار مهر، نشست دیگر روز اول همایش "علوم اجتماعی در ایران؛ چالشها و چشم اندازها" در روز چهارشنبه 29 اردیبهشت با سخنرانی اسماعیل خلیلی آغاز شد.
وی که با موضوع "جامعهشناسی و مسئله اجتماعی در ایران" سخن میگفت به غلبه تفکر مهندسی در کشور اشاره کرده، باور به این نگاه مهندسی را ناشی از پرسش عباسمیرزایی قلمداد کرد و گفت: پرسشی که گویی دلیل تفوق اروپاییان بر ایرانیان را برتری تکنولوژیک آنها میداند. از همان لحظه که پرسش عباس میرزا طرح شد وارد فرآیند تاریخی آن شدیم که برای ما تکنولوژی عامل تفوق محسوب شد.
خلیلی گفت: پرسش از تکنیک و نه پرسش از کیستی و هدف، وضعیتی است که بر تفکر و معرفت ایرانیان در طول این 200 سال حاکم بوده است. اما بنظر می رسد علوم اجتماعی ما هم ذیل همین گفتمان شکل گرفته است. گویی جامعهشناسی وظیفه پرداختن به مسئله را نداشته است بلکه پرسش مشخص بوده و فقط باید پاسخی برای آن یافت.
وی به دو مورد از عوارضی که از پرسش عباسمیرزایی نشأت میگیرد اشاره کرد و افزود: یکی از این عوارض انتقاداتی است که به علوم اجتماعی میشود و میگویند علوم اجتماعی ما ترجمهای است و دیگر اینکه ما گویی استقرار در یک سنت فکری مشخص را در شمار وظایف خود نمیدانیم.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه جامعهشناس به خلق امر اجتماعی نمیپردازد بلکه امر اجتماعی موجود را فهم میکند گفت: در غیاب مسئله اجتماعی، کماکان با نوعی بحران در علم اجتماعی مواجه هستیم.
خلیلی در پایان هشداری نیز به علم جامعهشناسی درایران داد و گفت: باید کوشش کنیم مبادا به جای فهم مسئله اجتماعی، آن را مفروض بگیریم و در دام حل مسئلهای بیفتیم که چه بسا آن را فقط فرض گرفتهایم. ما باید مستقلاً به جامعه بنگریم و آن را فهم کنیم.
در ادامه دکتر غلامرضا ذاکرصالحی درباره "وضعیت تولید و انتشار کتابهای علوم اجتماعی در ایران بر اساس الگوهای علمسنجی صحبت کرد.
وی در آغاز سخنان خود به اتهام کمکاری در تولید علم و عدم هماهنگی با نیازهای ملی در علوم اجتماعی اشاره کرد و کوشید با ارائه برخی آمار و اطلاعات وضعیت تولید و نشر کتابهای علوم اجتماعی در ایران را بررسی کند.
وی گفت: علیرغم اینکه تعداد مقالات ISI ایران با نرخ رشد خوبی در حال جهش است اما سهم علوم اجتماعی در آن بسیار اندک است. این در حالی است که 30 در صد این مقالات به شیمی اختصاص دارند که البته این مسئله بیشتر به دلیل موقعیت خاص علم شیمی در ایران است.
عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی خاطرنشان کرد: از مجموع 63500 مقاله علمی پژوهشی نمایه شده در نمایه استنادی علوم ایران (ISCI)، پنجاه در صد در حوزه علوم انسانی بوده است و از مجموع 399 نشریه علمی مصوب، تهداد 152 عنوان آن معادل 38 در صد به علوم انسانی تعلق دارد.
وی سپس با اشاره به رویکرد بومشناختی به علمسنجی گفت: در این رویکرد، در صورت تغییر در یک بخش از سیستم، کل سیستم متأثر میشود. بنابراین نمیتوان کشوری را در نظر گرفت که در یک بخش در اوج باشد و در جای دیگر ضعیف باشد. بنابراین اگر زیستبوم در ایران ارتقاء پیدا کرده است همه بخشها با هم هماهنگ بودهاند.
ذاکرصالحی یادآور شد: علوم انسانی موقعیتی محلی دارد و کارش تأثیرگذاری بر ذهنیت سیاستگذاران و مردم است. الگوی تولید علم در علوم انسانی متنوع است و از سوی دیگر با رشتهای مثل شیمی متفاوت است. به عناون مثال در شیمی بیشتر مقالات ISIو در علوم اجتماعی بیشتر کتاب منتشر میشود.
این محقق در پایان با یادآوری این نکته که فرآیند تولید و انتشار علم در ایران از نظر کمی و کیفی مطلوب نیست، گفت: توسعه علم یک پویش همهگیر است در حالیکه رشد گلخانهای نه پویایی دارد و نه پایایی.
سخنران بعدی دکتر سید یعقوب موسوی بود که کوشید رهیافتی بدیل برای آینده علوم اجتماعی در ایران ارائه کند.
وی در آغاز یکی از ویژگیهای مهم علوم اجتماعی دوره اخیر را قابلیت نقدپذیری و انتقاد از درون آن دانست و گفت: علوم اجتماعی از مرحله فراگیری تا بازسازی، دانشی بیرونی تلقی میشود اما شک نیست علوم اجتماعی به دلیل اقتباس یا فراگیری خام، در مواجهه با بحرانها، شاهد نوعی اغتشاش نظری و مفهومی و ابهام در توسعه جامع و کامل پس از انقلاب بوده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا در نهایت به شاخصههای مورد نقد علوم اجتماعی و نیز رهیافت شبه علوم اجتماعی یا بدلی پرداخت و در نهایت شناسههای رهیافت بدیل پیشنهادی خود در علوم اجتماعی ایران را بیان کرد.
وی همسازی درونی با واقعیت، ساختارپذیری و تغییر، تکثرگرایی روششناختی و ابزاری، قابلیت کاربرد و توسعه، عقلانیتپذیری، پژوهشگری، استعمارزدایی و کارکرد بومگرایانه، نظامسازی مفهومی و تکثرگرایی فرهنگی را از جمله این شناسهها عنوان کرد.
دکتر محمد علی زکی نیز با موضوع "مجلات علمی: چالشی اساسی در علوم اجتماعی ایران" سخنرانی کرد. وی پس از بیان مقدماتی درباره عوامل مؤثر بر توسعهیافتگی جامعهشناسی، سه جنبه اهمیت مجلات علمی از نظر جامعهشناسی را اینگونه بیان کرد: مجلات علمی به مثابه وسیلهای در ارتباطات علمی، مجلات علمی به مثابه یکی از منایع تولید دانش و نشر علم و مجلات علمی به مثابه یکی از عوامل رشد و بالندگی.
وی همچنین به ارائه پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت موجود پرداخت و بعنوان نمونه مواردی را مورد اشاره قرار داد: انتشار مجلات علمی تخصصی در حوزه علوم اجتماعی، افزایش تعداد مجلات، انتشار مجلهای با عنوان "تحقیقات جامعهشناسی ایران" جهت انتشار مقالات دانشجویان دکتری، انتشار سالنامه جامعه شناسی ایران، آسیبشناسی مجلات تخصصی و...
آخرین مقالهای که در پایان جلسه اول همایش "علوم اجتماعی در ایران: دستاوردها و چالشها" ارائه شد به موضوع "فقدان نظریه به مثابه یک نظریه؛ بحثی پیرامون چالشهای پژوهش و تولید علم در ایران" اختصاص داشت.
دکتر فرهاد ابیزاده که با همکاری دکتر مجتبی صداقتیفرد این مقاله را به دبیرخانه همایش ارائه کرده بودند در آغاز سخنان خود تأکید کرد در فضایی قرار داریم که اساساً نظریهپردازی وجود ندارد.
وی به سه جریان فکری اصلی از زمان دارالفنون تا به امروز در ایران اشاره کرد و آنها را چنین برشمرد: جریان فکری آکادمیک، جریان فکر دینی و جریان سیاسی اجتماعی.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی یادآور شد: نطفه جریان فکری علمی در دورهای منعقد شد که ما از آن تحت عنوان پوزیتیویسم یاد میکنیم. از طرفی جریان چپگرایی نه فقط موجب تقویت ما در اعتقاد به دریافتباوری شد بلکه بر جریان فکری دینی نیز تأثیر گذاشت.
وی با اشاره به اینکه اگر آمار و عدد از جریان آکادمیک امروز ما گرفته شود، چیزی برای گفتن نخواهیم داشت، چهار رویکرد در مورد این نظریه نام برد: رویکردهای دریافتباورانه، ابزارانگارانه، پندارگرایانه یا ایدهآلیستی و واقعگرایانه.
ابیزاده گفت: آنچه امروز وجود دارد این است که جامعه آکادمیکی داریم که با رویکرد ابزارانگارانه و دریافتباورانه به علم نگاه میکند و از طرف دیگر جریانی بیرون از دانشگاه وجود دارد که رویکرد آن به نگرش علمی و نظریهپردازی، کاملاً رویکرد ایدهآلیستی است.
وی در پایان گفت: آنچه امروز به وجود آمده این است که سفارشدهی میشود. یعنی به جای تحلیل درست مسئله، سفارشدهی میکنیم که با این کار نظریه تولید نمیشود.
نظر شما