به گزارش خبرگزاری مهر، میلانی با "تسویه حساب" بار دیگر با به تصویر کشیدن تعاریف خویش از مشکلات و آسیب های اجتماعی زنان در اجتماع به سراغ فضا و موضوعی رفته که به شدت به آن علاقمند بوده و دغدغه اصلی سینمایی اش محسوب میشود.
با نگاهی اجمالی به پیشینه و آثار گذشته میلانی می توان نگاه انتقادی و خاص او نسبت به جامعه مردان را در اکثر این آثار مشاهده کرد. در فیلم "دو زن" شخصیت اصلی داستان زنی است که مورد ظلم دو مرد، یکی سنتی و دیگری لمپن قرار می گیرد و به جای دانشگاه خانه نشین و در پایان سیاه بخت می شود. در «واکنش پنجم» عروس خانواده مورد ظلم پدر شوهر قرار گرفته و لشکری از زنان تلاش می کنند بچه های زن را از دست پدر شوهر نجات دهند. در "زن زیادی" زن آدم اضافی و به درد نخور و ابزاری برای سوء استفاده مرد تصویر می شود. در "سوپر استار" زن باز هم مورد ظلم قرار می گیرد و آزادیهایش از بین می رود. مرور این فهرست نشان می دهد که نگاه منفی همراه با شک و تردید به مردان که از نظر این فیلمساز همیشه گناهکار و مقصر اصلی بدبختی زنان هستند دستمایه اصلی تمام این آثار است.
اما این بار میلانی با "تسویه حساب" پا را از این هم فراتر گذاشته و حتی نسبت به آثار قبلی اش زبان رک تری را برای رفتار ظالمانه مردان انتخاب می کند، هرچند دیگر از ایدههای هوشمندانه و بکر و حتی اجرای خوب سینمایی هم خبری نیست. از این منظر "تسویه حساب" حد اعلا و افراط پرداختی شعارزده و سطحی از روابط و مناسبات زنان است. فیلم با وجود آنکه داستانی کاملا اجتماعی و در نگاه اول جذاب دارد، به دلیل نگاه یک طرفه کارگردان دچار سطحی نگری می شود.
فیلم ماجرای زنانی است که هر کدام در اثر نابرابری های اجتماعی زن و مرد به نوعی به ته خط رسیده و پس از آزادی از زندان حالا مملو از احساس تحقیر و آسیب دیدگی روحی و روانی دور هم جمع شده اند تا از مردان انتقام گرفته و با آنها تسویه حساب کنند. این چهار زن مردان هوس باز و ثروتمند را به دام انداخته و از آنها اخاذی می کنند. اما این زنان گاه دست از جنگ میکشند و با اخلاق گرایی شعاری درباره فلسفه کارشان نیز توضیح مستقیم می دهند. این در حالی است که کارگردان سعی می کند با نسبت دادن زمینه بزهکاری این چهار زن به ظلم مردانه، زنان قصه را از هرگونه گناه مبرا کند.
داستان های فرعی قصه و سرک کشیدن فیلم ساز به زندگی خصوصی این چهار دختر و زن نیز به نوعی نشان دهنده ظلم هایی را روایت میکند که به آنها شده است. انسانهایی که در گستره زندگی خصوصی فیلم با مصائب و مشکلاتی رو به رو بوده و هر یک از نزدیکترین افراد خانواده(مادر، ناپدری، اطرافیان و ...) ضربه خوردهاند و نسبت به یکدیگر خشم مهارناشدنی دارند.
"زیبا"، "مریم"، "سارا" و شخصیتهای محوری فیلم هر یک قربانی سوء استفاده اطرافیان خود و تلقی نادرست از دنیای زنانه هستند. شخصیتهایی که در مواجهه با این تلقی نادرست تصمیم به انتقام از مردان گرفته و خود مجری قانون نانوشته خود هستند، آنها خود حکم صادر میکنند و خود نیز مجری قانون هستند.
"تسویه حساب" اما بر خلاف ظاهر فمینیستی اش، کاملا ضد زن است. مشکل بنیادین فیلم های میلانی فارغ از تفکر حذف گرایانه و ساده انگارانه حاکم بر آن، در دور بودن از اصل است. فارغ از طرز نگاه و دغدغه های اجتماعی خالق یک اثر، اصولا سینما به نوعی تبیین و به تصویر کشیدن اصولی یک ایده با بهره گیری از ابزارهای زیبایی شناسی است و این درست پاشنه آشیل آثار میلانی است.
اینگونه است که در این اثر به شکلی کاملا بی ظرافت شاهد قصه هایی تکراری در وصف مظلومیت های زنان و رذالت مردان هستیم که با چیدمانی مبتدیانه دائما تکرار می شوند. مشکل اینجاست که در هر ایستگاه و رویارویی زنان زخم خورده با مردان ظالم نسبت به ایستگاه قبلی چیز تازه ای بر دانسته های ما افزوده نمی شود و شاهد تکرار همان حرف ها هستیم.
یکی از مهم ترین نکات فیلم نگاهی است که میلانی به جامعه دارد. جامعه مردسالاری که در آن حقوق زنان پایمال شده است و این نگاه یک طرفه و به تعبیر او "مردسالارانه" فیلم را به نابودی می کشاند. تصویری که میلانی در این فیلم از مردان نشان می دهد، تصویری به شدت رو و سطحی است. تمام این موضوعات گزنده و دردناک در سطح باقی مانده و تنها دستمایه ساخته شدن یک فیلم می شود، فیلمی که البته چندان باشکوه نبوده و تلخی اش قابل قیاس با واقعیت موجود نیست. میلانی در این فیلم تنها اشاره ای گذرا به موضوعات می کند و از پس بیان عمیقتری بر نمی آید و اینگونه است که فیلم بدون هرگونه پرداخت دراماتیکی پیش می رود.
از سوی دیگر بازی بازیگران در میان ساختار ضعیف و بیانیه های تند فیلم گم می شود. هرچند نمی توان از نقش آفرینی به یاد ماندنی "حامد بهداد" به راحتی گذشت. ریتم فیلم هم در بخش هایی برخلاف تصور، تند نیست و در تکرار مکررات به دام انداختن مردها به شدت ضربه می خورد.
میلانی با ذوق زدگی فراوان در ترسیم تصویری قهرمان گونه از زنان نه تنها تصویری ساده انگارانه از مردان تصویر می کند که حتی واقعیت های زنانه را نیز به درستی تبیین نمی کند. اینگونه است که شخصیت پردازی زنان قصه به واسطه اغراق و یک سونگری در روایت به هدر رفته و تصویر ارائه شده از زنان بیش از آنکه واقعنمای اجتماعی باشد، احساسی است.
.............................................................
عرفان جلالی
نظر شما