پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۱ خرداد ۱۳۸۹، ۹:۴۲

متفکران انتقادی-3

عصر روشنگری به گمان هورکهایمر دوره غلبه عقل ذهنی بر عقل عملی است

عصر روشنگری به گمان هورکهایمر دوره غلبه عقل ذهنی بر عقل عملی است

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: هورکهایمر در کتاب کسوف عقل دو نوع عقل ذهنی و عملی را از یکدیگر تفکیک می‌کند. عقل ذهنی فقط به وسایل نیل به اهداف می‌اندیشد و نه به خود اهداف، و عقل عینی که به رغم توجه به وسایل، بیشتر به خود اهداف می‌اندیشد.

هورکهایمر در دو کتاب کسوف عقل و دیالکتیک روشنگری به بررسی خود ویرانگری روشنگری و نگرش حاکم بر عصرنوین پرداخته است. هورکهایمر در کسوف عقل دو نوع برداشت از عقل را مطرح می‌سازد: عقل ذهنی که فقط به وسایل نیل به اهداف می‌اندیشد و نه به خود اهداف و عقل عینی که به رغم توجه به وسایل، بیشتر به خود اهداف می‌اندیشد.

هورکهایمر می‌گوید عقل ذهنی به معقول بودن اهداف نمی‌اندیشد و در پی سنجش خود اهداف نیست، بلکه فقط به فایده هر چیزی برای نیل به اهداف می‌اندیشد. عقل ذهنی حتی اگر به اهداف نیز بیندیشد، فقط به سودمندی آنها برای حفظ حیات فرد یا جامعه می‌اندیشد و نه به محاسن دیگر آنها.

در مقابل، در برداشت عینی از عقل، شالوده عقل نه تنها در ذهن افراد بلکه در خود جهان عینی هم نهفته است. در اینجا به انسان و اهداف او در قالب یک جهان بینی جامع نگریسته می‌شود. در اینجا بیشتر از وسایل بر اهداف تکیه می‌شود.

روشن است است که عقل عینی با عقل ذهنی منافات ندارد و عقل عینی به وسایل تحقق عینی اهداف نیز توجه دارد، ولی عقل ذهنی(وسایل) تنها جزئی از عقل عینی تلقی می‌شود.

این در حالی است که عقل ذهنی به هر چیزی به عنوان ابزار و وسیله می‌نگرد. بر این اساس، عقل ذهنی بحث درباره اولویت اهداف را بی معنا می‌داند، مگر آنکه خود این اهداف وسیله‌ای برای نیل به هدفی دیگر تلقی شوند.

بحث درباره مقبولیت اهداف و تصمیمات اخلاقی و سیاسی و مذهبی و هنری کنار گذاشته می‌شود و انتخاب آنها امری اختیاری می‌گردد.

این دو نوع عقل لزوماً با یکدیگر در تعارض نیستند. از نظر تاریخی، در ابتدا هر دو نوع عقل ذهنی و عینی در کنار هم بوده‌اند و فقط بعد از مدتی طولانی عقل ذهنی بر عقل عینی غلبه یافته است.

در عصر نوین، عقل به تدریج به سوی مفهوم ذهنی آن پیش رفت و در عصر روشنگری عقل ذهنی بر عقل عینی غلبه یافت. بدین ترتیب، عقل به یک ابزار تبدیل شد و جنبه صوری عقل ذهنی در اثبات‌گرایی و جنبه ابزاری آن در عمل‌گرایی متبلور شد.

عقل ذهنی همه چیز را به شی و کالا تبدیل می‌کند. همه چیز در خدمت تولید است و تنها چیزی مولد دانسته می‌شود که درآمدزا باشد. هر چیزی که در خدمت صنعت و تجارت باشد، مفید است.

در جامعه صنعتی، نفع شخصی حاکم است. این فلسفه عمل‌گرایی حاکم بر عصر نوین است. عملگرایان که روش خود را آزمایش تجربی می‌دانند، برای این سؤال پاسخی ندارند که خود اصل آزمایش تجربی را چگونه می‌توان آزمود.

هورکهایمر می‌گوید عملگرایی در حالی که فلسفه را رد می‌کنند، خود فلسفه‌بافی می‌کنند. اگر روشنگری و پیشرفت فکری به معنای آزادی انسان از باور خرافی به نیروهای اهریمنی و سرنوشت کور و به طور خلاصه به معنای رهایی از ترس است.

کد خبر 1086958

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha