دکتر سید محمد ثقفی در گفتگو با خبرنگار مهر در باره نظریه سه فرهنگ که موقعیت هویتی کنونی ما را تابع سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی میداند، اظهارداشت: ما بعد از مشروطه دارای این سه فرهنگ هستیم که فرهنگ ایران باستان ما در بخشی در فرهنگ و ادبیات ملی ما تجلی دارد که فردوسی سرآمد آن است. دیگری در فرهنگ اجتماعی و مردمی ما جریان دارد مثل عیدهای ملی ما که هنوز هم زنده هستند.
وی افزود: ولی فرهنگ اسلامی ما بعد از استقلال ایران از دوره سامانی به بعد ظهور کرد و فرهنگ ایرانی را با آمیزهای از ارزشهای مسلم اسلامی، هویت تازهای بخشید. فرهنگ دینی و تربیتی ما با محتوای ایرانی رنگآمیزی شد و مظهر آن نظامی گنجوی، مولوی، حافظ، سعدی و شعرای بعدی است. دیگری اعیاد مذهبی ماست که در جامعه حضوری پر رنگ دارند و مردم به آنها بها میدهند مثل عید قربان، عید فطر و عیدغدیر و اعیاد دیگر شیعه مانند میلاد ائمه، که در اسمها و تربیتهای ایرانی نمود دارند.
این استاد جامعهشناسی دانشگاه آزاد تصریح کرد: ولی فرهنگ غربی از دو راه در جامعه ما رواج پیدا کرد. یکی فرهنگ دانشگاهی بود، یعنی فضای دانشگاهی ما استادان و دانشجویان را با فرهنگ غرب آشنا ساخت که بیشتر از طریق ترجمه این امر صورت گرفت. دومین راه نفوذ فرهنگ غربی از راه مدرنیسم نظامی و از زمان رضاشاه به بعد بود که همان کشف حجاب و مدهای غربی بود و چون به زور بود در جامعه جا نیفتاد.
این محقق و پژوهشگر خاطرنشان کرد: در دوره انقلاب اسلامی هم با آنکه انقلاب به فرهنگ اسلامی تأکید داشت اما فرهنگ غربی از طریق لیبرالیسم و مارکسیسم در دو شاخه انقلابی نمود داشت. از یکسو سوسیالیستهای مسلمان که آمیزهای از جریان سوسیالیستی و مارکسیستی با آموزههای اسلامی بود مطرح شدند که این مسئله در اندیشههای دکتر شریعتی تجلی داشت. ازسویی دیگر فرهنگ لیبرالی درجناح لیبرال جامعه که نهضت آزادی و مشارکت نمونه آن است.
این نویسنده و مترجم اظهارداشت: انقلاب اسلامی با تلفیقی که با این دوشاخه داشت و با مفاهیم آزادیخواهی و عدالت و سوسیالیسم همخوانی داشت پیروز شد ولی به نظر من انقلاب فقط در بعد سیاسی باقی ماند. شاید جنگ و آثارآن آن مانع پیاده شدن آرمانهای هنر و فرهنگ اسلامی شد و لذا اکنون شاهد این هستیم که فرهنگ غربی دوباره از طریق ترجمه برگشته است. البته مسلمانان هم از ترجمه یونان به شکوفایی رسیدند منتها در ترجمه نیز باید انتخاب و اقتباس کرد.
تقفی افزود: در فرهنگ عمومی مردم نیز فرهنگ غربی از طریق ماهوارهها بازگشته است. در این میان باید از طریق فرهنگ و احیای فرهنگ ایرانی اسلامی و کار فرهنگی و جذب جامعه از طریق فرهنگ سنتی به مقابله با رواج فرهنگ غربی رفت. مالزی وهند دو نمونه و الگوی خوب در این زمینه هستند. آنها با اخذ پیشرفتهای علمی، فرهنگ بومی خود را نیز حفظ کردند.
ثقفی درباره شیوه مواجهه ما در یک صد سال اخیر با فرهنگ غرب نیز گفت: مواجهه ما با غرب به خصوص از زمان مشروطه به این طرف یکجور احساسی و از خود باختگی در برابر آن بود. یعنی عده زیادی از متفکران ما ازخودباخته و تسلیم محض فرهنگ غرب شدند. البته علم غرب جای خودش را دارد اما اینکه جامعه غربی نمونه اعلای جامعه انسانی است و باید جامعهها به آن بپیوندند این شیوه مواجهه، اشتباه است.
ثقفی در مورد اینکه چه نکاتی را برای داشتن یک رابطه منطقی با فرهنگ غرب ضروری میدانید هم گفت: با ارائه الگو از کشورهای شرقی واسلامی موفق باید روش اعتدالی را پیش بگیریم. باید سطح انتخابی و گزینش جامعه را بالا برد تا خودش بتواند درمیان چندگزینه بهترین گزینه را انتخاب کند، والا جامعه مسلط الگوها و ارزشهای خودش را برای ما مطرح میکند.
نظر شما