برنامه نود در هفته پیش، نه دوشنبه شب، بل در شامگاه پنجشنبه باز مخاطبان بسیاری را به پای تلویزیونها کشاند تا گفتگوی عادل فردوسیپور با امیر قلعهنوعی را ببینند.
قلعهنوعی اما این بار همچون یک فاتح در مقابل فردوسیپور نشست. نود قرار بود میزبان مربی تیمی باشد که به مدت هفت سال از رسیدن به جام قهرمانی در لیگ برتر دور مانده بود.
از سوی دیگر این مربی را میتوان به تعبیری، حاکم بلامنازع لیگ برتر به شمار آورد. قلعهنوعی در کسوت مربیگریاش، حالا دیگر سابقهای درخشان در لیگ برتر دارد. او سه هفته زودتر سپاهان را به قهرمانی رسانده است. سه قهرمانی و دو نائب قهرمانی در لیگ برتر بیشک کارنامه درخشانی برای قلعهنویی محسوب میشود، خواه از او خوشتان بیاید یا نیاید.
این موفقیت را اما نباید به حساب شانس و اقبال صرف او گذاشت. «قلعهنویی خوششانس»، شاید میتوانست یک یا دوبار، افتخاری را در لیگ برتر نصیب خود کند اما آمار فعلی، او را به «قلعهنویی موفق» در لیگ برتر تبدیل کرده است.
قلعهنویی پنجشنبه شب، میهمان نود بود تا احتمالاً موفقیتش در لیگ برتر تحلیل و بررسی شود اما متأسفانه فردوسیپور این بار زیادهتر از حد سر از جادههای خاکی در آورد. دریغ از حضور چندتایی تحلیلگر که جوانب گوناگون موفقیت قلعهنویی و تیم سپاهان را بررسی کنند و پاسخهای خود را به این پرسش طرح کنند که «چرا قلعهنویی اینچنین در لیگ برتر موفق بوده است؟».
همه صحبتهای فردوسیپور با میهمانش به مصاحبهای مجادلهای بین آن دو تبدیل شده بود و چنین کاری از مجری کاربلد نود بعید بود. نه اینکه عادل خان نباید به حواشی بپردازد اما انتظارات از او و برنامهاش بالاتر از این حرفهاست، به ویژه که حالا دیگر فقط با فردوسیپور گزارشگر یا مجری مواجه نیستیم. او با ترجمه کتابی چون «فوتبال علیه دشمن» سطح این انتظارات را بالاتر هم برده است.
با این اوصاف و با توجه به مخاطبان بسیاری که نود دارد، میتوان انتظار داشت که فردوسیپور به چیزی بیشتر از یک برنامه زرد بیندیشد که به جای تحلیل و بررسی یک «مسأله» تنها به حواشی و مباحث پیرامون آن میپردازد.
بیشک همه دوست دارند که بدانند قلعهنویی در رختکن چه میکند و چه میگوید اما آیا موضوعی مهمتر برای پرداختن به یک «مسأله» و «پدیده» وجود ندارد؟
شاید مقایسه فیلمی که فردوسیپور ازسخنان قلعهنویی در رختکن پخش کرد (آن هم پس از کسب عنوان قهرمانی با تیم سپاهان) با فیلمی که دو سال پیش در همین برنامه نود پخش شد و قطبی را (پس از کسب عنوان قهرمانی با پرسپولیس) همچون یک اسطوره به تصویر کشید خالی از لطف نباشد.اما بیشک تفاوت قطبی و قلعهنویی کم نیست. تفاوتی که نه فقط در منش که بیشتر در نتایج آن دو وجود دارد.
قطبی تنها یک بار پرسپولیس را به قهرمانی رساند اما مابقی ماجرا و ناکامیهای او حاکی از یک مربی موفق، دستکم در ایران و در لیگ برتر نیست و از این لحاظ بیشک قلعهنویی یک سر و گردن بالاتر از مربی سابق پرسپولیس قرار میگیرد.
از سوی دیگر آن مصاحبههایی که با طرفداران سپاهان پخش شد نیز خود کار عجیبی بود که از فردوسیپور بعید بود. کیست که نداند یک تیم طرفداران بسیاری دارد و هر یک هم نظری دارند درباره تیم مورد علاقهشان یا مربی و هر یک از بازیکنان آن تیم. هر کسی هم میتواند به میان آن طرفداران برود و مصاحبههایی بگیرد و نظر آنها را بپرسد و هر یک از آنها هم چیزی خواهند گفت.
در نهایت اما کسی هست که مینشیند و از میان آن مصاحبهها چندتایی را انتخاب میکند بنا بر سلیقه و اهداف خاص خود و پخششان میکند. علیالقاعده آن کسی که این گزینش را در برنامه نود انجام میدهد یا دستکم نقش پر رنگی در آن دارد خود فردوسیپور است.
بنابراین وقتی آن مصاحبههای گزینش شده به اسم نظرات و دیدگاههای طرفداران سپاهان پخش میشوند، باید توجه داشت که آن مصاحبهها، نظراتبرخی از طرفداران این تیم است و نه نظر همه آنها.
با توجه به این مقدمات میتوان گفت که فردوسیپور در شبی که میزبان قلعهنویی بود در دام مغالطهای گرفتار شد که البته به میزان گستردهای در جامعه ما رواج دارد. از همین منظر میتوان گفت که ایرادی به نود وارد نیست چراکه این برنامه و اتفاقاتی که در آن میافتد در جهانی جدای از جامعه ما رخ نمیدهد.
در مغالطه بزرگنمایی یا کوچکنمایی، در واقع بخشی از ابعاد یک مسأله یا موضوع به نحو اغراقآمیزی برجسته میشوند و در نتیجه پرداختن به اصل موضوع مورد غفلت واقع میگردد.
این مغالطه از راههای گوناگونی انجام میشود. گاه با نسبت دادن یک عدد به ترکیبی عطفی به راحتی میتوان چنین مغالطهای را مرتکب شد. مثل آن افرادی که در معرفی خود چنین میگویند: «محقق و نویسندهای با بیش از صد کتاب و مقاله». در حالیکه وی تنها 98 مقاله و 3 کتاب نوشته است اما برای نشان دادن چیزی بیشتر از آنچه هست دست به دامان مغالطه بزرگنمایی شده است.
راههای دیگری هم برای ارتکاب این مغالطه وجود داد که نمونهاش را در همین برنامه نود دیدیم. یعنی پرداختن به حواشی گاه غیر مهم، یا اهمیت دادن بیش از حد به حواشی مهم، یا غفلت از اصل موضوع و کنار گذاشتن آن بدون بررسی همه جانبه مسأله و مانند آن.
نظر شما