۲ خرداد ۱۳۸۹، ۸:۳۰

قلعه‏نویی یک پدیده است

قلعه‏نویی یک پدیده است

خبرگزاری مهر: نود در شبی که میزبان قلعه‏نویی بود، با پرداختن به حواشی گاه غیرمهم در موفقیت این مربی در لیگ برتر، اهمیت دادن بیش از حد به حواشی مهم و غفلت از اصل موضوع و کنار گذاشتن آن بدون بررسی همه جانبه مسئله، در دام مغالطه بزرگ‏نمایی یا کوچک‏نمایی افتاد.

برنامه نود در هفته پیش، نه دوشنبه شب، بل در شامگاه پنج‏شنبه باز مخاطبان بسیاری را به پای تلویزیونها کشاند تا گفتگوی عادل فردوسی‏پور با امیر قلعه‏نوعی را ببینند.

قلعه‏نوعی اما این بار همچون یک فاتح در مقابل فردوسی‏پور نشست. نود قرار بود میزبان مربی تیمی باشد که به مدت هفت سال از رسیدن به جام قهرمانی در لیگ برتر دور مانده بود.

از سوی دیگر این مربی را می‏توان به تعبیری، حاکم بلامنازع لیگ برتر به شمار آورد. قلعه‏نوعی در کسوت مربیگری‏اش، حالا دیگر سابقه‏ای درخشان در لیگ برتر دارد. او سه هفته زودتر سپاهان را به قهرمانی رسانده است. سه قهرمانی و دو نائب قهرمانی در لیگ برتر بی‏شک کارنامه درخشانی برای قلعه‏نویی محسوب می‏شود، خواه از او خوشتان بیاید یا نیاید.

این موفقیت را اما نباید به حساب شانس و اقبال صرف او گذاشت. «قلعه‏نویی خوش‏شانس»، شاید می‏توانست یک یا دوبار، افتخاری را در لیگ برتر نصیب خود کند اما آمار فعلی، او را به «قلعه‏نویی موفق» در لیگ برتر تبدیل کرده است.

قلعه‏نویی پنج‏شنبه شب، میهمان نود بود تا احتمالاً موفقیتش در لیگ برتر تحلیل و بررسی شود اما متأسفانه فردوسی‏پور این بار زیاده‏تر از حد سر از جاده‏های خاکی در آورد. دریغ از حضور چندتایی تحلیلگر که جوانب گوناگون موفقیت قلعه‏نویی و تیم سپاهان را بررسی کنند و پاسخهای خود را به این پرسش طرح کنند که «چرا قلعه‏نویی اینچنین در لیگ برتر موفق بوده است؟».

همه صحبتهای فردوسی‏پور با میهمانش به مصاحبه‏ای مجادله‏ای بین آن دو تبدیل شده بود و چنین کاری از مجری کاربلد نود بعید بود. نه اینکه عادل خان نباید به حواشی بپردازد اما انتظارات از او و برنامه‏اش بالاتر از این حرف‏هاست، به ویژه که حالا دیگر فقط با فردوسی‏پور گزارشگر یا مجری مواجه نیستیم. او با ترجمه کتابی چون «فوتبال علیه دشمن» سطح این انتظارات را بالاتر هم برده است.

با این اوصاف و با توجه به مخاطبان بسیاری که نود دارد، می‏توان انتظار داشت که فردوسی‏پور به چیزی بیشتر از یک برنامه زرد بیندیشد که به جای تحلیل و بررسی یک «مسأله» تنها به حواشی و مباحث پیرامون آن می‏پردازد.   

بی‏شک همه دوست دارند که بدانند قلعه‏نویی در رختکن چه می‏کند و چه می‏گوید اما آیا موضوعی مهمتر برای پرداختن به یک «مسأله» و «پدیده» وجود ندارد؟

شاید مقایسه فیلمی که فردوسی‏پور ازسخنان قلعه‏نویی در رختکن پخش کرد (آن هم پس از کسب عنوان قهرمانی با تیم سپاهان) با فیلمی که دو سال پیش در همین برنامه نود پخش شد و قطبی را (پس از کسب عنوان قهرمانی با پرسپولیس) همچون یک اسطوره به تصویر کشید خالی از لطف نباشد.اما بی‎‏شک تفاوت قطبی و قلعه‏نویی کم نیست. تفاوتی که نه فقط در منش که بیشتر در نتایج آن دو وجود دارد.

قطبی تنها یک بار پرسپولیس را به قهرمانی رساند اما مابقی ماجرا و ناکامی‏های او حاکی از یک مربی موفق، دست‏کم در ایران و در لیگ برتر نیست و از این لحاظ بی‏شک قلعه‏نویی یک سر و گردن بالاتر از مربی سابق پرسپولیس قرار می‏گیرد.

از سوی دیگر آن مصاحبه‏هایی که با طرفداران سپاهان پخش شد نیز خود کار عجیبی بود که از فردوسی‏پور بعید بود. کیست که نداند یک تیم طرفداران بسیاری دارد و هر یک هم نظری دارند درباره تیم مورد علاقه‏شان یا مربی و هر یک از بازیکنان آن تیم. هر کسی هم می‏تواند به میان آن طرفداران برود و مصاحبه‏هایی بگیرد و نظر آنها را بپرسد و هر یک از آنها هم چیزی خواهند گفت.

در نهایت اما کسی هست که می‏نشیند و از میان آن مصاحبه‏ها چندتایی را انتخاب می‏کند بنا بر سلیقه و اهداف خاص خود و پخششان می‏کند. علی‏القاعده آن کسی که این گزینش را در برنامه نود انجام می‏دهد یا دست‏کم نقش پر رنگی در آن دارد خود فردوسی‏پور است.

بنابراین وقتی آن مصاحبه‏های گزینش شده به اسم نظرات و دیدگاههای طرفداران سپاهان پخش می‏شوند، باید توجه داشت که آن مصاحبه‏ها، نظراتبرخی از طرفداران این تیم است و نه نظر همه آنها.

با توجه به این مقدمات می‏توان گفت که فردوسی‏پور در شبی که میزبان قلعه‏نویی بود در دام مغالطه‏ای گرفتار شد که البته به میزان گسترده‏ای در جامعه ما رواج دارد. از همین منظر می‏توان گفت که ایرادی به نود وارد نیست چراکه این برنامه و اتفاقاتی که در آن می‏افتد در جهانی جدای از جامعه ما رخ نمی‏دهد.

در مغالطه بزرگ‏نمایی یا کوچک‏نمایی، در واقع بخشی از ابعاد یک مسأله یا موضوع به نحو اغراق‏آمیزی برجسته می‏شوند و در نتیجه پرداختن به اصل موضوع مورد غفلت واقع می‏گردد.

این مغالطه از راه‏های گوناگونی انجام می‏شود. گاه با نسبت دادن یک عدد به ترکیبی عطفی به راحتی می‏توان چنین مغالطه‏ای را مرتکب شد. مثل آن افرادی که در معرفی خود چنین می‏گویند: «محقق و نویسنده‏ای با بیش از صد کتاب و مقاله». در حالیکه وی تنها 98 مقاله و 3 کتاب نوشته است اما برای نشان دادن چیزی بیشتر از آنچه هست دست به دامان مغالطه بزرگ‏نمایی شده است.

راه‏های دیگری هم برای ارتکاب این مغالطه وجود داد که نمونه‏اش را در همین برنامه نود دیدیم. یعنی پرداختن به حواشی گاه غیر مهم، یا اهمیت دادن بیش از حد به حواشی مهم، یا غفلت از اصل موضوع و کنار گذاشتن آن بدون بررسی همه جانبه مسأله و مانند آن.

کد خبر 1087265

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha