قهرمان المپیک سیدنی در بیست و ششم شهریور ۱۳۵۶ در محله ۱۳ آبان متولد شد. کشتی را از سال ۱۳۶۷ در باشگاه ورزشی صدری ۱۳ آبان آغاز کرد و دیری نپایید که بعد از موفقیتهای پی در پی پنجمین کشتی گیر ایران شد که مدال المپیک 2000 سیدنی را از آن خود می کند. او با وجود پنج مدال طلا و نقره جهانی با منطق جوانی بر سمت منشی شورای شهر تکیه زده و سعی می کند تا در عرصه سیاست و مدیریت شهر هم مانند ورزش موثر باشد. گفتگوی مهر را با این عضو شورای شهر در مورد ضرورتها و ابزار تحقق مدیریت شهری در شهری همچون تهران بخوانید.
* خبرگزاری مهر- گروه اجتماعی : تعریف شما از مدیریت شهری چیست؟ مشکلات پیش روی مدیریت شهری را در حال حاضر شامل چه مواردی میدانید؟
- علیرضا دبیر: اگر نگاهی به روندهای کنونی و چند دهه اخیر در شهرهای کشور بیاندازیم، متوجه وجود مشکلاتی در فرآیندها و ساختارها میشویم. از طرفی میل به شهرنشینی در میان جامعه بهحدی رو به افزایش است که در حال حاضر شهرها به عنوان مهمترین پایگاههای رشد و توسعه بشری و مرکز اصلی تحولات قرار گرفتهاند. بنابراین در مسیر دستیابی به توسعه پایدار انسانی، شهر بهعنوان یک شاخص مهم محسوب میشود که رشد و توسعه جامعه در گروی عملکرد مناسب مدیریت آن قرار دارد. بهعبارت دیگر، رشد و توسعه هدفی است که از راه مدیریت کارآمد شهری قابل دستیابی است.
تحقیق پیرامون شهرها در وضعیت کنونی آن حاکی از دو دسته مسائل و مشکلات است که بخشی از آنها به خود شهر مربوط میشود، مانند مشکلات زیستمحیطی، رشد بیرویه شهر، آلودگیها، فاصلههای طبقاتی و تفاوتهای اجتماعی. از سوی دیگر نظام مدیریت شهری ایران در کنار روبرو شدن با این مسائل در درون خود نیز با مشکلاتی مواجه است که ریشه برخی از آنها را میتوان در ساختار متمرکز دولتی، عدم استقلال و توانایی مدیریت شهری، ناهماهنگیهای عملکردی بین دستگاهها و ارگانهای مربوط با مدیریت شهری، عدم هماهنگی و همسویی با راه و روشهای جهانی و جدا ماندن از تحولات بینالمللی یافت. با توجه به این مسائل، مدیریت شهری در وضعیت کنونی دچار کمبودهایی است که امر خدمترسانی را به عنوان مهمترین وظیفه مدیریت شهری دچار نقص میکند. در این شرایط است که میتوان چنین تعریفی را از مدیریت شهری ارائه کرد: "تلاش در جهت هماهنگ و یکپارچه کردن اقدامات در چارچوب بخشهای دولتی، سازمانهای عمومی، جامعه مدنی و دیگر گروهها برای ارائه خدمات بهتر و مناسبتر به شهروندان و ایجاد اوضاعی مناسبتر در تمامی ابعاد".
*مدیریت یکپارچه شهری شامل چه ویژگیهایی است، چه شاخصهایی را در بر میگیرد و چگونه میتوان به وضعیت مطلوب آن رسید؟
- مدیریت یکپارچه شهری نظریه نوینی است که برای حل معضلات کنونی مدیریت شهری در یکی دو دهه اخیر مطرح شده است. این رویکرد به دنبال حل کردن و یا کاهش دادن ناهماهنگی و تفرقههای موجود در نظامهای مدیریت شهری است که این هماهنگی از طریق نزدیکی دیدگاهها، یکپارچه کردن سیستمها و عملکردها و کارآمدتر کردن فرایندها به دست میآید. به این ترتیب مدیریت یکپارچه شهری، نیازمند بهرهگیری از توانها و فرصتهای موجود در همه بخشهاست؛ از شهروندان و دولت گرفته تا نهادهای غیردولتی، بخش خصوصی و جامعه جهانی. رسیدن به این هدف، بخشی از حرکت به سمت توسعه پایدار است که با تمرکززدایی از ساختارهای دولتی، بالا بردن توان سازمانی و اصلاحات درونسازمانی، تقویت هماهنگی و تعامل سازمان و نهادهای درگیر مدیریت شهری و البته با مشارکت مردمی در سطحی وسیع به دست میآید. البته باید در نظر داشت که این رویکرد، شامل یک مدل و روش اجرایی مشخص نیست بلکه فرایندی است که به مرور و بر اساس ساختارهای هر جامعه میتواند به شکلی متفاوت اجرا و پیاده شود و مدیریت مطلوب شهری را به وجود بیاورد.
* مدیریت مطلوب شهری با چه ویژگیهایی همراه است و چگونه میتوان به آن دست یافت؟
- وقتی میگوییم مدیریت مطلوب شهری و با واژهای مثل «خوب» یا «مطلوب» برای آن ارزشگذاری میکنیم، در واقع منظور ما رسیدن به معیارهایی است که برای هدف اصلی مدیریت شهری، مطلوب و ارزشمند به حساب میآید. این واژه که با بررسیهای سه دهه اخیر در ساختارهای حکمرانی و مدیریتی کلان رواج پیدا کرده، مشخصاتی مثل شفافیت، کارآمدی، تمرکز زدایی، پاسخگویی و شهروند مداری را در بر میگیرد. مسلما این نقطه ایدهآل با یک فرآیند تدریجی به دست میآید که باید بر اساس فرصتها و ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ما، این فرایند تنظیم و تدوین شود. این شاخصهها دقیقا عواملی هستند که در دین مبین اسلام به دفعات بر آنها تاکید شده و از وظایف مدیران و حاکمان در قبال مردم محسوب شده است. حرکت بهسوی این نقطه مطلوب نیازمند اقدامات وسیعی در ساختارهای قانونی، مدیریتی و فرایندهای حاکم بر مدیریت شهری کشور است که نقطه شروع آن را میتوان واگذاری اختیارات بیشتر و بالا بردن توانایی مدیریت شهری در کنار توجه به امر شهروند مداری دانست.
* به نظر شما مدیریت شهری تهران برای رسیدن به مدیریت مطلوب با چه مشکلاتی روبه رو است؟
- در یک قرن اخیر، تهران بهعنوان بزرگترین شهر کشور برتری خود را بر ساختارهای سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی کشور گسترش داده است. به این ترتیب مدیریت شهری تهران نیز با مجموعهای گسترده از وظایف روبه رو است که تاثیرات آن را باید فراتر از حوزههای شهری تهران در قالب منطقه و حتی کل کشور بررسی کرد. از عواملی که در این زمینه میتوانند نقش مهمی در رسیدن به مدیریت مطلوب شهری در تهران ایفا کنند باید به استقلال عملکردی، سیستم درآمد پایدار، ثبات مدیریت شهری، توانمندی نیروی انسانی، تقویت نهادهای هماهنگکننده سازمانها و ارگانهای درگیر مدیریت شهری و همچنین بهرهگیری از مشارکت شهروندان اشاره کرد. چالشهای مدیریت شهری تهران در سه سطح محلی، ملی و فراملی میتواند طبقهبندی شود که هر کدام از آنها تاثیرات پیچیدهای بر فرایندهای مدیریتی خواهند گذاشت.
* با توجه به تجربیات شما در شورای اسلامی شهر تهران چگونه میتوان به مدیریت یکپارچه شهری در ایران دست یافت؟
- رسیدن به این هدف در گام اول نیازمند تعریف و تدوین چارچوبهای قانونی در ساختار کلان کشوری و واگذاری اختیارات به مدیریت شهری است. در گام بعدی هم بهرهگیری از مشارکت شهروندان و حرکت برای مدیریت مشارکتی و استفاده از توان بخش خصوصی در زمینه سرمایهگذاریهای شهری ضروری است. در کنار این حرکتها، اقدامات دیگری مانند اصلاحات درونسازمانی و توانمند کردن جامعه، مسیر مدیریت یکپارچه شهری را هموار میکند. ذکر این نکته ضروری است که در این مسیر شوراهای اسلامی شهر به عنوان نماد مشارکت مردم در امر مدیریت شهری همچون عنصری کلیدی و پیوند دهنده در همه زمینهها محسوب میشوند. ارتقاء جایگاه و نقش شورای اسلامی شهر میتواند به ایجاد ساختارهای مردمسالار در عرصههای شهری کمک کند.
تجربه چند سال گذشته به ما میآموزد که مدیریت یکپارچه شهری بر پایه هماهنگی بین نهادها و سیاستگذاری هدفمند میتواند کمک موثری در شناسایی و حل منطقی مسائل شهری باشد. این وضعیت بیش از سایر تلاشها به افزایش و توسعه خلاقیت میانجامد تا شهری پایدار و در نتیجه کشوری پایدار داشته باشیم.
* به نظر شما چگونه میتوان پیوند متغیرهای توانمندسازی نیروی انسانی به منظور رسیدن به مدیریت یکپارچه شهری را برای رسیدن به مدیریت مطلوب شهری مورد توجه قرار داد؟
- اساسا مدیریت به معنای انجام درست کار از طریق و با مشارکت دیگران است. پس چه به طور عقلانی و چه به صورت شهودی ملاحظه میشود که پایه اصلی همه مباحث مدیریتی، انسانها هستند. ممکن است در جایی تکنولوژی، ساختار و امکانات همگی در حد عالی باشند اما آن کارآیی و تاثیری را که باید نداشته باشند، چون نیروی انسانی توان به کارگیری آنها را ندارد. من در گذشته خویش و با تجربیاتم از حضور در شورای شهر با پوست و استخوان این واقعیت را دریافتم که شرط اول هر موفقیتی وجود افراد توانا در زیرمجموعه است.
بگذارید مثالی برای شما بزنم. فرض کنید همین سیستم بلیت الکترونیکی که انصافا تسهیلات مناسبی است و بر پایه فناوری اطلاعات بنا شده، اما اگر شهروندان ما در استفاده از این سیستم احساس غربت و ناآشنایی داشته باشند و یا دانش استفاده از آن را نداشته باشند، غیر قابل استفاده خواهد بود. اکنون مبحث ما مدیریت یکپارچه در سطح شهر است. بنابر ملاحظات شهر و خصوصا شهر تهران، نیروی انسانی گستردهای از شهروندان می گیرد تا کارکنان شهرداری و شهرداران درگیر ماجرا هستند. اینکه چگونه و با چه هدفی میتوان این نیروی انسانی گسترده را قویتر کرد، مسئله اصلی ذهن من است. همانطور که از واژه توانمندسازی برمیآید، قرار است به فردی توانایی و یا قدرت داده شود و اینکه برای این هدف چه کارهایی لازم است، نیاز به شناخت دقیق مشخصههای مدیریت یکپارچه دارد.
با مرور ادبیات در حوزه توسعه انسانی، سازمانی و اجتماعی سعی خواهیم کرد متغیرهایی که منجر به یکپارچهسازی میشود را از جنبه نیروی انسانی تقویت کنیم. به عبارت دیگر با توانمند کردن نیروی انسانی سازمانی توانمند خواهیم داشت. سازمان توانمند میتواند در مدیریت یکپارچه شهری نقش سازنده و اثربخش داشته باشد. من در قالب تلاشهایی که انجام میدهم به این نتیجه رسیدهام و باور دارم که با توانمندسازی نیروی انسانی درون مدیریت شهری و گروههای ذینفع میتوان مدیریت یکپارچه شهری را تحقق بخشید.

عضو شورای شهر تهران معتقد است ضرورتهای مدیریت مطلوب برای تهران استقلال در عملکرد، ایجاد سیستم درآمدی پایدار، ثبات مدیریت شهری، توانمندی نیروی انسانی، تقویت نهادهای هماهنگکننده ارگانهای درگیر مدیریت شهری و بهرهگیری از مشارکت شهروندان است.
نظر شما