پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۴ خرداد ۱۳۸۹، ۸:۴۰

ملاک پذیرش سخن "دلیل" است نه عنوان افراد

ملاک پذیرش سخن "دلیل" است نه عنوان افراد

خبرگزاری مهر: پشتوانه یک سخن یا ادعا، دلایلی است که برای آن سخن یا ادعا ذکر می‏شود و نه صرف جایگاه، موقعیت یا عنوان گوینده آن.

پیش از این اشاره شد که منطق یاریگر ماست تا چگونه استدلال کردن را بیاموزیم. همچنین کارکرد دیگر منطق جلوگیری از راه یافتن مغالطه یعنی خطای در استدلال در مباحث ماست. هدفی که تفکر انتقادی یا سنجشگرانه‏اندیشی(Critical Thinking) نیز در پی آن است.

سنجشگرانه‏اندیشی شیوه‏ای از اندیشیدن درباره هر موضوع، محتوا یا مسئله است که در آن اندیشه‏گر با توجه به معیارهای اندیشه‏ای، کیفیت اندیشیدن خود را بهبود می‏بخشد.

در واقع ما در سنجشگرانه‏اندیشی با ملاحظه فعالانه، سرسختانه و دقیق یک عقیده یا ادعا و دلایلی که آن را پشتیبانی می‏کنند و نیز نتایجی که می‏تواند از آن حاصل شود، اندیشیدنی متأملانه را تجربه می‏کنیم.

در نهایت آنچه در این روند رخ می‏دهد عبارت است از تفسیر و ارزیابی ماهرانه و فعال مشاهدات، پیامها، اطلاعات و استدلالها.

با این اوصاف توجه به این نکته ضروری است که سنجشگرانه‏اندیشی بیش از آنکه یک دانش باشد، یک فن و مهارت است، مهارتی که علاوه بر منطق، از روان‏شناسی و معرفت‏شناسی نیز تغذیه می‏کند.

به بیان دیگر آنچه ما در چنین فرآیندهای سنجشگرانه‏اندیشانه‏ای با آن مواجهیم بررسی آسیب‏شناسانه نسبتهایی است که یکایک افراد با دیگران برقرار می‏کنند. این آسیب‏شناسی در نهایت به این افراد کمک خواهد کرد تا این نسبتها و گفتگوهایی را که شکل می‏گیرند تا حد ممکن از این آسیبها دور نگه دارند.

یکی از مهمترین مسایلی که در این مواجهه آسیب‏شناسانه می‏توان مورد نظر قرار داد بررسی موانعی است که امکان اندیشیدن را سلب می‏کنند.

به عنوان مثال می‏توان به تجربه‏ای اشاره کرد که معمولاً برای بسیاری از افراد پیش می‏آید و آن خودداری از تفکر به دلیل ارعاب است. کودکی که در مدرسه از ترس تنبیه، به جای اندیشیدن و بیان اندیشه‏اش، آنچه را که معلم می‏گوید طوطی‏وار حفظ می‏کند و همان را بی کم و کاست تحویل می‏دهد یا کسانی که به دلیل ترس از مجازات یا ارعاب، از اندیشیدن انصراف می‏دهند از این جمله‏اند.

اما گاه ممکن است افراد با میل و رغبت، تفکر را به کناری نهند، همچون خیل عظیمی از افراد که پای سخنرانی سخنوری چیره‏دست، سراسر شور و شوق می‏شوند و در میان جمعیت حاضر، توده‏وار عمل می‏کنند، بی‏آنکه بکوشند مواجهه‏ای سنجشگرانه با سخنان آن سخنور داشته باشند.

مثالهایی از این دست بسیار است اما آنچه قرار است در این یادداشت مورد تأکید بیشتر قرار گیرد، آسیبی است که در جامعه کنونی ما نیز به شدت رواج یافته است.

امروزه عناوین و القاب بخشی از هویت بسیاری از افراد را تشکیل می‏دهد؛ عناوینی که قرار است توصیفگر امر واقع باشند و تصویری تا حد ممکن نزدیک به موقعیت واقعی افراد را نشان دهند، اما خود به آسیبی جدی در روابط اجتماعی افراد تبدیل شده‏اند.

ما هر روزه سخنان بسیاری را میشنویم که با عباراتی چون «آقای دکتر...»، «آقای مهندس...» و مانند آن همراه می‏شوند و طوری بیان می‏شوند که گویی چون فلانی پیش از اسمش فلان عنوان آمده پس حرفش می‏تواند حجت باشد. حال آنکه واضح است که پشتوانه یک سخن یا ادعا، دلایلی است که برای آن سخن یا ادعا ذکر می‏شود و نه صرف جایگاه، موقعیت یا عنوان گوینده آن.

یعنی ممکن است که آقای دکتر یا مهندس فوق‏الذکر هر حرفی بزند و این حرفها ممکن است درست یا نادرست باشند و استدلال‏هایی که در دفاع از ادعایی طرح می‏شود، معتبر یا نامعتبر باشند. بنابراین عنوان افراد به تنهایی نمی‏تواند ملاکی برای پذیرش سخن و ادعای آنها باشد.

اما این چنین نگرشی که عنوان را ملاک پذیرش یا عدم پذیرش سخنان افراد در نظر می‏گیرد می‏تواند آسیبهای دیگری نیز در پی داشته باشد.

مدرک‏گرایی افراطی‏ای را که هم‏اکنون در جامعه ما رواج یافته است می‏توان یکی از پیامدهای این چنین نگرشی دانست. تا آنجا که خانواده‏ها بیشتر از آنکه دغدغه‏شان، تربیت فرزندانی توانا و سنجشگر باشد که خود می‏توانند در هر شرایطی به قدر کفایت به زندگی‏شان سر و سامان دهند، "مدرکی" است که فرزندشان می‏گیرند و با آن مدرک، هم پدر و مادر سری در میان سرها در می‏آورند و هم فرزندشان می‏تواند شغل و همسر بهتری داشته باشد!

این مدرک‏گرایی اما تا آنجا پیش می‏رود که ظرفیت دانشگاهها بی‏محابا و بدون توجه به کیفیت آموزش، افزایش می‏یابد و گاه حتی افرادی پیدا می‏شوند که برای ارضای این میل مفرط به داشتن مدرک، دست به دامان جاعلان مدارک دانشگاهی می‏شوند یا پول‏های گزاف خرج می‏کنند تا مدرکی برای خود دست و پا کنند.

نکته دیگری که توجه به آن می‏تواند در برخورد با افراد راهگشا باشد این است که حتی اگر شخصی، مدرکی در فلان رشته گرفته است و در همان رشته سرآمد باشد باز این مسئله دلیل نمی‏شود که وی صلاحیت سخن گفتن درباب موضوعات خارج از حوزه تخصصش را هم داشته باشد.

به دیگر سخن تخصص فرد در یک رشته خاص نمی‏تواند پشتوانه‏ای برای سخنان و ادعاهای وی در دیگر حوزه‏ها محسوب شود.

کد خبر 1088810

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha