وی که تا پیش از این بیشتر سمتهای دبیری فرهنگستان هنر را برعهده داشت، اینبار در کسوت یک عکاس ظاهر شده و به گفته خودش قصد دارد نمایشگاههای دیگری نیز برگزار کند. گفتگوی زیر در مورد نمایشگاه اخیرش است.
*خبرگزاری مهرـ گروه فرهنگ و هنر:چند سال است که عکاسی میکنید؟
ـ بهمن نامورمطلق، مدرس دانشگاه، پژوهشگر و عکاس:عکاسی یکی از هنرهایی است که همیشه به نوعی به آن علاقهمند بودم. بعد از بازگشت به ایران و اتمام جنگ، برنامهای جدی برای انجام مسافرتهای فشرده و بازدید از نقاط مختلف ایران برنامهریزی کردم.
*حدودا چه سالی بود؟
ـ از سال 1380 این سفرها را انجام دادم چون بچههایم در زمان کودکی در اروپا بودند و کمتر فرصت شده بود، کشور خودشان را ببینند و با تنوع فرهنگی ایران آشنا شوند. آنقدر آثار فرهنگی، معماری، هنری و گوناگونی در ایران زیاد و زیبا بود که خود به خود همه این عوامل باعث شد تا بیشتر به عکاسی حرفهای فکر کنم. نزدیک به 10 سال بود که به صورت جدی عکاسی میکردم و گاهی در سفرهای خارج از کشور هم به صورت جدی عکس میگرفتم. سعی من این بود که به ثبت خاطرات بپردازم. البته من عکاسی را صرفا ثبت خاطرات نمیدانم بلکه اعتقاد دارم این هنر به نوعی خلق تصاویر جدید است چون عکسها این امکان را به من داد که جور دیگری به طبیعت، فرهنگ و اشکال مختلف آن نگاه کنم. بعد از آن دقیقتر، اطرافم را دیدم. در ابتدا فکر میکردم عکسهایم تنها ثبت خاطرات است. ولی بعدا به این نکته پی بردم که حتی موجب خلق لحظات بدیع است. درحال حاضر عکاسی انگیزهای مضاعف برای دیدن مکانهای مختلف ایران در من ایجاد کرده است. گاهی تصاویری میبینم که وقتی به افراد دیگری نشان میدهم و میگویم این مناطق در ایران هستند، تعجب میکنند.
*پس چرا تاکنون نمایشگاه برگزار نکرده بودید؟
ـ عکاسی برای من به نوعی تکرار خاطراتی است که فرا زمانی میشوند. برای همین تصمیم گرفتم آن را از انحصار شخصی درآورم و به اشتراک بگذارم. گاه و بیگاه عکسهایم را به دوستان نشان میدادم و آنها تشویقم میکردند که بیشتر کار کنم تا اینکه در مقطعی حس کردم بیشتر فعالیتهایم در زمینه نوشتن مقاله و کتاب بوده است. در آن مقطع احساس دلتنگی میکردم. فکر کردم برای خارج شدن از این حس باید احساس و بیانم را نشان دهم و آن را با دیگران تقسیم کنم. عکس میتوانست به بیان احساساتم کمک کند و سعی کردم از این راه بتوانم خودم را تخلیه کنم. باید بگویم شاید مدتها بود که احساسهایم در یکجا جمع شده بودند.
*چه موضوعهایی برای شما جذاب هستند؟
ـ اگر مضامینی را که در فکرم هست، در صحنههایی احساس کنم، از آن لحظه عکاسی میکنم. برای همین نام نمایشگاه را "پالکانه" گذاشتم چون در فرهنگ ما به معنی روزنهای است که میتوان از طریق آن بیرون را دید. در واقع فکر کردم دسترسی به حقیقت آسان نیست و متن حقیقی در فاصله دورتری قرار دارد. فکر کردم شاید از طریق این روزنه بتوانم به حقیقت نزدیک شوم. با اینهمه همیشه موضوعهایی مثل تنهایی، عروج و..برایم جذاب بودهاند.
*در کنار عکاسی در رشتههای دیگر هنری مثل نقاشی و مجسمه هم فعالیت میکنید؟
ـ به نقاشی و موسیقی علاقه دارم و تجربیات خیلی ابتدایی در این زمینهها دارم تا بتوانم خودم را بیان کنم و به گفتگو با خود بپردازم. امیدوارم در آینده موقعیتی پیش بیاید که به صورت جدیتر بتوانم این رشتهها را دنبال کنم.
*روال جریانهای هنری و نمایشگاههایی را که درحال برگزاری است، چگونه ارزیابی میکنید؟
ـ خیلی در این رابطه فکر نکردهام ولی احساس میکنم یک پراکندگی خاص از نظر موضوع و سطح هنری کارهای ارائه شده در جامعه ما وجود دارد. یک پراکنش زیاد از نقطهنظرات محتوایی، هنری و زیباییشناسی وجود دارد که نشانه خیلی خوبی هم نیست. شاید بیانگر پراکنش احساسی هنرمندان است. روح واحدی در آثار هنری عصر حاضر نمیبینم البته معتقد به این نیستم که همه آثار باید مثل هم باشند اما خرده مضامینی در جامعه به صورت پراکنده وجود دارد و یک مضمون بارز در آثار نیست. بیشتر تشتت میبینیم تا انسجام. باز هم تاکید میکنم، منظورم این نیست که همه کارها مثل هم باشند اما فکر میکنم تشتت و انسجام نداشتن ناشی از ناخودآگاه جامعه است.
*قصد دارید نمایشگاههای دیگری نیز برگزار کنید؟
ـ امیدوارم نمایشگاهی با مضامین خاص مانند تنهایی، جاده، عروج و..برگزار کنم.
نظر شما