به گزارش خبرگزاري مهر با فرارسيدن بيستم جولاي ياد و خاطره بازيگري زنده مي شود كه از همان ابتداي حضورش در عرصه فيلمسازي درصدد احياي سينماي كشورش برآمد واستانداردهاي هنرهاي رزمي را به دوستداران سينما در سراسر جهان نشان داد.
"بروس لي جان فان ييون كام" ملقب به "بروس لي " درسال اژدها (1940) ودر ساعت اژدها (بين شش تا هشت صبح ) به دنيا آمد.او سبك "جيت كيون دو" را به عنوان سبك شخصي اش معرفي كرداما حقيقت اين است كه آشنايي او با اين سبك بسيار اتفاقي بود . يك روز يكي از رقبايش كه در زمينه مبارزات رزمي نام آور بود وي را به مبارزه طلبيد."لي" اين پيشنهاد را پذيرفت اما پس ازمدتي دريافت كه تكنيكهايش بسيار فرمول بندي شده هستند و اين امر باعث مي شود كه زمان طولاني به مبارزه بپردازد.از همين رو تصميم گرفت سيستمي را درپيش گيرد كه طي آن بتواند حركات سريع تري را خلق كرده تا انعطاف پذيري بيشتري نشان دهد.
او پس از تحصيل دررشته فلسفه دانشگاه نيويورك در نيمه هاي قرن گذشته/1960 / وارد عرصه بازيگري شد و كاررا با مجموعه هاي تلويزيوني آغاز كرد.حضور "بروس لي "در فيلمهاي "هواپيماي شكسته" وتواناييهايش درزمينه هنرهاي رزمي موجبات حيرت استادان اين رشته را فراهم كرد.
فيلمهاي "مشتهاي خشم "(1972)،"اژدها وارد مي شود" و "بازگشت اژدها"محصول سال 1973 نويد بخش تولد بازيگري بودند كه به اين هنر با نگاهي متفاوت مي نگريست.او همواره درآثارش نقش جوانهاي چيني توانمندي را بازي مي كرد كه عليه تبعيضها ي نژادي و طبقاتي قيام مي كردند.از جمله شاگرداني كه هنرهاي رزمي را درمحضر وي آموختند مي توان به چهره هايي چون"كريم عبدل جابر"،"استيو مك كويين "و "جيمز كابورن"اشاره كرد.
مرگ مرموزاين هنرپيشه مستعد در سن سي ودو سالگي ودر شرايطي كه تنها يك سال از ارائه اولين فيلم مطرحش مي گذشت، باعث ناراحتي دوستداران هنرهفتم و هنرهاي رزمي شد.
"بروس لي" به هنگام مرگ تنها صدو بيست و هشت پوند وزن داشت ونشريات از ورم مغزي به عنوان علت مرگ اين هنرپيشه نام آور ياد كردند با اين وجود علت اصلي مرگ نابه هنگامش سالها در پرده اي از ابهام باقي ماند. بسياري اعتقاد داشتند كه اين حادثه در حقيقت يك قتل ازپيش برنامه ريزي شده بوده است .مرگ "براندون لي "، تنها فرزند ذكور "بروس لي " سرصحنه فيلمبرداري فيلم "كلاغ" به شايعات موجود دامن زد و توطئه قتل پدر را قوت بخشيد.
تاريخ سينما از "بروس لي" به عنوان طليعه دارو استاد هنرهاي رزمي در قرن بيستم ياد مي كند بااين وجود او اعتقاد داشت كه هيچ استاد و آموزگاري نمي تواند حقيقت را به شاگردانش ارزاني كند بلكه او تنها يك راهنما است و راه راست را به آنها نشان مي دهد،.يافتن حقيقت برعهده خود شاگردان است ويك معلم خوب در اين ميان تنها نقش يك كاتاليزور را بازي مي كند.
نظر شما