اين كتاب نه درباره سياست حزب كمونيست چين است ونه درباره جمهوري خلق چين بلكه كنكاشي است از چگونگي توسعه انديشه ماركسيسم در چين ، گرچه آثار بسياري درباره موضوعات پيشين منتشر شده است ولي درباره توسعه و ماهيت انديشه ماركسيسم در چين هنوز تجزيه و تحليل منظمي صورت نگرفته است.
مبناي اصلي كتاب اين است كه درخلال تاريخ ماركسيسم در چين تا زمان مرگ مائو، چيني ها ماركسيسم را به عنوان ابزاري براي حل مشكلات فراوان اقتصادي ، سياسي و اجتماعي خود پذيرفته بودند . اما در دوره ، پس از مائو ، ماركسيسم ابتدا به عنوان عامل مشروعيت بخش ايدئولوژي يا نظام سياسي مورد توجه قرار گرفت . با اين حال، هدف اين مطالعه اين نيست كه بگويد ماركسيستهاي چيني ، ماركسيستهاي راستين بودند يا حتي آنها راست تر از آنهايي بودند كه ادعاي ماركسيسم مي كردند.
مولف كتاب ضمن به چالش كشيدن انديشه هاي رايج درباره ماركسيسم چيني سعي در ارايه راه حل ديگري نيز كرده است.
كتاب درده فصل منتشر شده است . برخي از فصول اين كتاب عبارتند از : پيام ماركس براي جوامع صنعتي نشده ، مسير ماركسيسم ، ماركسيسم چيني از زاويه جنگ سرد ، انديشه مائو زدونگ .
نظر شما