آغاز فعاليت پنج حوزه" كودك و نوجوان " ، هنرو تجربه " ، " طنز " ، " دفاع مقدس " و " حادثه " با مديريت مستقل نشان از بازگشت اين بنياد به ساختار مديريتي سالهاي ميانه دهه 70 دارد . حوزه هايي كه مانند قبل قرار است با استفاده از نظركارشناسان و صاحب نظران به برنامه ريزي ، حمايت و هدايت فيلم هاي موضوعي همسو با حوزه مربوطه خود بپردازند .
حضور مديراني كه پيش از اين سابقه فعاليت در حوزه هاي مورد نظر را دارند نشان از جدي شدن ايجا تحرك توسط بنياد سينمايي فارابي در پيكره توليدات سينماي كشورمان دارد .
اما اين نكته نبايد از نظر دور بماند كه ساختار موجود همان ساختاري ست كه از ابتداي بنيان گذاري بنياد سينمايي فارابي به نوعي فعال بوده است و اقدام تازه بنياد سينمايي فارابي در واقع احياي برنامه اي فراموش شده است . با مروري اجمالي به تغييرات سال هاي اخير در مديريت سينمايي كشور در مي يابيم كه اين روزها تغيير سياست هاي سينمايي در اثر تغيير مديريت ها اتفاق تازه اي نيست .اما تغيير يك ساختار مديريتي تجربه شده - بدون توجه به تاثيرات مثبت يا منفي - كه عموما به تعطيلي آن ساختار مي انجامد وبازگشت دوباره به همان ساختار با زهم بدون توجه به گذشته و آينده اتفاقي ست كه گويا چند سالي ست در مديريت سينماي كشورمان فراگير شده است .
پيش از اين نيز مركز گسترش سينماي مستند و تجربي كه در دوره معاونت سينمايي عزت الله ضرغامي مي رفت به بهره برداري برسد با انتصاب سيف الله داد در اين مقام تعطيل شد . جدا از صدمات جبران ناپذيري كه به بخشي از نيروهاي توانمند سينما در عرصه ساخت آثار مستند و تجربي وارد شد امكانات و ساختمان اين مركز طي چهار سال بي بهره باقي ماند و پس از اين مدت بلا فاصله پس از تغيير دوباره معاونت سينمايي و با روي كار آمدن محمد حسن پزشك بارديگر با همان ساختار ، نام و تعريف قبلي احيا شد . پس از گذشت كمتر از دوسال فعاليت مجدد اين روزها خبر ادغام دوباره آن با انجمن سينماي جوانان به گوش مي رسد كه البته قرار است پس از انجام كارشناسي مفصل شش ماهه اتفاق بيافتد.
بنياد سينمايي فارابي نيز دچار تغييرات مشابهي شد . اين بنياد از اولين روزهاي آغاز فعاليت، تشكيل حوزه هاي تخصصي سينما را در برنامه خود داشت و اين حوزه ها طي سال هاي متمادي دهه 60و 70 حضوري تاثير گذار بر پيشبرد سينماي ايران و ايجاد تنوع توليد داشتند .اما متاسفانه باز هم با تغيير معاونت سينمايي در سال 1376 فعاليت حوزه هاي مختلف بنياد سينمايي فارابي رو به كاهش گذاشت و در دوره مديريت محمد حسن پزشك در اين بنياد ، به كلي راكد شد . امروز پس از گذشت بيش از 4 سال مجددا اين طرح توسط عليرضا رضا داد احيا شده است . نبايد فراموش كنيم كه تمام اين تغييرات در مديريت تابع دولتي واحد رخ داده است يعني در طول بيش از 6 سال شاهد تغيير اساسي سياست گذاري اجرايي در مديريت كشور نبوده ايم . اينكه احياي اين طرح ها كار درستي است يا نه مسئله اين نوشتار نيست اما اينكه چرا در انجام تغييرات هيچ كس پاسخگوي پرسش هاي مطرح شده و زيان هاي حاصله نيست سئوالي ست جدي . علاقمندان سينماي ايران به خوبي مي دانند كه تغييرات مشابهي در ديگر سازمان ها و نهاد هاي مرتبط با سينما رخ داده است . تغييراتي كه نواقص بديهي و آشكار آن ها با گذشت زماني كوتاه به شدت نمايان شد . شايد جشنواره فيلم فجر ديگر نمونه روشن چنين جرياني باشد .سئوال اين جاست كه اگر مديريت قبلي كار آمد بود چرا بخش هاي عمده اي از آن دچار تعطيلي شد؟ واگرآن روش مديريت ناكار آمد بوده چرا دوباره به مرحله اجرا در آمده است ؟ آيا اين تصميمات غير كارشناسانه نشان از عدم برنامه ريزي كارآـمدي نيست ؟
شايد هم مديريت فرهنگي در عرصه سينما همچنان خود را مجاز به آزمون و خطا مي داند در حالي كه مي تواند پيش ازاقدام عملي با كسب نظر صاحب نظران و دست اندر كاران اين عرصه به راحتي ضريب اطمينان اجراي هرطرحي را بالا ببرد . اما برآيند همه اين نواقص نشان از كمبود برنامه اي جامع و پيش بيني شده براي پيشبرد سينماي ايران و در نگاهي كلان تر در عرصه امور فرهنگي دارد و خسارات ناشي از اين مديريت سليقه اي به ما ياد آور مي شود كه ديگرزمان آن فرارسيده كه دست از آزمون و خطا برداريم و به پي ريزي برنامه اي كار آمد بيانديشيم . برنامه اي آينده نگر كه تمامي اهداف فرهنگي كشورمان ا در خود داشته و در عين حال قابل اجرا و معقول باشد .
تنها اميد واريم اين بار تغييرات ايجاد شده بر اساس اقدامي برنامه ريزي شده و هدفمند صورت گرفته باشد .
نظر شما