طنین سخن هایدگر که "زبان خانه وجود است" آن قدر سنگین و رسا هست که حتی اگر مقدمات و مؤخراتش هم نادیده گرفته شوند، باز نتوان بهسادگی از کنار آن گذشت، بیآنکه در باب آن اندیشید. شاید بتوان گفت پس از هایدگر، "زبان" و "وجود" چنان در هم تنیده شدهاند که دیگر اندیشیدن به یکی از آن دو، بی دیگری ممکن نخواهد بود.
از سوی دیگر به نظر میرسد انسان معاصر هر روز بیشتر از پیش فردانیتی را تجربه میکند که در آن "من"، بی"دیگری" گویی وجود هم نخواهد داشت. احتمالاً بخشی از این تجربه متفاوت، ناشی از ابزارهای تکنولوژیکی است که این امکان را میسر کردهاند که هر انسانی تا آنجا متشخص شود که پیش از آنکه از ذات انسانیاش سخن بگوید، پای "من" و "فرد" بودنش را به میان کشد.
بنابراین اگر گفته شود که یکایک انسانها یا به بیان دقیقتر یکایک "فرد"ها با هم و در نسبتهایی که با یکدیگر برقرار میکنند، جهانشان را بر میسازند، و در این نسبت و به مدد زبان است که امکان "گفتگو" میسر میشود، چندان به بیراهه نرفتهایم. گویی آدمیان در "جهان زبان"، هستی مییابند و بی"زبان"، بودشان، نا-بوده میشود.
این چنین است که امکان "فهم" همچون فرآیندی است که با مشارکت یکایک این "فرد"ها حاصل میشود و نوعی برابری هستیشناختی میان یکایک این "فرد"ها شکل میگیرد. بنابراین من در "من" بودنم، هیچ برتری یا تفاوتی با "من" دیگر "فرد"ها ندارم. آنچه هست جهانی است شبکهای که از نسبتهای برقرار شده میان این "من"ها و "فرد"ها شکل گرفته است.
با توجه به همین مقدمه کوتاه است که میتوان تأکید کرد که "گفتگو" در چنین جهانی که در آن "زبان"، امکان برقراری نسبت "من" با "دیگری" را ممکن میسازد، در موارد خاصی چون کاربرد کلمات و ارتباط کلامی تا چه اندازه اهمیت خواهد داشت. گویی که هر واژهای که بر زبان رانده میشود در نسبتی تنگاتنگ با وجود ما قرار میگیرد و بیانگر نحوه بودن ماست.
با این اوصاف، وسواسی همهجانبه در کاربرد واژهها ضروری به نظر میرسد، هر چند قرار نیست که این وسواس به ملانقطی بودن و مته به خشخاش گذاشتن افراطی منجر شود. اما باید توجه داشت که شلختگیها، سادهانگاریها و بیدقتیها در کاربرد واژهها نه فقط ممکن است امکان گفتگو را سلب کنند، بلکه چیزهای ناخوشایند بسیار دیگری چون خشونت، توهین و تحقیر را نیز در پی خواهند داشت.
بخشی از مغالطاتی که در گفتگوهای هر روزه میان افراد رخ میدهد از همین جا نشأت میگیرد. مغالطاتی چون ابهام،چندپهلویی و اشتراک لفظی از این دست مواردند که البته کاربرد آنها در مناسبات روزمره رواج بسیاری دارد.
ابهامناشی از کمبود دقت است و همواره به بافت بستگی دارد، یعنی آنچه در یک بافت مبهم است ممکن است در بافتی دیگر دقیق باشد. به عنوان نمونه اینکه افرادی با وزن زیر 120 کیلوگرم میتوانند پریدن از دکل بانجی جامپینک توچال تهران را تجربه کنند ابهامی ندارد اما اگر گفته شود مسابقات کشتی زیر 120 کیلو، با توجه به وزنهای مختلف در نظر گرفته شده در این ورزش، این ابهام وجود خواهد داشت که منظور گوینده دقیقاً چیست.
در چندپهلویی، یک واژه یا عبارت بادو یا چند معنا به کار میرود که خود میتواند چندپهلویی واژگانی، مصداقی یا نحوی باشد. در چندپهلویی واژگانی، یک واژه با دو یا چند معنای متفاوت به کار میرود به طوری که عبارت یا جملهای که آن واژه در آن به کار میرود به دو شیوه یا بیشتر قابل فهم است.
در چندپهلویی مصداقی، برای یک واژه میتوان دو مصداق یا بیشتر در نظر گرفت و در چندپهلویی نحوی، ترتیب متفاوت واژهها سبب میشود که معانی و تفسیرهای مختلفی به وجود آید.
البته بسیار دشوار است که امکان هر گونه چندپهلویی را منتفی کرد اما بذل توجه و دقت کافی و نیز وضوح بخشیدن به سخن میتواند از بسیاری از آفات ناشی از چندپهلویی در گفتگو و ارتباط افراد بکاهد.
اشتراک لفظی در واقع نوعی چندپهلویی واژگانی است که در آن یک واژه یا عبارت در یک استدلال، دو بار یا بیشتر، و با معانی متفاوت به کار میرود، به نحوی که گویا این واژه یا عبارت در تمامی موارد معنایی یکسان دارد. هر چند در یادداشتهای بعدی به طور مفصلتری به این مغالطات پرداخته خواهد شد اما در پایان برای مغالطه اشتراک لفظی میتوان به این قیاس اشاره کرد:
هیچ انسانی جاودان نیست.
پله انسان است.
اما پله جاودان است.
پس دست کم یک انسان جاودان است.
یا این قیاس:
هیچ یک از انسانها جاودان نیستند.
هیتلر انسان نبود.
پس ممکن است هیتلر جاودان باشد.
در مثال اول آشکار است که واژه "جاودان" به یک معنا به کار نرفته است. جاودان نبودن در گزاره نخست به این معناست که انسان خواهد مرد در حالی که جاودان بودن پله به یاد و خاطرهای از او مربوط میشود که حتی پس از مرگ وی نیز باقی خواهد ماند.
در مثال دوم هم به سادگی میتوان مغالطه اشتراک لفظی را تشخیص داد چرا که "انسان" در گزاره نخست به معنای "موجود انسانی" و در گزاره دوم به معنای "فرد اخلاقی" به کار رفته است.
نظر شما