پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۶ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۳۳

فرهنگ رجایی:

تکثر فرهنگی "دیگری" را محترم می‌داند

تکثر فرهنگی  "دیگری" را محترم می‌داند

خبرگزاری مهر: فرهنگ رجایی استاد دانشگاه کارلتن کانادا در کتاب خود با عنوان "پدیده جهانی‌شدن" به بررسی پدیده چند فرهنگی پرداخته است. وی چندفرهنگی را ویژگی دنیای جدید می‌داند که در آن "دیگری" نیز همانند "خود" از جایگاه یکسانی برخوردار است.

اصطلاح پدیده چند فرهنگی ما را به شناسایی و حتی گرامی داشتن "دیگران" درست همانگونه که هستند، بدون سقوط به نژادپرستی دعوت می‌کند.

"کلید واژه" عصر تجددخواهی  تساهل و تسامح بود. این کلید واژه به معنای پذیرفتن تفاوت میان "ما" و "آنها" است، اما بازیگران را به "تحمل" و "بردباری" در برابر تفاوتهای آنها فرامی‌خواند.
 
در عصر جهان‌گستری، فرض بر اعتبار همه دعاوی درباره حقیقت است بدون آنکه به نسبی‌گرایی محض منجر شود. نسبی‌گرایی افراطی شالوده‌های هرگونه گزاره اخلاقی و شالوده‌های اخلاقی زندگی عمومی را سست می‌کند.
 
جهان‌گستری راه را برای اقلیتها و کسانی که می‌خواسته‌اند صدایشان شنیده شود، هموار ساخته است.
 
بنابراین، پدیده چند فرهنگی مفهومی تناقض‌نما است که هم بیانگر تنوع است و هم وحدت. باید توجه داشت که تنوع لازمه جهان‌گستری است. زیرا تجلی دلبستگی‌های محلی و هویت‌های خاص را مجاز می‌شمارد. این پدیده، در عین حال مستلزم وحدت نیز است؛ چرا که مروج مفهوم دهکده جهانی است.
 
از یک طرف، انسان بدون بهره‌مندی از میزانی از وحدت نمی‌تواند بقا داشته باشد، و از طرف دیگر بدون وجود تنوع و نبود فکر تازه همسان بودن و یکپارچگی مفهوم غالب خواهد بود. از اینرو تساهل و تسامح راه را بر گرامی داشتن دیگران می‌گشاید.
 
بسیاری از افراد پدیده چندفرهنگی را به عنوان چیزی تلقی می‌کنند که خاص مرز ملی معینی است. در واقع این پدیده به‌سرعت در حال گسترش در قلمرو بین‌الملل است.
 
نظام فرهنگی جدید مانند نظام اقتصادی جدید، تاریخ خاص خود را دارد. به نقد کشیده شدن کلیت تجدد‌خواهانه بیش از یک سده پیش با فیلسوفانی چون مارکس آغاز شد، اما حدود سال 1980 و زیر عنوان پساتجددخواهی به موضوع مهمی تبدیل گردید.
 
عصر چند فرهنگی با پیدایش اقتصاد اطلاعاتی عصر پساصنعتی، که نخبگان اطلاعاتی طبقه متوسطه و به حاشیه رانده‌شدگان یا فروطبقه را جانشین طبقات پیشین اشراف، متوسط، و کارگر ساخت از راه رسید.
 
پساتجددخواهی آرمانهای تجددخواهانه در زمینه خردورزی، مذکراندیشی، نبوغ هنری، فردگرایی، به سود ضد سرمایه‌داری بودن، را به چالش گرفت.
 
تأثیر این شیوه تفکر بر جنبه‌های فرهنگی تمدن جهانی را در حوزه پژوهش‌های فرهنگی بهتر می‌توان دید.
کد خبر 1107347

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha