الف - آغاز بعثت
سرآغاز تاريخ اسلام از روزى شروع مىشود كه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله درخلوت محبوب، در دل غارى كه در دامن كوهى در شمال مكه بود، صدايى شنيد: « يامحمد اقرا» ؛ اى محمد! بخوان! ( او شگفت زده) گفت: چه بخوانم؟ گفت: اى محمد! « اقرا باسم ربك الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربك الاكرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم يعلم.» ؛ بخوان به نام پروردگارت كه (جهان را) آفريد. همان كه انسان را از خون بستهاى خلق كرد. بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كه به وسيله قلم تعليم نمود و به انسان آنچه را نمىدانست، ياد داد. جبرئيل به حضرت محمد صلى الله عليه و آله فرمود: « ارسلنى الله اليك ليتخذك رسولا» . خداوند مرا به سوى تو فرستاده است، تا تو را پيامبر اين امت قرار دهم.
حضرت محمد صلى الله عليه و آله هرساله مدتى به كوه « حرا» مىرفت و به عبادت و راز و نياز و تفكر مىپرداخت تا اين كه روزى فرشتهاى به او گفت: اى محمد! بخوان! محمد صلى الله عليه و آله گفت: چه بخوانم؟ فرشته آيات آغازين سوره علق را بر وى قرائت كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز آنها را خواند.
تاريخ نگاران با آن كه تلاش فراوان در ثبت رويدادهاى تاريخ اسلام، به ويژه تاريخ زندگى پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داشتهاند، تا آن جا كه به جزئيات رفتارها، روشها و منشهاى آن حضرت اشاره نمودهاند، اما بسيار جاى تاسف است كه برخى از رويدادهاى مهم و اساسى، مانند: تاريخ ولادت، مبعث و معراج، مكان معراج، تاريخ رحلت، تاريخ تغيير قبله و موارد ديگر با دقت ثبت نشده و اختلافهايى را ميان مورخان برانگيخته است كه شايد منشا اختلاف را بتوان در اغراض سياسى يا بىتوجهى به مسائل موجود، اجتهادهاى شخصى و از همه مهمتر، رويگردانى از ابواب علم پيامبر صلى الله عليه و آله و نياموختن مفاهيم از سرچشمه زلال اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و موارد ديگر جستجو نمود.
آغاز بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله چه زمانى است؟ ديدگاه معروف و مورد اتفاق شيعه اماميه 27 رجب است. اما در ميان دانشمندان اهل سنت، در زمان دقيق آن اختلاف زيادى است. برخى از اهل سنت مبعث را در رمضان و برخى ديگر در ربيع الاول دانستهاند. در مورد روز مبعث نظرهاى متفاوتى ارائه شده است. منشاء اشتباه اين چند ديدگاه كه آغاز نزول نخستين آيات قرآن را ماه رمضان مىدانند، اين است كه قائلين، ميان زمان بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و زمان نزول دفعى قرآن به عنوان كتابى كامل و مستقل خلط كردهاند؛ چون آن ها براى تاريخ بعثت به آياتى استدلال كردهاند كه ناظر به نزول قرآن در شب قدر و ماه رمضان مىباشد. زيرا خداوند مىفرمايد: « انا انزلناه فى ليلة القدر» ، و نيز مىفرمايد: « شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن» ؛ بنابراين قرآن در شب قدرى كه در ماه رمضان است نازل شده است.
اين استدلال صحيح نيست؛ زيرا اين آيات ناظر به نازل شدن تمام قرآن به عنوان يك كتاب مستقل و كامل است كه از آن، به « نزول دفعى» تعبير مىكنند، درحالى كه در آغاز بعثت تنها چند آيه به رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شده است، (پنج آيه آغازين سوره علق) كه خود آغاز « نزول تدريجى» است. درنتيجه، زمان نزول قرآن با زمان نازل شدن تمام قرآن به عنوان كتابى كامل و مستقل فرق دارد.
ب - نخستين آيات
هماهنگى آغاز بعثت با نازل شدن نخستين آيات قرآن كريم، باعث شده است تا مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حديث به بررسى و تعيين نخستين آيات نازل شده برپيامبر صلى الله عليه و آله بپردازند. ديدگاههايى در اين باره وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از: 1- پنج آيه نخست سوره علق؛ 2- سوره فاتحة الكتاب؛ و 3- سوره مدثر.
ديدگاه نخست پرطرفدارترين ديدگاه در ميان مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حديث مى باشد. از ميان مورخان؛ مسعودى ، ابنهشام ، ابناثير، طبرى ، و يعقوبى در كتابهاى خود و از ميان مفسران شيعه، صاحبان تفاسير: تبيان، مجمع البيان، الميزان، نمونه و از ميان مفسران اهلسنت، صاحبان تفاسير: طبرى (كه حدود يازده روايت در اين باره ذكر مىكند.) ، درالمنثور، انوارالتنزيل و اسرارالتاويل (معروف به تفسير بيضاوى) و تفسيرالقرآن العظيم جزو طرفداران اين نظريه هستند.
از ميان كتابهاى علوم قرآنى مىتوان به «الاتقان » ، «التمهيد فىعلوم القرآن » ، « البرهان » ، و... اشاره نمود. افزون بر آن كه، مضمون آيات نخست سوره علق نيز اين ديدگاه را تاييد مىكند؛ چون رسالت و نبوت كه از بزرگ ترين نعمتهاى الهى است، در اين سوره با اسم رب شروع مىشود و از آفرينش، دانش و قلم كه مهم ترين مفاهيم و معارفند، در اين سوره سخن به ميان مىآيد. مهم ترين دليل اين است كه روايات رسيده از امامان معصوم عليهم السلام آيات آغازين سوره علق را نخستين آيات نازل شده در غار حرا مىدانند. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «اول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله بسم الله الرحمن الرحيم، اقرا باسم ربك...» . امام هادى عليه السلام نيز فرمود: جبرئيل به محمد صلى الله عليه و آله گفت: « اقرا قال: و ما اقرا قال: اقرا باسم ربك الذى خلق».
طبرى از علماى اهل سنت در تفسير خود، 11 روايت و سيوطى 15 روايت نقل مىكند، مبنى براين كه در آغاز بعثت نخستين آيات سوره علق بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است. طرفداران ديدگاه دوم اندك است. صريح ترين كسى كه در اين زمينه سخن گفته، « زمخشرى» در تفسير « كشاف» است: « اكثرالمفسرين على ان الفاتحة اول ما نزل»؛ بيشتر مفسران برآنند كه سوره فاتحه نخستين چيزى است كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد. با آن كه بيشتر مفسران ديدگاه اول را پذيرفتهاند، نسبت دادن اين قول به بيشتر مفسران، ناصحيح به نظر مىرسد.
ديدگاه سوم روايتى است كه از جابر نقل شده است. اگرچه هركدام از اين دو ديدگاه ممكن است طرفداران اندكى نيز داشته باشند، اما در برابر سيل نظريات مورخان و مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و نيز روايات فراوانى كه به برخى از آنها اشاره شد و نيز ادعاى اجماع امت مسلمان - چنان چه برخى ادعا كرده اند، نسبت به ديدگاه اول - به سادگى نمىتوان آن را رها كرد و از كنار آن گذشت.
ممكن است با تحليلى دقيق تر گفته شود كه اين سه ديدگاه باهم تفاوتى ندارند وبدين صورت قابل جمع هستند كه آيات نخست سوره علق اولين آياتى است كه برپيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و سوره فاتحه نخستين سوره كاملى است كه پس از آن، نازل شد و سوره مدثر نخستين سوره اى است كه پس از فترت وحى نازل شد.
ج - بعثت و منت
در نفس انسان نيازها و غرايز گوناگونى قرار داده شده است كه همگى طالب ارضا و هدايت صحيح هستند. خداوند متعال براى هدايت انسان، بهترين ابزار را دراختيار او قرار داده و امكانات متعددى به او عطا كرده است، تا هم بتواند نيروى خود را صرف ارضاى نفسانيات كند و هم با امكانات و نيروى داده شده، جلوي خواهشهاى نفسانى را بگيرد و كششهاى درونى را تحت نظم و ضابطه در آورد. دو راهنما نيز در اختيار او قرار داده است تا حق را از باطل و سره را از ناسره متمايز كند؛ يكى در درون انسان كه عقل است - اگر چه ابزارهاى ظاهرى مانند محسوسات و اندامهاى حسى نيز درهدايتگرى اين راهنما دخالت دارند - و ديگرى پيامبران الهى كه اين راهنما از طريق وحى براى انسان فرستاده مىشود تا تمام رفتارها را به انسان بياموزد و حدود و مقررات آن را نيز روشن نمايد، چون عقل داراى خطا و نقصان است. برترين هادى، آن است كه داراى مقام عصمت و مرتبط با وحى باشد؛ تنها راه آن، بعثت است. پس بعثت بزرگ ترين نعمتخداوند بربشراست و جا دارد كه خداوند براين نعمت منت گذارد و اين احسان و نيكويى را به رخ آنان بكشد، چنان كه مىفرمايد: «لقد من الله على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين» .
خداوند در آيه فوق به خاطر بعثت پيامبراسلام صلى الله عليه و آله برمؤمنان منت مىنهد و اين نعمت بزرگ و معنوى را به رخ آنان مىكشد. ممكن است كسى تصور كند كه منت گذارى، كار صحيحى نيست، چرا خداوند در اين جا منت مىگذارد؟ مگر بعثت چه ويژگى هايى دارد و هدف از آن چيست؟
واژه منت از « من» به معناى چيزى است كه با آن وزن مىكنند (سنگ كيلو) . و نيز به معناى نعمت سنگين و باعظمت نيز به كار مىرود. بنابراين هر نعمت سنگين و گرانبهايى را منت گويند. كاربرد اين واژه دو گونه است: قولى و فعلى .
اگر كسى عملا نعمت بزرگى به ديگرى بدهد، اين همان منت عملى است كه بيشتر در مسائل تربيتى و هدايتى و معنوى كاربرد دارد و پسنديده و ارزنده است. كه برخى گفتهاند: اين منت مختص به خداى متعال است. اگر كسى كار كوچك خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ ديگرى بكشد و آن را بزرگ جلوه دهد، كارى است بسيار زشت، كه اين از منتهاى بشرى است. در نتيجه، منت گذارى بربخشيدن نعمتهاى بزرگ كه از جمله آنها نعمت رسالت است، منتى زيباست و « من الله» يعنى انعم الله؛ خداوند نعمت بزرگى بخشيد و در اختيار مؤمنان قرار داد. چنان كه در جاى ديگر خداوند به خاطر هدايت كردن انسانها به ايمان، بر آنها منت مىگذارد. « بل الله يمن عليكم ان هداكم للايمان» .
اگر مسلمانان به خاطر پذيرفتن اسلام، مشكلات و خسارتهاى زيادى متحمل شدهاند نبايد فراموش كنند كه خداوند بزرگ ترين نعمت را در اختيار آنها گذاشته و پيامبرى مبعوث كرد تا انسانها را تربيت كند و از گمراهىها باز دارد. بنابراين هر اندازه براى حفظ اين نعمت بزرگ تلاش و كوشش شود و هر بهايى پرداخته شود، بازهم ناچيز است.
بنابراين مىتوان گفت: منت بر دو قسم است: پسنديده و نا پسند. منت پسنديده مانند منت در آيه مورد بحث و نيز منتخداوند بر هدايت كردن مؤمنان به سوى ايمان (سوره حجرات، آيه 17) و نيز مانند منتخداوند بر موسى و هارون (سوره صافات، آيه 114) به خاطر نبوت، رسالت و نجات آنها و منت گذارى خداوند بر حضرت يوسف به خاطر به حكومت رسيدن او (سوره يوسف، آيه 90) ؛ و منت ناپسند و نكوهيده مانند منت گذارى و به رخ كشيدن انفاق، كه باطل كننده انفاق نيز مىباشد. (سوره بقره، آيه 262) و به رخ كشيدن اسلام و ايمان به خداوند يا پيامبر (يا ديگران) (سوره حجرات، آيه 17) .
از آن جا كه كارهاى انسان در برابر عظمتخداوند و كارهاى او بسيار ناچيزاست، هرگونه منت گذارى انسانها بر يكديگر و بر خداوند ناپسند است. «اللهم اجرللناس على يدى الخير و لا تمحقه بالمن» .
چرا خداوند فرمود: «على المؤمنين» و نام مؤمنان را به تنهايى آورده است، با اين كه بعثت پيامبر براى هدايت عموم بشر است؟ شايد بدين جهت باشد كه هدايت پيامبران از جهت تاثير و نتيجه تنها متوجه مؤمنان است كه از اين نعمت بزرگ بهره مند مىشوند و آن را به خود اختصاص مىدهند.
د- فلسفه و اهداف بعثت
پس از قرنها تحقيق و بررسى درباره مسائل دينى، هنوز پرده از اسرار بسيارى از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است؛ اگرچه از ظواهر آيات قرآن مىتوان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهى، به ويژه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داراى اهدافى مىباشد كه بيان خواهد شد و تنها در آيه مورد بحث كه خداوند بر مؤمنان منت گذارده است، به سه برنامه از مهمترين آنها اشاره شده است: « يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة» .
1- تلاوت آيات الهى : « يتلو» از واژه « تلاوت» به معناى پىدرپى آوردن، پيروى كردن و خواندن با نظم است، كه شامل پيروى كردن در حكم وخواندن منظم آيات الهى همراه باتدبر نيز مىشود، گويا تلاوت كننده از آيات پيروى كرده يا حروف و كلمات را در پى يكديگر قرار داده است. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با خواندن آيات پروردگار و آشنا ساختن گوش دل و افكار مردم با اين آيات، آنها را آماده تربيت مىنمايد، كه مقدمه تعليم و تربيت است.
2- تربيت : يكى از مهمترين برنامههاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تربيت انسانهاست. تربيت به معناى فراهم كردن زمينهها و عوامل براى به فعليت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهاى انسان در جهت مطلوب است. او بايد زمينهها را براى شكوفا نمودن استعدادها آماده كند، استعدادهاى خليفة الله شدن كه داراى ابعاد مختلف است. او بايد انسانها را آماده كند تا از نظر عملى بهترين رابطه را با خداى خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ايقاعات)، با قوانين و مقررات اجتماعى (حكومت و سياسات)، باخانواده خود (حقوق خانوادگى) و با نفس خود (اخلاق و تهذيب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گيرند. پيامبر صلى الله عليه و آله منجى بشريت است. يكى از دانشمندان فرانسوى مىگويد: « بزرگ ترين قانون اصلاح و تعليم و تربيت همان حقايقى است كه به نام وحى، قسمت به قسمت بر محمد صلى الله عليه و آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بين بشراست» .
پيامبراسلام صلى الله عليه و آله در مدتى كوتاه، انسان هايى بزرگ، مانند على عليه السلام زهرا عليها السلام سلمان فارسى، ابوذر، مقداد و... را تربيت كرد. حضرت محمد صلى الله عليه و آله كاشف معدنهاى نهفته انسانيت بود. زيرا « الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه» ؛ مردم مانند معدنهاى طلا و نقره هستند. انسان داراى استعدادهاى نهفته است كه براى بهره ورى صحيح از آن، نياز به كشف آن مىباشد تا به ارزش حقيقى خود دست يابد. كلمه « يزكيهم» از ماده « زكوة» و" زكآء» به معناى رشد و زيادى است ، كه در اين جا به معناى تربيت و پاكسازى است و شامل پاك شدن از آلودگىهاى اعتقادى، اخلاقى و رفتارى مىباشد.
اگر چه واژه تربيت از ماده « ربو» نيز به معناى افزايش و نمو است، اما در قرآن كريم مفهوم تهذيب نفس با واژه تزكيه آمده است : « قد افلح من زكيها»؛« قد افلح من تزكى»؛ « رستگار شد كسى كه خود را تزكيه كرد» كه در جنبههاى روحى و معنوى است. واژه تربيت در قرآن در جنبههاى جسمانى و مادى به كار رفته است، نظير: « الم نربك فينا وليدا» .« آيا در دوران كودكى تو را در ميان جمع خود تربيت نكرديم؟» كه سخن فرعون است كه خود را مربى موسى معرفى مىكند، يعنى از نظر جسمانى و امكانات مادى تو را بزرگ كردم.
اهميت اخلاق و تزكيه نفس بركسى پوشيده نيست. جوامع مختلف به آن نيازمندند، زيرا تنها راه نجات از گمراهىها، فسادها، جهل، جنگ و خونريزىها و... در پرتو اخلاق صحيح و آراسته شدن به ارزشها و مكارم اخلاقى است. پيامبراسلام صلى الله عليه و آله هدف از بعثت خود را كامل كردن مكارم اخلاق بيان كرده است : « بعثت لاتمم مكارم الاخلاق» . يكى از دانشمندان فرانسوى مىگويد: « اى محمد! اى آورنده قرآن! كجايى؟ بيا و دست ما را بگير و به باغ و صحرا و چمن و به هر جايى كه خواهى ببر. تو اگر ما را به ميان دريا ببرى، خواهيم رفت، زيرا تو عالم به حيات و زندگى ما هستى!» .
منبع : حسين علوي مهر، ماهنامه كوثر شماره 44، با اندكي تلخيص .
نظر شما