سید صدرالدین طاهری دومین سخنران نشست "الهیات و مسئله شر " بود که صبح روز چهارشنبه 23 تیرماه 1389 در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
وی که با موضوع "شرور در فلسفه ابنسینا" سخن میگفت در آغاز با اشاره به فصل ششم از مقاله نهم الهیات شفاهی ابنسینا گفت: ابن سینا در اینجا به طور مفصل به مسئله شرور پرداخته است. وی از این مسئله ذیل عنوان عنایت الهی بحث میکند. وی سپس تذکر میدهد که مسئله شر مربوط به عالم ماده است چرا که ما نسبت به عالم غیر ماده دیدگاهی نداریم.
وی افزود: به نظر ابن سینا مسئله شر در جایی مطرح می شود که عالم قوه باشد یعنی چیزی استعداد رفتن به هر یک از دو طرف مقابل ممکن را داشته باشد و گرنه اگر چیزی وجود مطلق باشد مسئله شر مطرح نخواهد شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: ابن سینا به دو نوع شر وجودی و شر عدمی اشاره میکند. نابینا بودن شر عدمی است و فرد فقط درک میکند که بینایی ندارد اما در شر وجودی مثل شریک بد دو چیز درک می شود یکی وجود شریک و دیگری بد بودن یک شریک .
وی خاطر نشان کرد: از نظر ابنسینا کوری صورت خیر ندارد که وی آن را شر عدمی بالذات میداند اما شرور عدمی وجود دارد مثل ندانستن فلسفه، حساب یا هندسه که در واقع نفی کمالات ثانوی محسوب می شود. ابن سینا می گوید منظور ما در واقع عدمهایی است که در طبیعت ملحوظ می شود و اگر چیزی شامل آن شود آن چیز ننگ می شود.
این استاد فلسفه با اشاره به اینکه شر شامل فرد می شود و نه نوع، سخنانش را پی گرفت: از سوی دیگر شری که متوجه اشخاص می شود اقلی است و این اقلی بودن به این معناست که اولا افرادی که دچار شر می شوند تعداد کمی دارند و در ثانی این شر در فرد هم اقلی است اما ابنسینا بر این نکته نیز تاکید می کند که وجود شر ضروری و ناگزیر است مثلا آتش که می تواند شر باشد سبب بسیاری از امور خیر نیز می شود. بنابراین از نظر ابن سینا نمی توان عالمی بدون شر در نظر گرفت.
وی همچنین شر را کثیر می داند اما در نسبت با خیر این شر ناچیز است .
طاهری در پایان کوشید انتقادی بر نظر ابن سینا درباره مسئله شر مطرح کند .
وی گفت: ابن سینا یک نوع شر عدمی خاص را در نظر نمی گیرد این شر عدمی خاص نه مثل معلولیت جسمی است و نه مثل ندانستن حساب و هندسه. از سوی دیگر ابن سینا می گوید شر وجودی در عالم طبیعت ناگزیر است چرا که اگر این شر وجود نداشته باشد عالم طبیعت، عالم طبیعت نخواهد بود اما وی این مسئله را بررسی نمی کند که این شر چگونه می تواند در نسبت با عدالت خداوند قرار گیرد.
نظر شما