۲۹ تیر ۱۳۸۹، ۱۴:۰۶

منطق برای زندگی - 27

"درست نمی‌گویی" چون انگیزه درستی نداری!

"درست نمی‌گویی" چون انگیزه درستی نداری!

خبرگزاری مهر: صحت و اعتبار یک عقیده را محتوا، دلایل و استدلالهای طرح شده تعیین می‏کنند و نه شخصیت و انگیزه‏های فردی که بر آن عقیده است. این مشی صدق یک گزاره را به انگیزه فردی که آن گزاره را اظهار کرده ارجاع می‌دهد.

احتمالاً هر یک از ما در دور و بر خودمان کسانی را می‏توانیم بیابیم که به طرز عجیبی خرافاتی‏اند. کافی است در این میان، فردی چندان تعلق خاطر یا باوری به این خرافات نداشته باشد تا در هم‏نشینی با این خرافاتیان نه فقط تا مرز جنون پیش رود، بل حتی در دام مغالطه انگیزه و انگیخته نیز گرفتار شود.

در این مغالطه فردی که در صدد نقد عقیده و نظر فردی دیگر بر می‏آید، به جای آنکه به محتوای آن موضوع و دلایل طرح شده بپردازد و استدلال مدعی را بررسی کند، به خاستگاه آن عقیده، رأی و انگیزه‏هایی که در پس پشت آن قرار دارد، می‏پردازد.

البته شکی نیست که انگیزه‏های روانی، تعلقات خاطر به تفکرات یا گرایشهای خاص و بسیاری موارد دیگر از این دست در شکل‏دهی به باورهای آدمیان دخیلند. آن‏چنانکه به درستی بر این نکته می‏توان تأکید کرد که اندیشه بی توجه به تاریخ آن چیزی کم خواهد داشت. فلسفه همچون علم شیمی نیست که فردی می‏تواند شیمیدان بزرگی باشد اما ضرورتاً قرار نیست تاریخ این علم را هم به درستی بداند و در باب آن مداقه کرده باشد.

بنابراین اندیشه‏ها در بسترهای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی خاصی که در آنها قرار دارند، شکل می‏گیرند و تعلقات، انگیزه‏ها و امیال آدمیان بسیار بیشتر از آنچه می‏توان تصور کرد بر آنها مؤثرند؛ اما توجه صرف بر این مسایل و رها کردن محتوای اندیشه، دلایل طرح شده و استدلالهایی که ارائه می‏شوند، احتمالاً به همان میزانی به بی راهه می‏انجامد که چسبیدن به صرف محتوا و دلایل و استدلالها و چشم پوشیدن از بسترها و تعلقات و انگیزه‏ها.

با این اوصاف اگر چه فردی ممکن است خرافاتی باشد اما نمی‏توان گفت که وی هر چه می‏گوید ناموجه و غیر قابل قبول است. شاید در چنین شرایطی شنیدن سخن و بررسی آن، پیش و بیش از آنکه در باب گوینده قضاوتی کنیم و تصمیمی بگیریم، اولی‏تر باشد، ور نه همواره می‏توان نه فقط با اتهام خرافاتی بودن، بل با هزار و یک انگ و برچسب دیگر هر سخنی را و هر فردی را رد و انکار کرد.

اینکه مارتین هایدگر در حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان عضو بوده و بر سینه خود نشان "نازی"ها را می‏زده است، یا استالینیسم تبار خود را به نظرات کارل مارکس بر می‏گرداند، یا بنیادگرایانی چون القاعده، آموزه‏های دینی را دست‏آویز خود قرار می‏دهند، به این معنا نیست که اندیشه‏های هایدگر و مارکس را باید یک سره به زباله‏دان تاریخ روانه کرد و وقعی هم به آموزه‏های دینی ننهاد.

این مغالطه را می‏توان همچون آفتی در نظر گرفت که همواره در طول تاریخ بشر وجود داشته است و صورت نوین آن را می‏توان در منازعه مدرنها و پسامدرنها نیز ردیابی کرد. آنجا که برخی از مدرنها صرفاً می‏کوشند تنها به عقل اکتفا کنند و یکسره از بسترها و انگیزه‏های دخیل در موضوع مورد بحث خود در می‏گذرند و از سوی دیگر پسامدرنهایی هستند که همه چیز را به انگیزه‏ها و خود فرد برمی‏گردانند و کمتر به انگیخته‏ها توجه می‏کنند.

این مغالطه اما از مغالطات بسیار معمول و شایعی است که در زندگی روزمره هر فردی می‏تواند رخ دهد؛ تا آنجا که گاه حتی این مغالطه امری پذیرفته شده تلقی می‏شود. در حالی که این افراد کمتر توجه می‏کنند که صحت و اعتبار یک عقیده را محتوا، دلایل و استدلالهای طرح شده تعیین می‏کند و نه شخصیت و انگیزه‏های فردی که بر آن عقیده است.

گویی اگر شخصی موقعیت مناسب و قابل قبولی به لحاظ علمی و اجتماعی نداشته باشد یا بتوان ایراد و نقصی در وی نشان داد، آنگاه محال خواهد بود که وی حرف حساب در چنته داشته باشد یا اصلاً بتواند دلیل و استدلالی در تأیید و به پشتوانه سخنانش مطرح کند.

حال آنکه انگیزه، هدف و عقیده گوینده یک سخن هر چه باشد و گوینده هر ویژگی مثبت یا منفی که داشته باشد، نخست باید به نقد انگیخته، یعنی به نقد سخن یا عمل او پرداخت و دلایل و استدلالهای وی را بررسی کرد.

صورت آشکار این مغالطه را همچنین می‏توان در منازعات سیاسی و نیز در پرونده‏های قضایی مشاهده کرد. آنجا که در یک محاکمه بیشترین تأکید بر انگیزه‏ها و نیات فرد می‏شود، بی‏آنکه شواهد و ادله مورد بررسی دقیق قرار بگیرند یا در یک مناظره سیاسی که به جای سخن گفتن از واقعیات موجود، صرفاً پای انگیزه‏ها و گرایشهای حزبی و طبقاتی طرف مقابل به میان کشیده می‏شود.

کد خبر 1119461

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha