1- مهدویت؛ امید مشترک بشر: «... او خواهد آمد». این آرزوی بزرگ که سرانجام دستی از آستین حق در خواهد آمد و تمام رنج و اندوه بشر را پایان خواهد بخشید، اختصاصی به شیعیان ندارد. همة مذاهب و فرقههای مسلمان این اندیشه را پذیرفتهاند. آنان فقط در برخی جزئیات و خصوصیات با یکدیگر اختلاف نظر دارند؛ وگرنه، اصلِ «مهدویت» چیزی نیست که مسلمانی بتواند آن را انکار کند. گذشته از روایات بسیار متعدد و معتبر، این آیههای جاودان قرآن است که وعده آمدن او را میدهد؛ آمدنی که منّت بر مستضعفان است و آنان را رهبران و قدرتمندان زمین میکند. (مانند قصص،5وانبیاء، 105).
مهدویت و انتظار آمدن منجی، حتی اختصاصی به مسلمانان هم ندارد. نگاهی به تاریخ و یا به بشریت امروز نشان میدهد که «انسان» و «انسانیت» در انتظار یک حادثه است؛ حادثهای شیرین و امید بخش که نمیداند از کجا و چگونه در اعماق وجودش جا گرفته است. برای همین است که به رغم همه سیاه بختی و نکبتی که زیاده خواهان برای بشریت پدید آوردهاند، هنوز همه به این آرزو دل بستهاند که «پایان شب سیه سپید است». متونی که از برخی ادیان باقی مانده، به رغم همه تحریفها و دستبردها، آمدنِ «او» را بشارت دادهاند؛ چرا که حذف این بشارتها، گرفتن روح از بدن انسان است و پاشیدن گردِ مرگ بر جهان هستی؛ چیزی که آنان هم نمیخواهند و اگر هم بخواهند، نمیتوانند. علاوه بر این متون دینی، قرآن هم تصریح کرده است که مثلاً این وعده در «زبور» هم بوده است (انبیاء، 105) و حتی موسی هم در برابر قوم بهانهگیر خود دستور میداد تا با کمک گرفتن از خدا صبر کنند و در انتظار پیروزی آخر باشند. (اعراف،128)
3-ادعای مهدویت یا سفارت: چون شعله های «انتظار فرج» از اعماق جان هر انسانی زبانه می کشد و از آنجا که هر کس، دانسته یا نادانسته، چشم به راه مرد بزرگی است که فطرت و دین (که آن هم فطری است) به او وعده کرده اند، همواره در طول تاریخ شاهد سوء استفاده مدعیانی بوده ایم که خصوصاً پس از وعده های پیامبر اسلام، خود را «مهدی» یا همان منتَظَر موعود معرفی کرده اند. به این گروه پر شمار، البته باید کسانی را هم افزود که خود این چنین ادعایی نداشته و یا حتی از آن اعلام برائت هم کرده اند، اما یاران و هواداران آنها، از روی شدت علاقه و یا با سوء استفاده از شخصیت و جایگاه آنان و برای تامین منافع خود، چنین دروغی را شایع کرده اند.
ظاهراً چنین حادثه ای در تاریخ اسلام، اولین بار برای «محمد بن حنیفه» اتفاق افتاد. پس از او همین اتفاق برای «زید بن علی»، محمد بن عبدالله محض یا همان «نفس زکیه» وکسان بسیاری تکرار شد. سوء استفاده های سیاسی از مهدویت تا آنجا است که حتی منصور، خلیفه عباسی، عمداً نام فرزندش را مهدی گذاشت، تاشاید بتواند، بایک عوام فریبیِ آشکار، عده ای از مردم را فریب دهد و بگوید آن مهدی که شما در انتظار او هستید، پسر من است!
مساله این است که باز شدن دکّان ادعای رویت، رواج بازار شیادی را در پی دارد؛ همانگونه که تعیین وقت موجب سرخوردگی و نا امیدی می شود. و این، هر دو، به اصل ِ انتظار آسیب های جبران ناپذیر می زند. امام صادق علیه السلام فرموده اند: «هر کس برای تو وقت تعیین کرد، بی محابا آن را دروغ شمار؛ زیرا ما برای هیچ کس هیچ وقتی تعیین نمی کنیم».
5-تاویل به انفعال و دعوت به تلوّن: طنز بزرگ تاریخ این است که در نقطه مقابل آنچه گفته شد، عده ای «انتظار» را به «انفعال» تاویل کرده اند و سکوت در برابر گناه و ظلم را کمک به امام منتظَر دانسته اند. آنان اکسیر انتظار را دارویِ خواب آور معرفی کردهاند و این در حالی است که انتظار از مقولة «عمل» است نه «امل»!! این چه کوردلی و جهالتی است که افضلِ «اعمال» را دست برداشتن از عمل معنا میکند؟! تاویل انتظار به انفعال آشکارترین دروغ، نادیده گرفتن فلسفه قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و همکاری با دشمنان او است. نشانه عدم اعتقاد واقعی آنان به این تاویل خودساخته و داشتن سرچشمه این تئوری در بیگانه، تغییر شعار و رفتار در برابر انقلاب اسلامی ایران است. به همین دلیل یکی از شدیدترین و انعطاف ناپذیرترین مواضع امام خمینی(ره) را می توان در برخورد با انجمن حجتیه، نماد این طرز تفکر، یافت. ایشان بارها و بارها نسبت به تغییر رنگ و نفوذ آنان در نظام هشدار داد و در آخرین نمونه، در نامه معروف خود به روحانیون چیزهایی نوشت که باید به تکرار خواند.
6-انتظاریعنی اقدام امیدوارانه: پس مفهوم درست انتظار چیست؟ و منتظر واقعی کیست؟ پاسخ به این پرسش های سرنوشت ساز را باید در متون معتبر دینی جستجو کرد. انتظار در روایات فراوانی «افضلالاعمال»، «افضلالعباده» و یا «احبّ الاعمال الی الله عزوجل» نامیده شده است. بنابراین انتظار به معنای اقدام توام با امید است و البته این اقدام را نباید به حوزه فردی منحصر کرد. این فریب دیگری است که باز هم میخواهند با دادنِ نشانی نادرست ما را از وظیفه اصلی منحرف و غافل کنند. بدون تردید، تهذیب خویش و عمل به تکالیف فردی ضرورتی انکار ناپذیر است، امّا معنای آن نادیده گرفتن وظایف اجتماعی نیست. زمینهسازی برای تحقق آن آرزوی شیرین، اصلاح کژیها و دعوت مردم به برپا ساختن نظام های عادل و الهی است؛ برای همین است که انتظار در روایات دیگری از کندن تیغهایِ تیز شاخهای با حرکت دست بر آن (کالخارطِ للقتاد) سختتر توصیف شده و ثواب آن اجر هزار شهید، مانند شهدای بدر و احد، اعلام گردیده است.
نظر شما