پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۶ مرداد ۱۳۸۹، ۱۱:۵۹

یادداشت میهمان/

فراز و نشیب روابط ایران و اروپا؛ از تنش زدایی خاتمی تا پرسشگری احمدی نژاد

فراز و نشیب روابط ایران و اروپا؛ از تنش زدایی خاتمی تا پرسشگری احمدی نژاد

خبرگزاری مهر-گروه بین الملل : نگاهی تحلیلی به روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا و کنار هم قرار دادن سیاستهای دولتهای پیشین در این خصوص نشان می دهد که این روابط تاثیر گرفته از نوع رفتار دولتها بوده است.

مسیر مذاکرات اقتصادی و سیاسی ایران با اتحادیه اروپا و اتحادیه با ایران، مسیری دشوار و ناهموار می‎باشد و به متغیرهای داخلی، تحولات منطقه‎ ای و بین‎المللی بستگی دارد.

بررسی روابط ایران و اتحادیه اروپایی نشان می دهد که این روابط هم اکنون در هاله ای از ابهام و شک و تردید قرار دارد.
حفظ ارتباط با اتحادیه اروپائی برآیندی از ضرورتها، محذورات و مقدورات طراحی صحنه سیاست خارجی است.

روابط ایران با مجموعه غرب از جمله اتحادیه اروپا و بالعکس، به دلایل مختلف شکننده است و در واقع ما فاقد عوامل پایدار در روابط هستیم. با ارزیابی این روابط طی 3 دهه اخیر می توان گفت که این روابط بر اساس یک آهنگ منظم، برنامه ریزی و زمان بندی شده پیشرفت نخواهد کرد و هر آن احتمال کندی و توقف آن وجود خواهد داشت و اساسا” با توجه به اختلاف نظراتی که بین ایران و اتحادیه اروپا در برخی مسائل مثل بحث هسته ای، حقوق بشر، سیستم های قضائی دوطرف، صلح خاورمیانه، تروریسم و غیره وجود دارد، هر یک از این اختلافات می تواند مانع از پیشرفت این روابط در یک دوره و مقطع خاص بشود.

در این میان نوع دولتهایی که در ایران و یا در کشورهای بزرگ اتحادیه اروپا بر سر کار می آیند، بر روند روابط فیمابین تاثیر می گذارد. روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی طی 31 سال گذشته فراز و نشیب های بسیاری داشته است، به طوری که جمهوری اسلامی ایران در دوران دو رئیس جمهوری خاتمی و احمدی نژاد دو رویکرد کاملاً متفاوت را در ارتباط با اتحادیه اروپا در پیش گرفته است.

حفظ ارتباط با اتحادیه اروپائی برآیندی از ضرورتها، محذورات و مقدورات طراحی صحنه سیاست خارجی است. این ارتباط می تواند برای مقابله با نظام تک قطبی و مخاطرات ناشی از آن طراحی شود . اتحادیه اروپایی با 27 کشور عضو هم اکنون بزرگترین قطب اقتصادی- تجاری بوده و تولید ناخالص داخلی آن با بیش از 15 هزار میلیارد یورو از امریکا بیشتر است.

روابط فیمابین ایران و این اتحادیه حاکی از چالش ها و موانعی بر سر راه این روابط بوده است. این چالش ها در طی سال های اخیر از برجستگی بیشتری برخوردار شده است. جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپائی به علت قرارگرفتن در دو حوزه  ارزشی، فرهنگی و تمدنی متفاوت، فاقد مبانی یک رابطة‌ استراتژیک می باشند.

از طرفی از آنجایی که هر دو طرف دارای بنیانهای بسیار قوی فرهنگی، هنجاری و تمدنی می باشند، هیچیک حاضر نیست زیر سلطه طرف مقابل برود و این امر برقراری روابط عادی را دشوار می سازد. اما جایگاه اتحادیه در نظام بین المللی و همچنین نقش و جایگاه منطقه ای ایران، ضرورت های متقابلی برای برقراری یک رابطة خوب و مناسب با اتحادیه اروپائی بوجود می آورد.

سرشت و روحیه سیری ناپذیری اروپایی ها در ارائه مطالبات و خواسته های خود از شاخصه های دیگر رهیافت اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران بوده است. اروپایی ها با هر گامی که طرف مقابل برداشته، یک گام جلوتر آمده و با چهره ای مدعی تر بر فهرست مطالبات افزوده یا بخش دیگری از مطالبات خود را برجسته می سازند. رهیافت سه کشور اروپایی در بحث هسته ای ایران، به روشنی این الگو را نمایان می سازد. با هر گامی که جمهوری اسلامی در مسیر اعتمادسازی برداشته و خواسته های طرف اروپایی را برآورده نمود، اروپایی ها با چهره ای مدعی تر جلو آمده و خواهان برداشتن گام های بیشتر شدند و نهایتاً کار به جایی رسید که غایت و مطلوب نهایی خود مبنی بر توقف و جمع آوری هر گونه فعالیت هسته ای در ایران را مطرح نمودند.

محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود تلاش کرد در چارچوب سیاست تنش زدایی و گفتگوی تمدن ها روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا را به هم نزدیکتر نماید. اتخاذ این سیاست هر چند در دوره نخست و دو سال اول دور دوم ریاست جمهوری وی در گسترش رابطه جمهوری اسلامی با اتحادیه اروپا مثمرثمر واقع شد ولی در دو سال پایانی دور دوم ریاست جمهوری و با تشدید یافتن موضوع هسته ای ایران، روابط ایران و اتحادیه اروپا کاملاً تحت تأثیر این موضوع قرار گرفت و مجددا دچار نوسان گردید تا اینکه در انتخابات نهم ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور جدید ایران انتخاب شد.

دولت محمود احمدی نژاد بعد از پیروزی در انتخابات سوم تیر 1384، تلاش نمود رویکرد ویژه ای نسبت به روابط بین الملل و مناسبات جمهوری اسلامی ایران با غرب و به خصوص اتحادیه اروپا اتخاذ نماید. ارزیابی دولت اصولگرا از روابط شانزده ساله جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپا و به طور کل غرب این بود که با وجود پذیرش برخی مطالبات و خواسته های آنها توسط جمهوری اسلامی، همچنان تبلیغات منفی و اتهامات بی پایه و اساس آنها علیه ایران ادامه یافته و رفتارهای خصومت آمیز و دشمنی غرب علیه جمهوری اسلامی استمرار دارد.

بر این اساس، جمع بندی دولت نهم این بود که کشورهای غربی بیش از آنکه در پی تنش زدایی و هم زیستی مسالمت آمیز باشند، در صدد به تسلیم واداشتن جمهوری اسلامی ایران هستند. این نتیجه گیری باعث شد تا دولت نهم سیاست "تهاجمی و تقابلی" در برابر غرب را در پیش بگیرد. اوج مواجهه و مبارزه جویی با غرب در پرونده هسته ای نمودار شد به طوری که آمریکا با حمایت کشورهای عضو اتحادیه اروپا پرونده هسته ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل فرستاد و در پی آن چندین قطعنامه به منظور تحریم ایران به تصویب رساندند.

اما دولت نهم در برابر فشارهای اتحادیه اروپا و آمریکا در حوزه های مختلف ایستادگی نمود و بدون توجه به قطعنامه ها و تحریم های شورای امنیت گام های بلندی در راه رسیدن به پیشرفت های صلح آمیز هسته ای برداشت. تغییر مسیر پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به سوی شورای امنیت سازمان ملل منجر به کمرنگ تر شدن نقش اتحادیه اروپا در مذاکرات هسته ای و توجه بیشتر ایران به مذاکره با کشورهایی همچون چین و روسیه و کشورهای عضو جنبش عدم تعهد گردید. این عوامل منجر گردید تا روابط جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا در این دوره کاهش یابد.

نقش و موقعیت جمهوری اسلامی ایران در سطح بین الملل

جمهوری اسلامی ایران از یک جایگاه ویژه استراتژیک در منطقه برخوردار است. با توجه به موقعیت راهبردی ایران در زمینه های سیاسی و اقتصادی، به راحتی می توان دریافت ایران یکی از محورهای اقتصادی مهم و در حال توسعه در غرب آسیا است که از یک نیروی انسانی ماهر، تحصیل کرده و جوان، زیربناهای اقتصادی رو به توسعه، ذخایر غنی نفت و گاز، کشاورزی مستعد و بازار بزرگ مصرف برخوردار است.

ایران همچنین مناسب‌ترین مسیر برای انتقال انرژی آسیای میانه به خلیج فارس، اروپا و شرق آسیا و ترانزیت کالا به افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز و مبتکر کریدور هوایی شمال ـ جنوب به شمار می‌رود. ایران بلحاظ قرارگرفتن در مرکزیت منابع انرژی (گاز و نفت) جهان از اهمیت استراتژیکی در سطح جهان برخوردار است. با توجه به کاهش ذخایر انرژی جهانی در دهه های آینده و از طرفی افزایش نیازهای کشورهای خصوصأ پیشرفته صنعتی به استفاده از نفت و گاز در سالهای آتی، به نظر می رسد براهمیت منطقه خلیج فارس و دریای خزر در تامین نیازهای انرژی جهان افزوده شود.

ایران دومین ذخایر بزرگ گاز جهان با 16 درصد و سومین ذخایر بزرگ نفت جهان با 11 درصد را در اختیار دارد. ایران می تواند به اتحادیه برای تامین نیاز 50 درصدی خود به انرژی وارداتی در سال های آینده از طریق منابع انرژی خلیج فارس و دریای خزر کمک نموده و بخش عمده ای از آنرا تامین نماید. ایران همچنین دروازه ورود به بازار 300 میلیون نفری کشورهای مستقل مشترک المنافع و مسیر دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد جهان است . ایران دارای امن ترین، سهل ترین و اقتصادی ترین مسیر انتقال انرژی آسیای میانه بسوی بازارهای مصرف اروپا است، لذا موقعیت ژئواستراتژیک ایران در منطقه برای اروپائی ها پوشیده نیست .

ایران با اتکا به توانایی ها و تجربه‌های خود، عامل مهمی در برقراری ثبات و امنیت در سطح منطقه و همچنین در مبارزه با پدیده‌هایی همچون قاچاق مواد مخدر بوده است. این امر مکمل اولویتهای دیگر ایران یعنی توسعه‌اقتصادی و همکاریهای منطقه‌ای به شمار می‌آید. آشکار است که بدون ایجاد ثبات و امنیت، دستیابی به توسعه‌اقتصادی میسر نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران، افزایش همکاریهای اقتصادی با اتحادیه اروپا را در زمینه کمک به ثبات منطقه و در راستای منافع و اهداف ملی خود و دیگر کشورهای منطقه ارزیابی می‌کند.

بنابراین نقش و جایگاه اتحادیه اروپایی در نظام بین المللی و همچنین نقش و جایگاه منطقه ای و راهبردی جمهوری اسلامی ایران، ضرورت های متقابلی را برای برقراری یک رابطة تقویت شده بین دو طرف بوجود می آورد. اتحادیه اروپا بخش مهمی از جهان غرب محسوب می گردد که علیرغم پاره ای رقابت های تجاری و تاکتیک های متفاوت سیاسی، در اصول و اهداف با آمریکا اشتراک نظر دارد و دو سوی آتلانتیک بعنوان متحدین استراتژیک در بسیاری از موضوعات بین المللی مواضع و منافع مشترک دارند.

در عین حال اروپا بعضا تفوق آمریکا برخود را ولو به اکراه پذیرفته است. البته این رابطه، پر فراز و نشیب و همراه با چالش های متناوب در موضوعاتی همچون حقوق بشر، سلاح های کشتار جمعی، تروریسم و برخی مسائل منطقه ای از قبیل خاورمیانه است.

-  روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپایی

- دیدگاه‎های داخل ایران در مورد روابط با اروپا

به طور کلی در مورد روابط ایران و اتحادیه اروپا سه دیدگاه در ایران وجود دارد :

دیدگاه مثبت

این دیدگاه معتقد است اولاً روابط با اروپا گزینة استراتژیک جمهوری اسلامی بوده و به هر طریق باید حفظ شده و ادامه یابد، زیرا ایران جایگزین دیگری در این سطح در اختیار ندارد. ثانیاً از آنجا که ایران برای اروپا یک مزّیت به حساب می‌آید، اروپا حاضر نیست روابط با ایران را در ابعاد سیاسی و اقتصادی از دست بدهد. متقابلاً همین مطلب در مورد ما نیز مصداق می‌یابد زیرا روابط با اتحادیه اروپا تأمین کننده پرستیژ، مقبولیت بین‌‌المللی و منافع محدود اقتصادی بوده است. 

ثالثا،ً جایگاه ژئوپولیتیک و منطقه‎ای ایران در خاورمیانه، نگاه خاص اروپا به ایران را برمی‎انگیزد. از آنجا که کشورهای دیگر خاورمیانه و کشورهای اطراف ایران به لحاظ سیاسی شرایط دشواری را تجربه می‎کنند، هیچ یک نمی‎توانند نقطة اتکای اروپا قرار گیرند. از سوی دیگر، با توجه به حضور آمریکا در منطقه و رقابت با اروپا، هر نقشی که اروپا خواهان ایفای آن باشد فقط با حمایت و از مجرای کشورهای منطقه امکان‌پذیر خواهد بود. اروپا برقراری مجدد روابط ایران و آمریکا را به عنوان یک احتمال در نظر دارد و به همین دلیل تلاش می‌کند جایگاه خود را در سیاست خارجی ایران حفظ نماید.
 

دیدگاه منفی

این دیدگاه معتقد است ایران طی 30 سال پس از انقلاب اسلامی، دوره‎های بسیار سختی را در ارتباط با اروپا پشت سرگذاشته است. حمایت اروپا از صدام در جنگ علیه ایران به صورت علنی و فراگیر و سپس قضایای بعدی همانند ماجرای سلمان‎ رشدی و دادگاه میکونوس که در هر دو مورد به فراخوان سفرای اروپایی از ایران منجر شد – عدم رغبت جدی اروپا در مذاکرات تجاری با ایران و گره زدن آن با مسائل سیاسی بی‌پایان همانند تروریسم، حقوق بشر، ‌صلح خاورمیانه و موضوع هسته‎ای – که روند آن خصوصاً طی چند سال اخیر بسیار تشدید شده است،‌از جمله مشخصه‌های این روابط بوده‌اند.

اروپا طی این مدت روندی را در پیش گرفته تا با نشان دادن سیاست چماق و هویج از گفتگوهای انتقادی یا سازنده، برای اعمال فشار علیه ایران بهره بگیرد و ایران را به تغییر مشی سیاسی خود وادار نماید. در مذاکرات سه کشور آلمان- فرانسه- انگلستان با ایران در مورد پذیرش پروتکل الحاقی، آنها هرگز به تعهدات خود عمل نکرده‎اند و کاملاً هماهنگ با آمریکا مذاکرات را پیش برده‎اند. بدین ترتیب، ایران به آزمونی برای سیاست خارجی اتحادیه اروپا تبدیل شده و اروپا نهایتاً ایران را وجه المصالحة خود با آمریکا قرار خواهد داد.

 دیدگاه واقع‌بینانه

این دیدگاه معتقد است که گرچه انتخاب اتحادیه اروپا به عنوان یک شریک سیاسی - تجاری در سطح بین‌المللی در شرایط غیر رقابتی (عدم حضور آمریکا در صحنه و برخورداری از روابطی مشابه) صورت گرفته است و ناشی از الزامات تصمیم‌سازی در عرصه سیاست خارجی ایران بوده، لیکن ایران نیز به نوبه خود در درک ظرفیت‌ها، توانایی‌‌ها، سطح بازیگری و میزان اثرگذاری مجموعة اتحادیه اروپا در عرصه سیاست بین‌الملل و در نتیجه چگونگی پیشبرد روابط با این بلوک دچار افراط و تفریط گردیده و قادر نبوده است سطح روابط و تعامل با اتحادیه را متناسب با توانایی‌های متغیر این اتحادیه و در چارچوب مجموعه بازیگری‌های قدرت‌های بزرگ جهانی و به نفع خود تنظیم و هدایت نماید.

این دیدگاه نه آن قدر خوشبین و مثبت به اتحادیه می‌نگرد که همة مسائل اساسی و حساس ایران را بتوان به سیاست‌های اتحادیه اروپا گره زد و آن را به پیش برد (نگاه تخیلی)، و نه آن قدر بدبین و منفی به اتحادیه می‌نگرد که مزایای ناشی از مراودات معقول با این کشورها را به یکباره نادیده بگیرد (نگاه جزمی) بلکه آنچه در تعامل با اتحادیه اروپا و تنظیم روابط سودمند و مؤثر با آن مهم است، تشخیص وزن و اعتبار این اتحادیه در تحولات جاری بین‌المللی، میزان تأثیرگذاری و سطح بازیگری آن در هر حوزه و سپس هدایت یک دیالوگ دو جانبه کارساز، غیر فرساینده و قابل حصول به نتایج محسوس طی یک دوره زمانی مشخص می‌باشد.

برنامه هسته ای ایران از دیدگاه اتحادیه اروپا

از دید اتحادیه اروپائی برنامه های هسته ای ایران باعث نگرانی شدید در کشورهای اروپایی شده است. گرچه ایران تاکید می کند که برنامه های هسته ای کشور برای مقاصد صلح جویانه است.

اتحادیه اروپائی از نیمه دوم سال 2003 در کلیه مواضع رسمی و علنی موضع بسیار سختی را در برابر ایران در پیش گرفت. نقطه ثقل این موضع سخت تلاش برای ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده است. تصویب 3 قطعنامه از دیگر اقدامات اتحادیه با همکاری امریکا است . بررسی روند وقایع نشان می دهد که اتحادیه اروپائی از نیمه سال 2003 به موضع آژانس انرژی اتمی و آمریکا در اتخاذ یک سیاست قاطع در برابر ایران پیوسته است.

این مثلث سه ضلعی که حمایت سایر کشورهای غربی را بدنبال داشت و خصوصا مورد تائید گروه 7 کشور بزرگ صنعتی دنیا بود، شرایط را برای ایران دشوار ساخت و منجر به ایجاد بدبینی و فشار به ایران در جامعه جهانی شد. این امر به مثابه یک زورآزمایی بین کشورهای قدرتمند و پیشرفته دنیا از یکطرف و ایران از طرف دیگر بود. صحنه ای که بازیگران از موقعیت و توان بسیار متفاوتی برخوردارند. این در حالی است که تبلیغات بین المللی و جامعه جهانی نه از موضع ایران که از موضع طرف مقابل حمایت می کند .

بنظر نمی رسد اتحادیه اروپا استراتژی برای بهبود روابط خود با ایران تنظیم کرده باشد و همه چیز تاکنون براساس اما و اگر و پیش شرط بوده است. در واقع، ارائه شرط و پیش شرط، از مهمترین اصول حاکم بر رفتار اروپا در قبال جمهوری اسلامی بوده است. اروپایی ها بسیاری از همکاری ها، مبادلات و امتیازات را با قید شرطها و پیش شرط های مختلف مطرح نموده و انجام هر کار مشترک و همکاری با ایران را در قالب یک سلسله شروط قرار داده اند. در چارچوب این نگرش، طرف اروپایی است که شرط و محدوده آن را مشخص می کند و مشخص نیست این شرطیت تا کجا ادامه می یابد.

نتیجه گیری

در بررسی مناسبات سیاسی جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپا در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، روابط طرفین در دوران هشت ساله خاتمی مبتنی بر مفاهیم برساخته و گفتمان حاکم بر این دوره، گسترش یافت اما در دوره چهار ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد با تغییر مفاهیم و گفتمان جدید دولت نهم، روابط ایران و اروپا رو به کاهش نهاد. خاتمی در سیاست خارجی خود خط مشی تنش زدایی، اعتماد سازی،  بهبود و گسترش روابط سیاسی و اقتصادی ایران با کشورهای جهان از جمله اتحادیه اروپا را مد نظر قرار داد.

در کنار سیاست تنش زدایی، خاتمی در سال 1377 در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد کرد سال 2001 میلادی را به عنوان سال گفتگوی تمدن ها نامگذاری نمایند. این پیشنهاد با اجماع در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. اتخاذ چنین سیاستی از جمهوری اسلامی در دوره خاتمی با استقبال گرم کشورهای مختلف به خصوص کشورهای اروپایی مواجه گردید، که دید و بازدید و ملاقات سران کشورهای اروپایی از ایران و بالعکس، مخالفت کشورهای اروپایی با قانون آمریکایی داماتو، بازگشت سفرای کشورهای اروپایی به ایران و بالعکس، تبدیل گفتگوهای انتقادی به گفتگوهای سازنده و فراگیر، انتقاد اروپایی ها از آمریکا به خاطر "محور شرارت" خواندن ایران، نمایانگر این مسئله است.

به طور کلی روابط ایران و اروپا در دوره خاتمی نسبت به دوره های قبل از خود بهبود و گسترش یافت. اما از سال 1382و با مطرح شدن موضوع هسته ای روابط میان ایران و اتحادیه اروپا به طور کامل تحت تأثیر این موضوع قرار گرفت و دچار نوسان گردید.

یکی از مولفه های سیاست خارجی دولت نهم متنوع ساختن گزینه های سیاست و روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران بود. سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوره احمدی نژاد سیاست تهاجمی، تقابلی و از موضع پرسش گری بود، اتخاذ چنین سیاستی برای اتحادیه اروپا رضایت بخش نبود و اتحادیه را بسمت امریکا سوق داد. اتحادیه با نزدیکی سیاست های خود به آمریکا و ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و تصویب قطعنامه های تحریمی و غیر تحریمی در این شورا، ایران را تحت فشار قرار داد.

به این تریتب، اتخاذ دیپلماسی تهاجمی در سیاست خارجی ایران به خصوص در موضوع هسته ای باعث شد روابط ایران و اروپا کمرنگ شود و روز بروز سطح تعاملات ایران با اتحادیه کاهش یابد. و امروز ما در پائین ترین سطح رابطه با اتحادیه طی 2 دهه اخیر هستیم. بنابراین از منظر نظریه سازه انگاری روابط جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا در دوران خاتمی و احمدی نژاد را می توان به شرح ذیل خلاصه کرد:

در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ساختار بر کارگزار ارجحیت داشت و با توجه به این نکته بود که وی تلاش کرد تعامل با سایر کشورها را در دستور کار خود قرار دهد و تهران را از کانون های تنش دور کرد و عبارتی تعامل میان ساختار- کارگزار را رعایت نمود که در نتیجه آن رابطه جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا رو به بهبود گرایید.

در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد کارگزار بر ساختار ارجحیت یافت و بر این اساس وی مقابله با ساختار سلطه جهانی و حمایت از جنبش های اسلامی را در دستور کار دولت خود قرار داد و به عنوان یک کارگزار مستقل به منظور گریز از استیلای ساختار سلطه بین الملل تعامل میان ساختار – کارگزار را رعایت ننمود و سیاستی مستقل را پیش گرفت که در نتیجه آن روابط ایران و اتحادیه اروپا رو به تیرگی گرایید.

آمریکا و سه کشور اروپایی با اعمال فشار و با استفاده ابزاری از شورای امنیت، توانستند قطعنامه هایی را علیه جمهوری اسلامی به تصویب برسانند، در حالی که موضوع هسته ای ایران هیچ گاه تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی نبوده و نیست و جمهوری اسلامی هیچ یک از تعهدات خود تحت معاهده ان پی تی را نقض نکرده است.

با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران و نگاه ویژه او به سیاست خارجی به خصوص در ارتباط با اتحادیه اروپا و موضع گیری جمهوری اسلامی در این دوره از جایگاه مدعی، عاملی شد تا گفتگوهای ایران و اروپا و مذاکرات مربوط به موافقتنامه تجارت و همکاری میان طرفین که در دوره های قبل از احمدی نژاد برگزار می شد قطع گردد.

با روی کار آمدن دولت نهم در ایران، فضای روابط با اتحادیه اروپایی بسیار سرد و دشوار شد. مسائلی چون هولوکاست که در اروپا بصورت یک تابو در آمده و اظهارات مکرر ریاست جمهوری احمدی نژاد در این رابطه و در خصوص مسئولیت کشورهای اروپایی و امریکا در قبال ایجاد دولت نامشروع اسرائیل و اشغال سرزمین فلسطینیان، حمایت از سازمان های فلسطینی مثل حماس و جهاد اسلامی، به این فضای سخت دامن زد.

از طرفی تغییر کردن نوع و فضای گفتگو با کشورهای گروه 1+5 و کشورهای اروپایی بر این شرایط دشوار تاثیر منفی گذاشت. در دوران دولت نهم روابط سیاسی و اقتصادی طرفین به نحو بارزی کاهش یافت. تبادل هیات ها و رفت و آمدهای دیپلماتیک در حداقل خود قرار گرفت و ما دیگر شاهد سفرهای سیاسی و اقتصادی در سطح روسای کشورها و حتی وزرای خارجه و یا وزرای اقتصادی به پایتخت های یکدیگر نبودیم. در این مقطع و تا حال حاضر فضای روابط فیمابین در پائین ترین سطح سیاسی و دیپلماتیک خود قرار دارد.

بازنگری جمهوری اسلامی در روابط خود با غرب در اثر بی اعتمادی به اروپا، عدم تأمین اهداف مورد نظر و استمرار دشمنی آمریکا باعث شد تا سیاست خارجی ایران درصدد متنوع سازی روابط برآید. یکی از مهمترین تجلیات رفتاری این متنوع سازی، سیاست نگاه به شرق بوده است. علل و انگیزه های سیاسی، اقتصادی و استراتژیک متعددی دولت نهم را به اتخاذ سیاست نگاه به شرق واداشت. متوازن سازی روابط و مناسبات سیاسی با غرب از طریق ایجاد تعادل بین سیاست گرایش به غرب و سیاست نگاه به شرق یکی از اهداف سیاسی این راهبرد است.

جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که سیاست نگاه به غرب در سالهای پس از جنگ عراق نیازها و ضرورت های سیاسی، اقتصادی و استراتژیک آن را برآورده نساخته است. از این رو موازنه و متنوع سازی روابط با سایر مراکز قدرت جهانی، بویژه شرق، ضرورت می یابد.

----------------------------------

دکتر سعیدخالوزاده

کد خبر 1123521

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha