به گزارش خبرگزاری مهر ؛ بخش دوم گفتگوی مهدی کلهر با خبرنگار مهر به این شرح است :
خبرنگار مهر : مهمترین کار و وظیفه ای که اکنون رسانه های ایران باید بدان توجه کنند، چیست؟
مهدی کلهر : "آمبیانس سازی" امروز در دنیا بزرگترین وظیفه رسانه است. امروز در دنیا بزرگترین وظیفه رسانه جو را در اختیار گرفتن است. در دنیای امروز دیگر اینکه زودتر خبر را بدهیم مهم نیست. مهم این است که شما فضا را به دست بگیرید. این یعنی یکباره شبکه های جهانی تصمیم می گیرند فضای ترس را در جهان حاکم کنند سپس هر رسانه ای یک مشت رنگ ترس در فضا می ریزد و آن پازل ترس بزرگ فضای اطلاع رسانی کره زمین را می گیرد.
ما در چنین دنیایی هستیم . با دشمنی هستید که97 درصد رسانه های دنیا را دردست دارد و رسانه های ما می گویند ما ناچاریم آنها را ترجمه کنیم و بازگو کنیم چون منبع دیگری نداریم. پس دشمن توانسته ویروس را وارد بدن ما کند و سلول های ما باخرج خودمان ویروس آنها را تکثیر کند.
شما می گویید دفعه بعد چه می شود. قطعا اگر همین وضعیت را داشته باشیم بازآسیب خواهیم دید. ما باید بفهمیم آب از سرچشمه گل است. ما اول باید اگر رسانه ای داشته باشیم اگر قرار است دشمن فضای ترس درست کند ما باید این را زود بفهمیم و پاد زهرش را هم بشناسیم.
بنده هنوز معتقدم که اشکال و ایراد رسانه های ما دیده نشده و چون سیاست زده ایم تقصیر را متقابلا به گردن اصلاح طلبی و اصولگرایی می اندازیم. در حالی که نه روزنامه اصلاح طلب داریم نه اصولگرا و کل صدا و سیمای ما نه اصلاح طلب است نه اصولگرا. یک ملغمه بی ربط است. رسانه های ما اصلا رسانه نیستند.
* مهمترین وظیفه ای که امروز رسانه های ما برای خود می شناسند نقد مسائل جاری کشور یا جریانات سیاسی و مسائل اجتماعی و به زعم آنها راه حل یافتن برای مشکلات است. به نظر شما این وظیفه چیز دیگری است؟
- وظیفه مهم رسانه این است که برای خوشبختی ملتش و آرزوهای به جا و زیبای ملتش طراحی کند. اعم از مقاله ، داستان، کاریکاتور، عکس و ... چرا اینقدر سیاه نمایی می شود.
شما ببینید در دنیای امروز این میزان میوه و گوشت و لوازم منزل و ... با همین قدرت خرید در کجای کره زمین میسر است ولی ما لذتش را نمی بریم. قطعا مسئول این وضعیت رسانه است. وظیفه اصلی رسانه ایجاد آمبیانس و جو است و شما در جو خوب و امید بخش احساس خوشبختی می کنید در مبل و لباس گرانقیمت. که این احساس درونی از اطلاعات بیرونی به دست می آید . اگر رسانه های ما خلاف این جهت ها می روند همه آنها نا رسانه هستند. آنچه که آمریکا را ساخت هالیوود بود و رسانه های ما می توانند ایران را بسازند در حالی که در حال حاضر هر دو جناح فقط دارند تخریب می کنند. شیوه هر دو سیاه نمایی است.
* آیا دلیل این نیست که منابع خبری و سیاسی مهم ما بسیار سیاست زده شده اند و بالتبع رسانه ها هم برای جلب مخاطب ناچار از پرداختن زیاد به جدل سیاسی برای جذابیت هستند؟
- سیاسی بودن خوبست ، اقتصادی بودن خوبست ، فرهنگی بودن خوبست ، هنری بودن خوبست ، آنچه بد است ، سیاست زدگی ، اقتصاد زدگی ، فرهنگ زدگی و هنر زدگی است . اتفاقاتی که بر سر آمریکا آمد خیلی بیشتر از اینهاست. اما چرا آنها به اینجا رسیدند؟ این استدلال غلط است. مشکل ما این است سیاست زده ایم. سیاست زدگی خیلی بد است. رسانه های ما هم سیاست زده شده اند. ما رسانه زده شده ایم رسانه نداریم.
ما الان نزدیک 100 شبکه رادیو تلویزیونی داریم از استانی ها و بین المللی ها ولی واقعا هیچکدام مخاطب واقعی خود را نمی شناسیم. کدام رسانه به این فکر می کند که خوردن نان و ماست را بعد از یک روز کاری سخت برای یک کارگر دلچسب کند، او که بالاخره باید همان غذا را بخورد ، چه بهتر که با میل و رغبت بخورد .
رسانه های ما امروز شده اند کارگر دشمن و رسانه های خارجی . ما باید چیزی که خودمان لازم داریم را پخش کنیم نه آنچه از آن طرف بیاید. ما نمی دانیم فیلم خارجی را کجا، چه ساعتی و چگونه پخش کنیم اما آنها می دانند فیلم ایرانی را کجا و چه ساعتی و چگونه پخش کنند و چه تحلیلی رویش بگذارند. آنها هم خبر ما را پخش می کنند اما با روش خودشان .
* راه افتادن این همه دانشکده خبر و مراکز آموزشی عملی و تئوری خبرنگاری و ارتباطات و رسانه در سالهای اخیر چه تاثیری در بهبود کار خبری و خبرنگاری خواهد داشت؟
- به خوب جایی رسیدید. اما اتفاقی نمی افتد. چون علم رسانه مانند سایر علوم انسانی ما بومی و اسلامی نیست. در حالی که باید دانشگاه علامه طباطبایی و جامعه الصادق علوم اسلامی را تعریف می کردند. حتی قانون مطبوعات ما ضد اسلامی است.
صراحت دین ما این است که اگر به جاهل رسیدی به تو حرفی زد "قالو سلاما "و دیگر هیچ نگو. و اگر"مروا بالغو مروا کراما" در حالی که ما در قانون مطبوعات داریم که اگر لغو نوشت 2 برابر می توانی جواب بدهی.
جالب است که غرب که این قانون را نوشته بود امروز آن را تغییر داده است و سالهاست این کار را نمی کنند.
تازه ما داریم قوانین از نفس افتاده ودرمانده رسانه درغرب را که آنجا چیزی نزدیک به 40 یا 50 سال است مرده، به تصویب میرسانیم و سعی بر گسترش آن هم داریم. به تلویزیون هم آن را گسترش دادهایم. من معتقدم یک دانشکده در ایران وجود ندارد که از نگاه قرآن و اسلام و فرهنگ خودی رسانه تدریس کند.
* سایر قوانین رسانهای چطور ، چرا قانون موجب تعطیلی روزنامهها و نشریات میشود؟
- آنها هم همینطور. اگر امروز نشریهای مطلبی خلاف واقع و خلاف امنیت ملی بنویسد، شورای نظارت بر مطبوعات که دولت هم در آن نماینده دارد آن نشریه را توقیف میکند. من یک سئوال دارم . عکاس و خبرنگاران دیگر آن روزنامه که حقوقشان قطع میشود چه جرمی مرتکب شدهاند؟ شما فکر میکنید ما با تعطیلی هر روزنامه از اول انقلاب تا کنون چقدر ضدانقلاب بالقوه درست کردیم. ممکن است اولش هم ضدانقلاب نشود اما بالاخره باید 6 ماه گرسنگی بکشد تا یک روزنامه دیگر در بیاید. اما همان کسی که آن مقاله را نوشته در جیبش الان جواز 2 تا روزنامه دیگر را دارد.
اگر یک پزشک مست کند و در یک عمل جراحی مریض را بکشد آیا بیمارستان را تعطیل میکنند ، شما رئیس بیمارستان را محاکمه میکنید؟ نه چون نظام پزشکی وجود دارد، جواز پزشکی و جراحی پزشکی متخلف را حذف میکند. شما چنین قانونی را برای مطبوعات ندارید. شما قانونی که بگوید این کسی که منافع ملی را به خطر انداخته دیگر حق قلم زدن ندارد لازم دارید نه مقاطعه کاری در امر رسانه را .
اینها را منتشر کنید. من ترسی ندارم. من معتقدم همینطور که الان شما صریح به من اشکالات را می گویید درست هم میگویید باید سر یک میز تشریح بنشینیم و موضوع رسانه را باز و تشریح کنیم.
* آی پیشنهاد شما برای تغییر قانون مطبوعات، امنیت شغلی روزنامهنگاران و خبرنگاران و وضعیت مالی آنان را که به گفته بخش عمدهای از آنها بسیار متزلزل است ، متزلزلتر نمیکند؟
- مسئله بعد دیگری هم دارد. من با چشمان خودم دیدم یک خبرنگار استانی کفشش وصلهدار بود. از او پرسیدم از روزنامهاش چقدر میگیرد گفت به شرط اینکه برایش آگهی بگیرم به من ماهی 30 هزار تومان میدهد و وقتی من تنظیم خبر و مقاله او را خواندم دیدم از بسیاری از روزنامههای ما در روزنامه های کثیرالانتشار تهران خوش قلمتر و با سوادتر است. در چنین بیعدالتی وحشتناکی در عرصه رسانه شما منتظر چه خروجی هستید؟ فکر میکنید چه مقالهای می توانند به شما بدهند جز آن سیاه نمایی که میبینیم.
* شما نمای بسیار آشفتهای از وضعیت رسانهای کشور به تصویر کشیدید که با توجه به وضعیت آموزش و مدیریت کشور سرنوشت روشنی هم ندارد. خوب چه راهکار عملی برای خروج از این وضعیت دارید؟
- راهکار هم دارم. اولین کاری که میکنیم باید از استانها شروع کنیم. از جایی که ظلم زیاد است. خبرنگاران استانی را فارغ از جریانات سیاسی دریابیم. من از استانداران خواهش کردم به جای اینکه از ما دعوت کنید برای بررسی وضعیت مصوبات استانی از خبرنگاران استانی دعوت کنید و آنها را سر پروژهها ببرید.
اگر عمرانی و آبادانی این مملکت به گوش و چشم همه ایرانیان برسد این نشاط ایجاد میکند. مشکل ما این است که فکر می کنیم ایران تهران است و تنها چند روزنامه کثیرالانتشار تهرانی و صدا و سیما مهم هستند.
* طبق راهکار شما قانون مطبوعات باید تغییر کند. چه کسی باید متولی این امر باشد و برای جلوگیری از صدمات و بحرانها به سرعت نسبت به این امر اقدام کند؟
- الان باید یک تیم بنشیند و قانون مطبوعات را براساس بینات اسلامی تدوین کند، نه قوانین ورشکسته غرب. این تیم چه در دولت باشد چه مجلس فرقی نمیکند. چون مجلس باید در نهایت تصویب کند هم میتواند خودش اقدام کند و هم میتواند دولت را مکلف به تدوین کند به موازات این اقدام، دولت و مجلس و قوه قضائیه استانها و را جدی بگیرد. اولین مسئله خبرنگاران استانی معیشت است و دومین مسئله امنیت قضائی.
با توجه به اینکه در روزنامه نویسنده محق است و بقیه افراد گروه اعم از صاحب امتیاز و سردبیر و تایپیست برای به چاپ رسیدن اگر نویسنده روزنامهنگار کار میکنند ، پس بیشترین بهره مالی را نویسنده و یا خبرنگار باید از چاپ اثر بگیرد. ضمن اینکه به همین اندازه مسئولیتش هم سنگین میشود و باید در برابر اثرش مسئول باشد اگر خطایی در آن بود خودش پاسخگو باشد و نه صاحب امتیاز یا کل روزنامه یا نشریه.
* این مدلی که شما میفرمایید در کشورهای دیگر اجرا شده است، به ویژه در غرب چنین مدلی پیاده شده است؟
- بله غربیها بلدتر و کارشان را دارند انجام میدهند مثلاً آرت بوخالد همینگونه بود. آرت بوخالد کمدی سیاسی نویس آمریکایی بود. نویسندهها در دنیا خیلی مشهورتر از سردبیرانشان هستند.
* در مورد مسئولیت پذیری و امنیت قضایی آنها هم آیا این مدل ارایه میشود.
- بله همین طور است. اصلاً آنجا نویسنده است که به خاطر اینکه تا به حال خلاف واقعیت نگفته خوانندگان به آن توجه میکنند اما الان شما نویسندگان روزنامههای را اکثراً نمیشناسید.
* سئوالم این است که آیا در غرب هم طبق مدل شما نویسنده اثر را به جای مدیر مسئول بازداشت میکنند، نویسنده اثر مسئول است یا منتشر کننده آن؟
- وقتی کسی مولف شد مسئول هم هست. یعنی درست باید مخروط رسانه را برعکس کنیم و نویسنده را اصل بگیرم. یک قسمنامه مثل قسمنامه بقراط از نویسندگان و روزنامهنگاران بگیریم که تنها یک شرط داشته باشد و آن هم این که دروغ ننویسند. این شرط در BBCهست. اگر خبرنگار BBCدروغ گزارش کند، اخراج میشود و اگر بخواهد خبری را خارج از مسیر خبرنگاران خود منتشر کند اعلام میکند که موضوع از 2 نفر که خبرنگار آنها نبودهاند نقل میکند.
اینکه به نویسنده بگوییم هم نانش مال تو و هم چوبش مال تو، مسئولیت پذیرتر میشود و انگیزه بیشتری برای کشف اخبار صحیح و پردازش درست آن پیدا میکند. الان دنیای غرب در رسانه این گونه عمل میکند که هم مقاله نویس پای حرفی که در مقاله زده تا آخر میایستد و پای محاکمهاش هم میرود. به ماجرای دو خبرنگاری که به افشای ماجرای نیکسون یا نیکسون گیت پرداختند توجه کنید.
* گاهی هم خبرنگار خبر درستی را مینویسد اما به دروغگویی متهم میشود. چون ملاک راستگویی و دروغگویی هم شفاف نیست. آیا با طرح شما یک خبرنگار که مانند روسای رسانه ها پشتوانه سیاسی و حقوقی ندارد میتواند به سادگی از خود دربرابر اتهامات حد اقل در محل کار خود، از خود دفاع کند؟
- این هم بد است .آنجا باید از این خبرنگار دفاع کرد. من میخواهم بگویم قضاوت درباره این موضوع باید از قوه مجریه بیرون بیاید و در اختیار قاضی و داور عادل قرار بگیرد. من میگویم امنیت قضائی بدهیم به خبرنگار. ما داوری درباره خبرنگار را به رئیس ندهیم بلکه به داور و قاضی بدهیم. مثل پزشکان داوری موضوع را به نظام پزشکی دادهاند نه به رئیس بیمارستان.
چرا ما یک نظام رسانهای که هیئت منصفه ای هم باشد درست نمیکنیم. اگر کشوری نمیتواند این کار را انجام دهد خیلی مشکل دارد و نباید از رسانه ها منتظر خروجی صحیح و مفید باشد . موضوع دیگری که باعث ضعف در کار رسانههای ما میشود کوتاهی در گفتن حقایق و بصیرت بخشی به جامعه است. من معتقد نیستم گفتن برخی حقایق وحدت را بر هم میزند ما باید آسیب شناسی ملی کنیم.
* رسانهها مهمترین رسالت خود را نقد جامعه و مسئولان میبینند. شما بر رسالت امیدبخشی به جامعه تاکید دارید. نقد کجای وظایف رسانهها است؟ نظرتان چیست؟ چه نقد جناحی و چه نقد اجتماعی.
- اشراف معرفتی اولین نیاز خواننده و بیننده مخاطب هر رسانهای است. من به عنوان مخاطب باید باور کنم که رسانهای وجود دارد که اگر بخوانم و ببینم تقریباً شمائی درست از دنیا را نشان میدهد. این اولین وظیفه رسانه است. دومین وظیفه رسانه این است که بگوید ما کجا هستیم. ما به این رقومی میگوییم. اگر رسانه این دو کار را انجام بدهد متخصصین جامعه به شما میگویند که چه مشکلی داریم. ما رسانه تخصصی به اندازه تخصصهای موجود جهان نیاز داریم که به ما اولاً بگویند در دنیا در هر تخصص کجاست و بعد بگوید که ما کجاییم و بعد هم متخصص آسیب شناسی کند که چگونه میتوانیم فاصله خود را با سطح جهانی کم کنیم.
این سه مجموعه خودش امیدآفرین است رسانه با توجه به این سه مقوله میتواند امیدبخش باشد و آمبیانس روشن ایجاد کند.
* جای نقد کجاست؟
- نقد در حقیقت این سومی است. نقد یعنی ارزیابی کردن اینکه ما کجاییم. نقد با انتقاد فرق میکند. انتقاد این است که این بد است این خوب است. گرچه انتقاد هم در این چارچوب امیدآفرین میشود.
* به نظر شما مسئولان نقدپذیرند؟
- اگر یک پزشک به شما بگوید یک تومور خوشخیم دارید که اگر تا شش ماه آینده جراحی نکنید بدخیم میشود شما تشکر می کنید یا فحش میدهید؟ این پزشک دوست است یا دشمن؟
اینجا اگر ما درست عمل کنیم اصلاً سیاه نمایی نیست. اگر من از شما تشکر کنم و بگویم طرح شما خوب است این امیدبخشی است اما بعد بگویم این اشکالات هم وجود دارد مواظب باشیم این نقد است که خوب است.
راجع به انتقاد باید به مسئول و مردم و نماینده مجلس فرهنگ انتقادپذیری بدهید. اما اگر اول معرفت اشرافی ندهید و معرفت جایگاهی ندهید راهبرد نشان ندهید فایدهای ندارد. اگر این کار را بکنید متخصصان خودشان راه حل میدهند. وظیفه رسانه این نیست که مشکلات خلقت را حل کند. رسانه زیرساخت تمدن بشری است. قرآن میگوید "الرحمن، علم القرآن، خلق الانسان، علمه البیان" اگر بشر بیان نداشت محال بود از غارنشینی تکان بخورد. بیان رسانه است. جنس رسانه اساساً سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست بلکه فراتر از اینها است.
* آقای کلهر! برگردیم در دنیای زمینی و در ایران. دولت از سوی عده ای و به دلایلی مثل بسته شدن تعدادی روزنامه، فیلتر بودن سایتهای اینترنتی، بازداشت تعدادی از روزنامهنگاران، تذکرات مکرر به روزنامهها، شکایتهای دستگاههای دولتی از رسانهها و ... از طرف مخالفان به نقض آزادی بیان متهم شده است. هرچند ممکن است برخی از این موارد از اراده دولت نیز خارج باشد. شما به عنوان مشاور رسانهای رئیس جمهور چه پاسخی به این انتقادات دارید؟
- من در آغاز دولت نهم خاطرهای برای آقای احمدینژاد در این باره تعریف کردم. خاطره این بود که زمان آقای رجایی که در بخش فرهنگ و هنر قائم مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کار می کردم بیش از 90 درصد روزنامهها مارکسیست و مائوئیست و سوسیالیست بودند و کمتر از 10 درصد آنها هم که طرفدار انقلاب اسلامی بودند هم ناوارد بودند .چون روزنامه نگار طرفدار انقلاب اسلامی قبل از انقلاب نداشتیم. یک روز اواخر سال 59 پوشهای از بریده جراید و روزنامهها درباره بخش فرهنگ و هنر را به آقای رجایی نشان دادم و گفتم آقا ببینید روزی این تعداد فحش به ما میدهند. آقای رجایی گفت تویش حرف حساب هم هست؟ و به عنوان انتقاد چیزی دارد که واقعی باشد و مربوط به مجموعه تو باشد؟ گفتم حتماً هست. آقای رجایی گفت چقدر باید هزینه می کردی که این اشکال را خودت میفهمیدی. اگر بیش از 100 هزار تومان - در آن زمان- هم خرج میکردید این معایب را پیدا نمیکردید. چون این یک فایده بزرگ دارد و فهمیدی که مثلاً سقف آرامگاه فردوسی از بعد از انقلاب در هیچ زمستانی پارو نشده و زنگ زده چه میکند، آن فحشها را به خاطر فوایدش بپذیر.
من این خاطره را قبل از انتخابات سال 84 به دکتر احمدی نژاد گفتم. آقای دکتر به این استدلال هرگز به تیم دور و برش که میخواستند رسانه بگیرند و فضای رسانهای درست کنند اجازه ندادند.
موضوع دیگری که مطرح کردید شکایت از رسانه ها است. ببینید ، از آقای احمدی نژاد در یکی از نشستهای مطبوعاتی سئوال شد که چرا این تعداد شکایت دولتی از رسانه ها وجود دارد ، آقای احمدی نژاد همانجا اعلام کردند هر دستگاه دولتی که از رسانه ای شکایت کرده شکایتش را پس بگیرد .
* آن دستور برای همان مقطع بود یا ...؟ چون رسانه ای ها می گویند خیلی هم اجرایی نشد.
- نه ، آن یک دستور مقطعی نبود ، یک راهبرد بود . همین امروز هم همه دستگاه ها موظفند از شکایت از رسانه ها خودداری کنند و اگر شکایتی هست آن را پس بگیرند . در همان زمان من در مصاحبه ای اعلام کردم که رسانه ها شکایت های دولتی را به دفتر بنده اعلام کنند که پیگیری شود ، اما فقط یک روزنامه اصلاح طلب پیگیری کرد که موضوع هم حل شد .
من از رسانه ها گلایه دارم که با وجود انتشار خبر مصاحبه من که برای دریافت گلایه های رسانه ها از شکایت دستگاه های دولتی فراخوان داده بودم ، اقدام نکردند و بجای آن از شکایت های دولتی به عنوان ابزار مظلوم نمایی استفاده کردند .
* دستور رئیس جمهور برای لغو شکایات دولتی ، خطاب به همه دستگاه ها بود . مگر شرطی برای این لغو وجود داشت که باید از طریق دفتر شما پیگیری شود؟
- طبق قوانین موجود هردستگاه دولتی می تواند، درصورت انتشار خبر کذب در رسانه ، تا دو برابر همان مطلب جوابیه بفرستد و فقط درصورتی می تواند شکایت کند که رسانه از درج جوابیه خودداری کرده باشد . من بار دیگر اعلام می کنم ، رسانه ها به جای مظلوم نمایی شکایت های دستگاه های دولتی را به دفتر بنده اطلاع دهند تا پیگیری شود و ماهم از کم کاری روابط عمومی های دستگاه های اجرایی مطلع شویم .
* درباره موضوع انتقاد از فیلترینگ سایتهای اینترنتی چه نظری دارید؟
- فیلترینگ مختص ایران نیست. عربستان سعودی، چین، روسیه و بقیه هم دارند. درایران هم در مقطعی ممکن است شرایط ایجاب کند که فیلترینگ صورت گیرد ، اما راهبرد ما بیرسانگی و حذف رسانه نیست. دنیا دنیای رسانه است. ما معتقدیم همه اجزای نظام اعم از دولت و غیردولت باید رسانه شناس باشند قواعد رسانه را بشناسند و با قواعد رسانه زندگی کنند، از خود دفاع کنند و حرفشان را بزنند. این را صادقانه میگویم. من بارها عرض کرده ام با سانسور به عنوان راهبرد مخالفم ، اما ممیزی را قبول دارم .
روزی که خلاف این را از دولت ببینم یک روز هم صبر نمیکنم و از دولت خارج خواهم شد. بنده افتخار میکنم که در دولت نهم با اینکه میتوانستیم روزنامههای فراوانی بزنیم نکردیم هنوز هم نمیکنیم. دنبالش هم نیستیم. اما اینکه جریان مردمی در مقابله با جنگ نرم را تقویت کنیم وظیفه خود میدانیم. اگر دست من باشد به وبلاگهایی که بسیجیوار به میدان جنگ نرم آمدهاند جایزه میدهم. اما به کار رسانهای دولت معتقد نیستم. معتقدم دولت همین هم که دارد زیادی است. اول کار شما فکر میکنید رسانه های دولتی به نفع دولت است بعد همه چیز در حد شعار میشود و رسانههای دولتی صرفاً نانخور اضافه دولت میشوند و دولت را هم حجیم میکنند.
* چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه مدیریت رسانههایی همچون ایرنا و ایسنا و موسسه ایران و روابط عمومیها و پایگاه اطلاعرسانی دولت و ... یکجا زیر نظر رئیس جمهور می شوند. این خبر تکذیب نشد و موافقت رئیس جمهور با انتقال ایرنا به زیرمجموعه آقای مشایی اعلام شد. نظر شما راجع به این تغییر چیست. آیا پیشنهاد شما بوده است؟
- ما یک قانون روابط عمومی از 43 سال پیش داریم و نهادهای رسانهای دولتی ازجمله مجموعههای زیر نظر وزارت ارشاد وزارت خارجه و روابط عمومیها که حدود 80 هزار پرسنل دارند در حال حاضر به صورت پراکنده کار میکنند که باید ساختاری واحد داشته باشند و برای تسریع در انتقال اطلاعات هماهنگی آنها افزایش یابد. سرعت اطلاعرسانی خیلی مهم است. من هیچ خبری در این باره ندارم. ولی معتقد هستم که هم ساختارهای ما قدیمی است و با روز فاصله دارند.
قطعاً دولت برای اینکه سریع از اقصی نقاط کشور خبرداشته باشد باید ساختاری واحد و مرتبط تر با یکدیگر در بخش رسانهای خود داشته باشد اما این موضوع که اخیراً مطرح شده همانطور که آقای احمدی توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس گفته است ایراد قانونی دارد و چون ترکیب پیشین مصوبه مجلس بوده و برای تغییر هم مجلس باید تصمیم بگیرد من هم معتقدم درست است و باید فکری دیگر کنیم. به هر حال فکر میکنم رسانه پروری دولت برای خودش به نفعش نیست و به جای این باید به بخش رسانهای مستحق کشور که توانمندی بالایی دارند اما از امکانات پایتخت محرومند توجه شود. رسانهها و خبرنگاران محروم روز مبادا یار دولت هستند اما اینها که هرچه امروز در دهانشان میریزیم آنقدر معدهشان گشاد است که پر نمیشود روز مبادا دولت را تنها میگذارند و فرار میکنند مگر همین روزنامه کیهان در بحران پارسال برای روشن شدن ماجرا چه کرد؟ از کل اصولگراها تنها کسی که حاضر شد با علیرضا بهشتی برای روشن شدن ماجرا صحبت کند و حقیقت را باز کند من بودم.
* بدین ترتیب آیا دولت آقای احمدی نژاد اشتباه رسانه ای دارد؟
- خیلی زیاد ست. مهمترین کاری که دولت باید در امر رسانه انجام میداد و به تصویب هم رسید و بودجه هم برای آن تعیین شد اما انجام نشد مستندسازی پروژهها بود. برای این کار صدا و سیما تعیین شد اما نه آدمش را دارد و نه دانش و توانش را و نه قصد آن را.
مراحل ساخت یک سد در مقاطع زمانی و از ابعاد مختلف باید بررسی و ثبت شود. ما پروژههای بزرگی داریم که تنها در مسیر مستندسازی از آن حدود 150 عکس گرفته شده است در حالی که در دنیا بیش از 3 درصد بودجه هر پروژه به آن اختصاص داده می شود تا تجربه ها به گور نرود و در پروژههای دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
اشکال این دولت این است که سرش را انداخته پایین و کار زده است و در انتشار دادن اخبار و اطلاعات عملش خسیس است.
* در رویدادها و مسایل سیاسی چطور؟
- من میگویم اگر در یک پروژه سیاسی مثل دانشگاه کلمبیا یک برد سیاسی داشتیم باید این را برای دیپلماتها تشریح کنیم. اشکال کار ما این است که فاصله حلقه اول دولت با حلقه بعدی دولتی هر روز زیادتر میشود. و وقت نمیگذاریم برای اینکه این فاصله را کم کنیم. این ضعف جدی دولت است و گاهی موجب موازیکاری در پروژههای دولتی میشود. و این کم دیدن رسانه است. دولت خاتمی این حسن را داشت. برای هر اقدامی کار رسانهای قوی میکرد. اگر رسانههای داخلی را کم نبینیم و بتوانیم بجا و درست از قدرت رسانهای خود استفاده کنیم دشمن را به راحتی ناکام می کنیم.
مثلاً در ماجرای دختر من "مهر" بیبیسی را شکست داد. بعد از جنجال رسانههای غربی از جمله بیبیسی برای جوسازی پیرامون این موضوع ، مصاحبه سریع مهر با من ، توطئهها و جوسازیها را خنثی کرد و بعد از این مصاحبه آتش جنجال به یکباره خاموش شد.
* چرا آقای احمدینژاد از انجام مصاحبه تفصیلی با رسانههای داخلی پرهیز میکنند؟ با اینکه تعداد مصاحبههای ایشان با رسانههای خارجی بسیار است. آیا این پیشنهاد شما بوده است؟
- دلیل خاصی ندارد. نه پیشنهاد خاصی نیست. چون مسایل ما مسایل خارجی است بیشتر با خارجیها مصاحبه می کنند. دلیل مصاحبه نکردن با رسانههای داخلی کمبود وقت است.
* حاضرید با عوض شدن رئیس جمهور فعلی در انتخابات بعدی و انتخاب رئیس جمهوری از اصولگرایان منتقد دولت کنونی یا حتی اصلاح طلبان ، مشاور وی هم بشوید؟
- نمیدانم. بستگی به حالم دارد.
* انشاءالله که سلامت باشید. حاضرید؟
- بله اگر در خط انقلاب باشد، حاضرم.
* از توجه شما به رسانه و حوصله و دقت شما در مصاحبه سپاسگزارم .
نظر شما