به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر"، اين فيلسوف و متاله اين نكته را در كتاب جدديش " حدف مرزها، اخلاق جهاني و گفت و گوي بين ديني" كه اخيرآ به وسيله انتشارات دسكلي دي بروور منتشر شده اذعان كرده است. ديلاتوره كه استاد حقوق و اخلاق تجارت در دانشگاه پلابو است تصريح مي كند كه مرزها بيان شده در كتابش هم دروني و هم بروني هستند.
مرزهاي دروني را ناتواني هاي ما در سامان گفت و گو ميان افراد درون ديني خاص تعيين مي كنند بنابراين گفت و گوي درون ديني نيز كار آساني به نظر نمي رسد و مستلزم رياضتي براي جمع حقايقي كه نزد افراد ديگر موجودند در درون شخص قلمداد مي شود. از اين جهت افراد زيادي نيستند كه قادر به عمق بخشيدن به اين مشي باشند . مرزهاي بروني اما مرزهايي هستند كه با آنها ما ميان جهان خارج با دنيا و اعمال درونمان تمييز و تمايز قايل مي شويم.
به نظر اين نويسنده مدلهاي ليبرال گفت و گو كه توجه قابل توجهي به تكثر گرايي روا مي دارند مدلهاي اشتباهي هستند چرا كه آنها از گفتمان واحد مدرن اين تكثر را به وجود مي آورند . به نظر دلاتوره جان هيك و در سطح و عمقي ديگر پائول نيتر مبلغ اين رويه از گفت و گو و تكثرگرايي هستند. اين نويسندگان تصريح مي كنند كه اديان نقابهاي گوناگوني هستند كه بر واقعيت يك راز قرار مي گيرند ، اديان مسيرهاي گوناگوني به سوي يك مركز و دره هاي گوناگوني به سوي يك محور قلمداد مي شوند و همچنين شاخه هاي گوناگون يك درخت به حساب مي آيند. در اين تلقي دين تنها يك ابزار است لباسي است كه بر تن تجربه ديني دوخته مي شود و بدين جهت كاملا دروني و شخصي است.
در نگاه ديلاتوره اين تلقي به چند دليل اشتباه است. دليل اول آن كه فروكاستن دين به رازي كه بايد رازگشايي شود تا به سطح عمق واقعي برسد اشتباه است. زبان ، آداب و مناسك ديني حاشيه اي هستند و صدفهايي بر روي گوهر تجربه ديني به حساب مي آيند. دليل دوم فروكاستن دين به حقيقتي عملي و صرف است كه صرفا ما را از دردهايي دور نگه مي دارد . به نظر اين متـاله اسپانيايي اين تلقي تكثرگرا نسبت به دين خود تلقي اي جزمي به حساب مي آيد و از جهت اخلاقي سترون است بدين جهت كمكي به گفت و گو و مواجهه ميان اديان گوناگون نمي كند.
نظر شما