پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱ شهریور ۱۳۸۹، ۱۵:۰۹

سلطانی درگفتگو با مهر-2:

"در مسیر زاینده رود"‌ مثل زندگی است

"در مسیر زاینده رود"‌ مثل زندگی است

مهدی سلطانی معتقد است "در مسیر زاینده رود" یک اثر رئالیستی است و آثار این چنینی تلخی‌های جامعه را هم نشان می‌دهند. متکبر ، قاتل و خودخواه این مجموعه در جامعه وجود دارند .

به گزارش خبرنگار مهر، بیشترین سریال هایی که تا امروز خارج از تهران فیلمبرداری شده اند در مناطق شمالی کشور اتفاق اتفاده اند. معمولا سریال هایی که در یزد، کرمان، اصفهان و شهرهای دیگر ساخته می شوند، از بازیگران بومی همان منطقه استفاده می کنند. چرا که رعایت لهجه های مربوط به این مناطق در باور پذیرکردن داستان موثر است. حسن فتحی اما ترجیح داد با بازیگران اغلب  غیر بومی لهجه اصفهانی کار کند. همین مساله هم اعتراض برخی از اصفهانی را برانگیخت. در این میان کار مهدی سلطانی از باقی بازیگران سخت‌تر بود. 

 
خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر: *حسن فتحی شما را از روی صحنه تئاتر انتخاب کرد؟

مهدی سلطانی: بله

*کدام نمایش؟

نمی دانم اما آقای فتحی از معدود کارگردان‌هایی است که عادت به دیدن تئاتر دارد.خواستگاه حسن فتحی تئاتر است. او ذهنش را نسبت به رویدادهای دراماتیک به روز می‌کند و تئاتر بین واقعی است.آخرین کار نمایشی من "رقص زمین" کار حسین پاکدل بود. اما شخصیت حاج بهزاد به آن  نمایش ربطی ندارد. من در کار پاکدل نقش مجری تلویزیون را بازی می کردم.

*مشابه شخصیت حاج بهزاد تا به حال بازی کرده بودید؟

نقش کشتی گیر را خیر اما سال76 در کار آقای میرباقری به نام "معرکه در معرکه" نقش پهلوان دوره گرد را بازی می کردم.

*از حسن فتحی نپرسیدید چرا شما را انتخاب کرده؟

نه. نویسنده علیرضا نادری بود که چند کار مشترک با هم داشتیم. من از این انتخاب و دعوت خیلی شگفت زده نشدم.

*شما به نویسندگی علیرضا نادری اعتماد کردید یا کارگردانی حسن فتحی؟

 هر دو. با علیرضا نادری که کار کرده بودم و کارهای حسن فتحی را هم دیده بودم و دوست داشتم. برای یک بازیگر فرصت خوبی است که در کنار عوامل حرفه ای و بدون حاشیه ای کار کند که نویسنده‌اش آقای نادری است و کارگردانش هم آقای فتحی.

*خبر داشتید مجموعه بازیگران تئاتری هستند؟ این به شما قوت قلب نداد؟

زمانی که به من پیشنهاد شد راجع به کار و نقش خیلی کلی حرف زدیم و نمی دانستم دقیقا چه کسانی قرار است در کار بازی کنند. خیلی از بازیگرها تغییر کردند تا در نهایت آقای فتحی به این چیدمان رسید. با همه این‌ها جای خوشحالی است که در یک سریال این همه بازیگر تئاتر دور هم جمع شدند و به نظرم این به نفع کار و بازیگران بود.چون تحلیل‌هایی انجام می‌دهند که ما فقط در تئاتر می‌بینیم. ما روابط بین شخصیت‌ها ، شخصیت پردازی و درک موقعیت های دراماتیک را در تئاتر تجربه می‌کنیم.‌

*لهجه یکی از سخت ترین و مهمترین نکات این سریال است. بعضی از بازیگرها با وجود اینکه اصفهانی نیستند توانسته اند لهجه اصفهانی را خوب دربیاورند و بعضی ها هم نتوانستند این کار را بکنند. لهجه شما باور پذیر است.

قبل از این که شروع به کار کنیم، تمام قصه های مجید را در اختیارم  قرار دادند.

*به همه بازیگرها دادند یا فقط به شما؟

در اختیارهر کس که می خواست قرار می دادند. آقای ضیایی هم به عنوان مشاور لهجه در این کار حضور داشت. اما لهجه اصفهانی لهجه طنازی است. من احساس می کردم اگر درست از این لهجه استفاده نکنم به صلابت پهلوان لطمه می زند. اصفهانی ها خیلی از کلمات را می کشند و صدایشان زیر است اما من دوست داشتم صدایم بمی خاصی داشته باشد که پهلوان بودن نمایان شود. تمرین کردم که یاد بگیرم چطور می توانم هم آهنگ لهجه اصفهانی را داشته باشم و هم نقش پهلوان و صلابت و سنگینی آن را حفظ کنم. به خاطر همین  درصد کمی از این لهجه استفاده شد. می دانید که خود اصفهانی‌ها هم با غلظت‌های مختلف با هم حرف می زنند و پایین شهر و بالای شهر و قشر جوان و پیر متفاوت از هم صحبت می کنند. به خاطر همین اصلا نمی توانم ادعا کنم اصفهانی را خوب حرف زدم. شاید اگر ضرب العجل رساندن سریال به ماه رمضان نبود، فرصت بیشتری داشتیم تا به لهجه نزدیک شویم.

 

اعتراف می‌کنم بخش عمده‌ای از تمرکز بازیگرهایی که اصفهانی نبودند را لهجه گرفته بود

*آهنگی که شما در حرف زدنتان رعایت کردید، قابل قبول است. اما نقشتان سختی کار شما را به نظرم بیشتر می‌کرد؟

اعتراف می کنم بخش عمده ای از تمرکز بازیگرهایی که اصفهانی نبودند را لهجه اصفهانی گرفته بود. فقط رعایت آهنگ نبود و خیلی وقت ها کلمات پس و پیش می شد و استفاده از کلمات اصفهانی  هم خیلی مهم بود. همزمان بازیگر باید هم به حسش، هم به نقشش و هم به لهجه اش فکر می کرد و هر سه را درست رعایت می کرد.

*قاعدتا سر صحنه که دیگر قرار نبود به لهجه فکر کنید ؟

بازیگرمحال است به لهجه اش فکر نکند. درست است که بازیگر باید نشان دهد بازی نمی کند اما باید ریتم و زمان بندی و باقی قضایا را به طور همزمان رعایت کند.

*استفاده از ضرب المثل های رایج اصفهانی چطور؟ به شما کمک می کرد یا کارتان را سخت تر می شد؟

 باز هم بخش عمده ای از این ضرب المثل ها هم به لهجه برمی‌گردد.

*شما سریال را می بینید؟

بله

*اگر به نظرتان چطور است؟

بر حسب شرایط حال حاضر، فکر می کنم جز سریال های خوب است.

 

کارهای رئالیستی مثل عکس‌های رادیو‌گرافی درون یک چهره زیبا را نشان  می‌دهد و ممکن است درون به زیبایی بیرون نباشد.

*ماجراهای که در قسمت اول و دوم اتفاق افتاد، باعث شد مخاطب فکر کند با یک سریال شیرین رو به رو ست. اما تغییر حالت سریال باعث شد رئال بودن کار بیشتر نمایان شود. شما این تغییر حالت را می پذیرید؟

تز دکترای من راجع به رئالیسم در بازیگری و کارگرانی است. در مورد آثار رئالیستی زیاد تحقیق کردم. ویژگی این آثار داشتن  توهمی از واقعیت است.  واقعیت  هم تلخ است. کارهای علیرضا نادری عمدتا رئالیست خانوادگی است. کارهای رئالیستی، کارهای شادی نیست چون زندگی شاد نیست. من این را به عنوان یک نیهیلیسم نمی گویم. بعضی وقت ها عکس رادیو گرافی را باید به جای عکس پرتره ببینیم. کارهای رئالیستی مثل عکس های رادیو گرافی درون یک چهره زیبا را نشان  می دهد و ممکن است درون به زیبایی بیرون نباشد. ما می خواهیم در این سریال به مردم بگوییم این اتفاقاتی که در این فیلم می‌بینید ممکن است برای خیلی ها بیافتد. متکبر ، قاتل و خودخواه این مجموعه در جامعه وجود دارد و ممکن است هر کدام از این خصوصیات مربوط به خود ما باشد.

*اگر از شما بپرسند در مسیر زاینده رود درباره چیست، چه می گویید؟

درباره آدم‌ها و روابطشان و واقعیت‌هایی است که پیرامون‌مان می بینیم. گاهی این واقعیت به داخل خانه‌های کشیده می شود و ما گسست خانوادگی را در سریال  می بینیم. سلطه بعضی که لیاقت ندارند بر بعضی دیگر در این سریال نشان داده شده است. تقابل اعمال اخلاقی و غیر اخلاقی. مقایسه بین ورزش پهلوانی و ورزش صرفا حاشیه ای هم بخشی از این سریال است.

*متن در حال حاضر کامل است؟

متن همزمان نوشته می شود.

*ممکن است بر اساس واکنش ها بیرونی انتهای کار تغییر کند؟

ممکن است این اتفاق بیافتد اما به خاطر اینکه بازتاب ها دیده شود، نوشتن متن به تعویق نیفتاده است. چون فرصت نبوده، متن تا امروز به پایان نرسیده است.هنوز در حال نوشته شدن است.

*چند درصد فیلمبرداری کار مانده است؟

بستگی به نویسنده مان دارد که چقدر بنویسد اما فکر می کنم بیست درصد تصویربرداری مانده است.

*احتمالا تا 25 ماه رمضان فیلمبرداری ادامه دارد.

من فکر می کنم تا آخرین روز کار فیلمبرداری طول می کشد.

*پس تکلیف تدوین چه می شود؟

من شنیده ام فیلمبرداری "میوه ممنوعه" تا ظهر عید فطر طول کشیده و شب هم سریال را پخش کردند.

*بعد از این مجموعه احتمالا  پیشنهادات زیادی می‌شود. گزیده کاری را ادامه می‌دهید؟

قطعا سعی می کنم درست انتخاب کنم. چون تدریس می‌کنم  دلیلی ندارد زندگی ام را از راه بازیگری بگذرانم و همین فرصت خوبی است تا خودم انتخاب کنم.

*شروع کار تصویریتان از سینما بود یا تلویزیون؟

دقیق یادم نیست. برای "کارآگاه" حسن هدایت آمده بودند دانشکده مان و من هم برای ثبت نام اقدام کردم. "آخرین بندر" یک اپیزود سریال حسن هدایت بود که بعدها فیلم سینمایی شد. نقش زیادی در این کار نداشتم و بعد از آن به سریال کارآگاه دعوت شدم. دقیقا نمی دانم شروعش با سینما بود یا تلویزیون.

*آن موقع فعالیت نمایشی تان را شروع کرده بودید

یام نیست اما فکر نمی کنم.

*پس به کار تصویرگرایش داشتید؟

فعالیت های من آن موقع در حد کارهای دانشجویی بود. اولین قرار داد تئاتری که با من بسته شد برای کار آقای شکرخداگودرزی بود. آن موقع هم تنها سالن اصلی و چهارسو فعال بودند.

هیچ وقت از کارهای تصویریتان پشیمان نشدید؟

من همیشه از همه بازی هایم ناراضی ام.

*این ناشی از یک حس آرمان خواهانه است که در مورد خیلی ها صدق می کند. اما منظور من چیز دیگری است. خیلی از بازیگران تئاتر به کارنامه نمایشی‌شان افتخار می کنند اما از کارهای تصویری شان پشیمانند. این اتفاق برای شما نیفتاده است؟

شاید در تئاتر بازیگر خیلی عریان تر است و عوامل دیگری در دیده شدن و بهتر بازی کردنش دخیل نیستند. در سینما یک تدوین بد و زاویه کج دوربین می تواند بازی یک بازیگر را خراب کند. بازیگران تئاتری که وارد سینما می شوند این عرصه را مناسب خودشان نمی بینند و راحت نیستند. از طرفی چهره بعضی ها در تصویر جواب می دهد و چهره بعضی ها جواب نمی‌دهد. البته فکر می کنم امروز گریم این مشکل را حل کرده است.

 

در تئاتر بازیگر خیلی عریان تر است و عوامل دیگری در دیده شدن و بهتر بازی کردنش دخیل نیستند.اما در سینما یک تدوین بد و زاویه کج دوربین می‌تواند بازی یک بازیگر را خراب کند

*ممکن است خیلی ها هم انتخاب های بدشان را با این حرف ها توجیح کنند.
شاید. من نمی خواهم عرصه های سینما و تلویزیون و تئاتر را جانبدارانه تفکیک کنم. اگر همه شان از فیلتر هنر بگذرد کار هنری است و  کار هنری هم جذاب است. مضاف بر اینکه هر بازیگر مشهور کنده شده از تئاتر مثل یک کشتی گیری که کشتی را کنار گذاشته و هر از گاهی باید سری به زورخانه بزند، باید هر چند وقت یک بارسراغ تئاتر بیاید تا تازه شود. تئاتر برای هنرپیشه به مثابه زورخانه است برای قهرمان کشتی.

*شما توجیه تهیه کنندگانی که به خاطر بازگشت سرمایه سراغ بازیگران تئاتری نمی روند، می پذیرید؟

سینما دو جنبه صنعت و هنری دارد. هر چه ما از هنر سینما دور شویم و به سمت صنعت برویم حرف تهیه کنندگان درست است. اما اگر به مقوله هنر سینما نزدیک شویم این توجیه پذیرفتنی نیست. کارهنری مثل جراحی نیاز به تخصص دارد و اینجا معلوم می شود حرف تهیه کننده ها اشتباه است. بازیگری که تکنیک را بلد نباشد نمی تواند بازیگری انجام بدهد و مخاطب خودش را از دست می دهد. خیلی از بازیگرها که با یک کار دیده می شوند، برای ماندگاری دوره های بازیگری و هنری را می گذرانند.

*اما در صنعت سینما معرفی یک چهره گاهی می تواند به موفقیت این صنعت کمک کند.

این برای تهیه کنندگان یک ریسک است. البته به نظر من باید یک جایی بدون توقف پرید و تهیه کنندگان باید آنقدر توانایی شان را بالا ببرند که بتوانند گاهی وقت ها گام های بلندتری بردارند و ریسک کنند.

*شما از آن اساتیدی هستید که این توصیه ها را به دانشجویانتان هم می کنید؟

اینکه باید بپرند؟

*بله. این جسارت را برای آنها هم تجویز می کنید؟

من همیشه به آنها می گویم شما در سنی هستید که باید آزمایش کنید و اگر خطر کنید چون جوانید کمتر بهتان خورده می گیرند. ممکن است به خودتان هم صدمه هم بزنید اما مهم رسیدن به آینده خوب است.

*شما در عرصه تئاتر با کارگردان های خوبی کار کردید اما دایره این کارگردان ها  محدود است. علیرضا نادری، نادر برهانی مرند، شکرخدا گودرزی و... این محدودیت به خاطر این نیست که اهل ریسک کردن نیستید؟

دوست دارم با کارگردان هایی کار کنم که زیاد با من اختلاف سنی نداشته باشند. من با کارگردانی که حکم استادم را دارد نمی‌توانم بحث کنم اما با این افراد می توانم هم اندیشی و بحث کنم و با هم ارتباط مطلوبی برقرار کنیم. من با این چند کارگردان هم اشتراکات فکری دارم و هم راحت تر کار می کنم.
 

گفتگو: الهام نداف  

کد خبر 1138930

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha