به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد و بررسی کتاب "تکـامل فلسفی من" اثر برتراند راسل ظهر امروز پنجشنبه، چهارم شهریورماه با حضور نواب مقربی مترجم اثر، و مهدی نسرین و سروش دباغ در مؤسسه معرفت پژوهش برگزار شد.
در ابتدای این نشست آقای نواب مقربی با اشاره به اهمیت و تأثیر راسل در فلسفه، گفت: راسل به اعتراف کاپلستون، صاحب اثر تاریخ فلسفه غرب، از مشهورترین فیلسوفان فلسفه تحلیل منطقی به شمار میرود. او از بانیان مکتب پوزیتویسم است که بعدها انتقاداتی را بر این مکتب وارد ساخت.
وی افزود: راسل دو گونه زندگینامه نوشته است. یکی به نام اتوبیوگرافی که بیشتر به زندگی شخصی و سیاسی-اجتماعی وی اختصاص دارد. او این اتوبیوگرافی را در سال 1959 به نگارش درآورد. این اثر توسط احمد بیرشک به زبان فارسی ترجمه شده است.
این پژوهشگر یادآور شد: زندگینامه دیگر راسل کتاب "تکامل فلسفی من" است که به مسائل فنیتر و تخصصیتر میپردازد و به نوعی زندگینامه فکری راسل به شمار میرود و راسل در آن مسیر طولانی و پرپیچ و خم تحولات فکری خود را با بیانی موجز مرور میکند. این اثر از آخرین کارهای فلسفی راسل به شمار میرود.
وی با اشاره به اینکه این اثر به زمان پختگی فکری راسل باز میگردد، گفت: راسل این کتاب را در زمانی که 87 ساله بود به نگارش درآورد که در این زمان او به بلوغ فکری و پختگی رسیده بود.
وی در ادامه با اشاره به بخشهای این کتاب تصریح کرد: کتاب حاضر مشتمل بر 18 فصل است. هر فصل از این کتاب را میتوان به طور مجزا خواند و مطالعه کرد بدون اینکه نیاز به خواندن فصول دیگر باشد. به عبارت دیگر فصول این کتاب به یکدیگر مربوط نیستند.
وی خاطر نشان کرد: هر فصل از این کتاب فلسفه ورزی راسل را بازتاب میدهد و لذا مانند هر اثر فلسفی دیگر نیازمند معلومات پیشینی است. خواننده این کتاب باید تا اندازهای منطق ریاضی بداند.
وی یادآور شد: تکنیکهای منطقی در ریاضیات، پارادوکسهای مشهور راسل، مسأله عدالت و جهان بیرونی، نفوذ ویتگنشتاین و نظریه صدق از جمله موضوعاتی هستند که در این کتاب مورد توجه راسل بودهاند.
صدق ریاضیات و صدق باورهای دینی دغدغه آغازین فلسفی راسل بوده است
مترجم "تکامل فلسفی من" در ادامه به تکامل فلسفی راسل اشاره و گفت: راسل داستان تکامل فلسفی خود را با شرح کوتاه درباره انگیزههای دوران نوجوانی خود آغاز میکند که در آن زمان حدود 16 سال داشته است. لذا اندیشههای فلسفی او به این زمان باز میگردد که البته خام و ناپخته هستند. راسل دلبستگی خود به فلسفه را منبعث از دو موضوع میداند. او میگوید انگیزه من از روی آوردن به فلسفه یکی این بود که مشتاق بودم ببینم فلسفه برهانی درباره باورهای دینی عرضه میکند یا نه و دیگری اثبات صدق ریاضیات است.
وی افزود: در زمینه دین، راسل به قرینهگرایی(evidentalism) معتقد است. این دیدگاه در مقابل ایمانگرایی قرار میگیرد. ایمانگرایی معتقد است که ایمان فراتر از عقل است و باورهای دینی نیازی به دلیل و برهان عقلی ندارند. در حالی که قرینهگرایان معتقد به دلیل عقلی برای باورهای دینی هستند.
این مترجم تأکید کرد: به عبارت دیگر راسل معتقد به نوعی عقلگرایی سرسختانه (strict rationalism) است که برای باورهای دینی نیز دلایل و برهانهای عقلی را طلب میکند.
راسل گزارههای ریاضی را همانگویی میداند
وی تصریح کرد: راسل در مورد ریاضیات معتقد است که گزارههای ریاضی همانگویانه هستند. بر این اساس هدفهای نخستین راسل در فلسفه، صدق دین، صدق ریاضیات و صدق علم است.
مقربی با اشاره به اینکه کار راسل در فلسفه نوعی ناکامی بوده، خاطر نشان کرد: کار راسل در فلسفه را باید ناکامی سه گانه در زمینه دین، ریاضیات و علم به شمار آورد. اینکه راسل در فلسفه ناکام بوده موضوع تازهای نیست و خود این فیلسوف با صداقت آنرا پذیرفته است.
وی تصریح کرد: حال سؤال این است که چرا شکستهای او در فلسفه این اندازه ثمر بخش بوده است. برای پاسخ گفتن به این سؤال دو دلیل را میتوان برشمرد. اول اینکه راسل نشان داد یک مسأله فلسفی راه حل ندارد که این موضوع خود یک راه حل است. دلیل دوم این است که راسل در پژوهشها و تحقیقات فلسفی خود، روش فلسفیای را پرورش داد که بر شناخت ما میافزود و اگر چه نمیتوانست به یقین منجر شود.
وی در ادامه به روش فلسفی راسل اشاره کرد و گفت: مسأله فلسفی مسأله تحلیلی است و بهترین روش این است که از نتیجه آغاز کند و به مقدمه برسد. روش راسل همین روش است. این روش در مقابل روش قیاسی است که از مقدمه شروع میکند و به نتیجه میرسد. راسل از نتایج کلی و مبهم شروع میکند و به مقدمات و اجزای خردتر که به بیان او اتمیسم فلسفی است میرسد.
مقربی در پایان خاطر نشان کرد: بر این اساس دستگاه فلسفی راسل پلورالیستی است و نه مونیستی. به اعتقاد او در جهان جوهرهای متفاوت وجود دارد و نسبتهای واقعی میان این جوهرها برقرار است.
نظر شما