جبار آذین منتقد در ارزیابی مجموعههای ماه رمضان به خبرنگار مهر گفت: دو مجموعه اجتماعی خانوادگی یک مجموعه ماورایی و یک مجموعه شبه کمدی هدایای تلویزیون در شبهای ماه رمضان به میهمانان ضیافت الهی است. مجموعه دیدنی "در مسیر زایندهرود" کار حسن فتحی، سریالی اجتماعی است که با ترسیم و تصویر زندگی دو خانواده اصفهانی راوی نقادانه دیدگاهها و باورهای سنتی و مدرن جامعه باشد.
وی در ادامه افزود: انتخاب اصفهان سنتی در کنار نهادهای فکری اجتماعی مدرنیته، گزینش درستی است که فتحی را قادر ساخته تا فیلمنامه پر نغز علیرضا نادری را به تصویر بکشد. مضامین عشق و ثروت، هنر و ورزش، ارزش و ضد ارزش، مسیرهای زایندهرود زندگی آدمهای مجموعه فتحی هستند و او با ایجاد چالشها و رابطهها میان قدرتهای موثر اقتصادی و اجتماعی و عوارض گوناگون آنها راهی را شکل میدهد که تراژدی در بطن آن جریان دارد.
این منتقد خاطرنشان ساخت: متن خوب، کارگردانی درست و بازیهای قوی بازیگران اصلی، "در مسیر زایندهرود" را اثری قابل اعتنا از نگاه جامعه و مورد توجه اهل قلم و منتقدان و سینماگران در پرونده هنری حسن فتحی ساخته است. "جراحت" حاصل قلم جوان، اما پخته نعمتالله با عبور از مرزهای طیب سالاری، قیصر مابی و خط قرمزهای خانوادگی و اجتماعی و مکث بر موضوعی بکر و خوب پرداخته شده از نسل جوان جامعه توسط کارگردانی خوب محمد مهدی عسگرپور به مجموعهای قابل تامل و تماشایی تبدیل شده است.
آذین اشاره کرد: این مجموعه توانست بیننده را با داستانها به ویژه داستان مرتبط با نسل جوان در قالب شخصیتهای امیر حافظ و اکرم درگیر کند و او را پیگیر سرنوشت جوانان کند. حرکت مجموعه بر روی لبه تیغ، باورهای عرفی و شرعی، برخوردها و کنشهای آدمها، نگاه ها را نسب به آن حساستر کرده است. در کل آدمها و ماجراهای "جراحت" پخته تر، منطقیتر و باورپذیرتر از "زیر هشت" هستند.
وی با اشاره به مجموعه "ملکوت" کار محمدرضا آهن گفت: این مجموعه دارای مضامینی عالی و ترکیبی از هنرمندان خوب است، ولی از آن جایی که این مضامین به کرات در فیلمها و مجموعههایی مانند "اغماء" و "روز حسرت"، "پیامک از دیار باقی" و ... با آدمهایی شبیه به هم تکرار شده، انگیزه تماشا را از بیننده میگیرد به ویژه که هیچ نوآوری در متن، تصاویر، بازیها، شخصیتها و کارگردانی مجموعه مشاهده نمیشود.
این منتقد خاطرنشان ساخت: "ملکوت" یک کار متوسط در کارنامه آهنج است و شتابزدگی و ناپختگی در پرداخت مضامین و تصویر کردن آنها به چشم میخورد. "ملکوت" در میان ماه رمضانیها مخاطبان زیادی ندارد. تجربه شبه کمدی فرزاد موتمن هم ضعیفتر و آشفتهتر از آن است که بنده درباره آن بگویم. این مجموعه فاقد فیلمنامه، شخصیتپردازی مناسب، فضاسازیهای موقعیتها و دیالوگهای اصولی و جذاب است که البته قربانی پخش دیرهنگام خودش شده است و به سبب نمایش کارهایی مانند "داماد خوش قدم" و "فاصلهها" و ...شخصیتها و داستانهایش غیر جذاب است و تکرار لودگی و دیالوگهای بیمحتوا و اطوارهای به اصطلاح خندهآور نتوانسته وجه کمدی آن بدهد.
آذین یادآور شد: "نون و ریحون" مجموعهای زیر متوسط و ناموفق است و تلاشهای آییش و چند بازیگر مستعد آن هم مانع سقوط آن نشده است. در مجموع سریالهای "در مسیر زاینده رود" و "جراحت" به دلیل مضامین و ساختار خوب بسیار بالاتر از مجموعههای متوسط و زیر متوسط "ملکوت" و "نون و ریحون" است.
نظر شما