پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱۲ شهریور ۱۳۸۹، ۱۰:۵۳

جان هالدن در گفتگو با مهر:

عصر روشنگری نتوانست به شکست الهیات منجر شود

عصر روشنگری نتوانست به شکست الهیات منجر شود

رئیس مرکز اخلاق دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند و فیلسوف اخلاق معاصر با اشاره به اینکه در طول عصر روشنگری دو چالش از جانب عقل‌گرایان و طرفداران طبیعت‌گرایی علمی متوجه باورها و اعتقادات مذهبی شد، گفت: در طول قرن بیستم روشن شد که هیچ کدام از این چالشها نتوانستند الهیات و خداشناسی را با شکست مواجه کنند.

بر اساس تعریف دائره المعارف ویکی‌پدیا عصر روشنگری در تاریخ فلسفهٔ اروپا، اصطلاحی است که برای سدهٔ هجدهم میلادی و یا دورهٔ طولانی‌تر یعنی عصر خردگرایی در سده هفده به‌کار می‌رود.

روشنگری اشاره به حرکت تاریخی روشنفکریِ است که مدافع عقل به عنوان مبنای سیستم زیبایی‌شناسی معتبر، اخلاق،حکومت و منطق بوده و به فیلسوفان اجازه می‌دهد که حقیقت قابل مشاهده را در جهان بدست آورند. روشن اندیشی در واقع واکنشی است در برابر شیوهٔ تفکر دیگری که پیش از آن در اروپا رایج بود.

در اوایل قرن هفدهم که زمینهٔ انقلاب علمی اروپا فراهم می شد دو مرجع مقتدر بر فضای فرهنگی اروپای غربی حکومت می‌کردند. اول احکام متون مسیحی، که کلیسای کاتولیک خود را نگهبان و مفسر آن می دانست و به هیچ شخص یا مقام دیگری اجازه نمی داد اظهار نظر کند، دوم ادبیات کلاسیک، آثار نویسندگان یونان و روم باستان، که در جنبش رنسانس (نوزایی فرهنگ) از نو کشف شده بود و گروه انسان گرایان(اومانیست ها) خوانندگان و طرفداران آن بودند.

این موضوع گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر را بر آن داشت تا دیدگاه دکتر جان هالدن فیلسوف اخلاق معاصر را جویا شود که در ادامه از نظر می‌گذرد.

جان هالدن استاد فلسفه دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند و فیلسوف اخلاق معاصر در خصوص عصر روشنگری و این موضوع که ابراز باورهای دینی در این عصر دشوار می‌نموده است به خبرنگار مهر، گفت: فرهنگ روشنفگری در غرب در قرن 18 و 19 دو چالش اساسی و قدرتمند را علیه باورهای سنتی ایجاد کرد.

مؤلف "خدا باوری و خدا ناباوری" تصریح کرد: اولین چالش از سوی طرفداران روشنگری (enlightenment) مطرح می‌شود که معتقدند اصول و مبانی ارزشها و تعهدات اخلاقی می‌توانند از وجوه ماهیت بشری (خرد و احساس) استخراج شوند. بر این اساس اخلاق دینی غیر معتبر و ناموثق بود.

این فیلسوف معاصر خاطر نشان کرد: به عبارت دیگر ارزشهای اخلاقی را می‌توان از ماهیت انسان و وجوه او استخراج کرد و تعریف کرد.

وی تصریح کرد: چالش دوم از سوی طرفداران "طبیعت گرایی علمی" (scientific naturalism) مطرح شد. این گروه معتقد بودند که ماهیت انسان ماحصل و نتیجه تکامل است. این گروه با اتکا به داده‌ها و شواهد علمی دیدگاه دینی در مورد منشأ و خلقت انسان را نادرست و موهوم تلقی می‌کند.

مؤلف "در جستجوی معنا" یادآور شد: این گروه معتقد هستند که علم این اصول را به چالش گرفته است و این اصول بر این اساس نادرست هستند.

هالدن در ادامه افزود: در طول قرن بیستم روشن شد که هیچ کدام از این چالشها نتوانستند الهیات و خداشناسی را با شکست مواجه سازند.

استاد فلسفه دانشگاه سنت اندروز تصریح کرد: اگر چه آنها به معتقدان و پیروان دینی نیاز دارند که بتواند تبیین کند که چگونه از موضع الهیات و خداشناسی می‌توان اخلاق طبیعی و علوم طبیعی را با یکدیگر پیوند داد و با یکدیگر تطبیق داد.

مؤلف "فلسفه کاربردی: اخلاق، جامعه و فرهنگ" افزود: یک جواب و پاسخ مفید و جامع به این استعلام و خواست مبتنی بر شناسایی این موضوع است که در حالی که علم برای توصیف ترکیب و کنش عالم تلاش می‌کند و این موضوعات را دنبال می‌کند ولی در مورد معنا و ارزش این ترکیب و کنش حرفی برای گفتن ندارد.

کد خبر 1143819

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha