تحقق گفتگو همواره با پیششرطهایی همراه است که بیشک یکی از این شروط گشوده بودن در مواجهه با دیگری است. بنابراین هر حرف زدنی در حکم گفتگو (دیالوگ) نیست. گاه ممکن است دو یا چند نفر با یکدیگر حرف بزنند اما بررسی دقیق شرایط حاکم بر افراد، نشان خواهد داد که در واقع گفتگویی تحقق نیافته است.
به دیگر سخن در مواردی این چنین، این گونه نیست که اگر یکی سخن میگوید، دیگری سراپا گوش باشد تا سخنان گوینده را به خوبی بشنود و بفهمد (بکوشد تا آنها را فهم کند) و آنگاه خود لب به سخن بگشاید.
بلکه آنچه معمولاً رخ میدهد این است که یکی با صدای بلند سخن میگوید و دیگری با صدای آرام و در دل، بی آنکه به طرف مقابل خود گوش بسپارد. نتیجه هم چیزی نخواهد بود جز همهمهای که هر کس مدام در حال سخن گفتن است، بی آنکه سخن دیگری را بشنود، یکی در دل و دیگری بر زبان.
این گشوده نبودن گوش، ذهن، ضمیر و جان بر سخن دیگری، آفتی است که میتوان رد آن را در تمامی سطوح جامعه سراغ گرفت، از مباحث آکادمیک گرفته تا مناظرههای سیاسی و از مکالمات عاشقانه تا تعاملات روزمره با آدمهای گوناگون در کوچه و خیابان.
ناگشودگی به دیگری و قائل نشدن به اصل وجود و تفاوت دیگری، شاید یکی از دلایلی باشد که سبب شده است، گفتگو عملاً محقق نشده و این پدیده، این چنین در سطوح مختلف جامعه شایع شود، تا آنجا که افراد، آشکار یا نهان، هیچ وجهی برای نظر دیگران قائل نمیشوند و به یک معنا به طور کلی آنها را فاقد صلاحیت برای اظهار نظر قلمداد میکنند.
در نتیجه به جای آنکه دلایل و استدلالهای گوینده را مورد بررسی و نقد قرار دهند، موضوع مورد نظر خود را از ریشه ساقط و گوینده را فاقد صلاحیت برای اظهارنظر عنوان میکنند.
نمونهاش سخنان اخیر مسعود عنایت، رئیس کمیته داوران فدراسیون فوتبال است که با انتقاد از کارشناسانی که در برنامههای سیما درباره چیدمان داوری اظهار نظر میکنند، گفت: کارشناسان داوری صلاحیت انتقاد به نحوه چیدمان داوری را ندارند.
وی افزود: کارشناسانی که به تلویزیون میروند تنها باید درباره صحنههای داوری اظهارنظر کنند، مثلاً بگویند عملکرد داور در یک صحنه خوب بوده یا بد نبوده یا اینکه صحنه خطا بوده یا نبوده. در صلاحیت کارشناس داوری نیست که به نحوه چیدمان داوری و انتخاب داوران بازیهای لیگ برتر انتقاد کند. (خبرگزاری مهر)
ایشان در این سخنان خود مشخص کردهاند که کارشناسان چه باید بگویند و چه نباید بگویند، اما نگفتهاند آیا این کارشناسان به طور کلی صلاحیت اظهارنظر درباره چیدمان داوری را ندارند یا رییس کمیته داوران فدراسیون فوتبال با منتقدان خاص یا انتقادات خاصی مشکل دارد. در هر حال شایستهتر بود که ایشان دلایل و استدلالهای کارشناسان موردنظر خود را ارزیابی کرده و نقاط ضعف آنها را نشان دهند، نه آنکه به طور کلی و با ادبیاتی این چنین مغالطهآمیز و بیشتر از آن خشونتخیز سخن بگویند.
مسعود عنایت اما به نحوی سخن گفته است که گویی کارشناسان باید تنها در اموری که شخص ایشان تعیین میکند، لب به سخن بگشایند و لا غیر. در این سخنان عنایت شاید بتوان همان نکته آغازین این یادداشت، یعنی نادیده گرفتن "دیگری و اصل ضرورت وجود این دیگری" و نیز "اصل تمایز و تفاوت دیگری با من" را مشاهده کرد.
آنچه در سخنان آقای رییس مشاهده میشود، به ظاهر اظهارنظری بیش نیست اما با کمی دقت میتوان نطفههای خشونتی را در میانه این سخنان یافت که پیش از این نیز در تجربه تاریخی آدمیان نتایج ناخوشایند و دهشتناکی به جای گذاشته است.
این مته به خشخاش گذاشتنها و این یادداشت در انتقاد از مسعود عنایت تنها بهانهای است تا آبها از سرچشمه پاک بمانند. چرا که بعید نیست همین نطفهها روزی به هیولاهایی عجیب و غریب تبدیل شوند و فجایعی را در پی داشته باشند. آن تجربهها دور نخواهند بود اگر از کنار همین سخنان ساده، بهسادگی درگذریم.
نظر شما