پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۵ شهریور ۱۳۸۹، ۱۱:۲۴

منطق برای زندگی – 38

"گشوده بودن به دیگری" خشونت را مهار می‏کند

"گشوده بودن به دیگری" خشونت را مهار می‏کند

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: گشوده نبودن گوش، ذهن، ضمیر و جان بر سخن دیگری آفتی است که می‏توان نشانه آن را در سطوح جامعه سراغ گرفت، از مباحثات آکادمیک گرفته تا مناظره‏های سیاسی و از مکالمات عاشقانه تا تعاملات روزمره با آدمهای گوناگون در کوچه و خیابان.

تحقق گفتگو همواره با پیش‏شرطهایی همراه است که بی‏شک یکی از این شروط گشوده بودن در مواجهه با دیگری است. بنابراین هر حرف زدنی در حکم گفتگو (دیالوگ) نیست. گاه ممکن است دو یا چند نفر با یکدیگر حرف بزنند اما بررسی دقیق شرایط حاکم بر افراد، نشان خواهد  داد که در واقع گفتگویی تحقق نیافته است.

به دیگر سخن در مواردی این چنین، این گونه نیست که اگر یکی سخن می‏گوید، دیگری سراپا گوش باشد تا سخنان گوینده را به خوبی بشنود و بفهمد (بکوشد تا آنها را فهم کند) و آنگاه خود لب به سخن بگشاید.

بلکه آنچه معمولاً رخ می‏دهد این است که یکی با صدای بلند سخن می‏گوید و دیگری با صدای آرام و در دل، بی آنکه به طرف مقابل خود گوش بسپارد. نتیجه هم چیزی نخواهد بود جز همهمه‏ای که هر کس مدام در حال سخن گفتن است، بی آنکه سخن دیگری را بشنود، یکی در دل و دیگری بر زبان.

این گشوده نبودن گوش، ذهن، ضمیر و جان بر سخن دیگری، آفتی است که می‏توان رد آن را در تمامی سطوح جامعه سراغ گرفت، از مباحث آکادمیک گرفته تا مناظره‏های سیاسی و از مکالمات عاشقانه تا تعاملات روزمره با آدمهای گوناگون در کوچه و خیابان.

ناگشودگی به دیگری و قائل نشدن به اصل وجود و تفاوت دیگری، شاید یکی از دلایلی باشد که سبب شده است، گفتگو عملاً محقق نشده و این پدیده‏، این چنین در سطوح مختلف جامعه شایع شود، تا آنجا که افراد، آشکار یا نهان، هیچ وجهی برای نظر دیگران قائل نمی‏شوند و به یک معنا به طور کلی آنها را فاقد صلاحیت برای اظهار نظر قلمداد می‏کنند.

در نتیجه به جای آنکه دلایل و استدلالهای گوینده را مورد بررسی و نقد قرار دهند، موضوع مورد نظر خود را از ریشه ساقط و گوینده را فاقد صلاحیت برای اظهارنظر عنوان می‏کنند.

نمونه‏اش سخنان اخیر مسعود عنایت، رئیس کمیته داوران فدراسیون فوتبال است که با انتقاد از کارشناسانی که در برنامه‏های سیما درباره چیدمان داوری اظهار نظر می‏کنند، گفت: کارشناسان داوری صلاحیت انتقاد به نحوه چیدمان داوری را ندارند.

وی افزود: کارشناسانی که به تلویزیون می‏روند تنها باید درباره صحنه‏های داوری اظهارنظر کنند، مثلاً بگویند عملکرد داور در یک صحنه خوب بوده یا بد نبوده یا اینکه صحنه خطا بوده یا نبوده. در صلاحیت کارشناس داوری نیست که به نحوه چیدمان داوری و انتخاب داوران بازیهای لیگ برتر انتقاد کند. (خبرگزاری مهر)

ایشان در این سخنان خود مشخص کرده‏اند که کارشناسان چه باید بگویند و چه نباید بگویند، اما نگفته‏اند آیا این کارشناسان به طور کلی صلاحیت اظهارنظر درباره چیدمان داوری را ندارند یا رییس کمیته داوران فدراسیون فوتبال با منتقدان خاص یا انتقادات خاصی مشکل دارد. در هر حال شایسته‏تر بود که ایشان دلایل و استدلال‌های کارشناسان موردنظر خود را ارزیابی کرده و نقاط ضعف آنها را نشان دهند، نه آنکه به طور کلی و با ادبیاتی این چنین مغالطه‏آمیز و بیشتر از آن خشونت‏خیز سخن بگویند.

مسعود عنایت اما به نحوی سخن گفته است که گویی کارشناسان باید تنها در اموری که شخص ایشان تعیین می‏کند، لب به سخن بگشایند و لا غیر. در این سخنان عنایت شاید بتوان همان نکته آغازین این یادداشت، یعنی نادیده گرفتن "دیگری و اصل ضرورت وجود این دیگری" و نیز "اصل تمایز و تفاوت دیگری با من" را مشاهده کرد.

آنچه در سخنان آقای رییس مشاهده می‏شود، به ظاهر اظهارنظری بیش نیست اما با کمی دقت می‏توان نطفه‏های خشونتی را در میانه این سخنان یافت که پیش از این نیز در تجربه تاریخی آدمیان نتایج ناخوشایند و دهشتناکی به جای گذاشته است.

این مته به خشخاش گذاشتنها و این یادداشت در انتقاد از مسعود عنایت تنها بهانه‏ای است تا آبها از سرچشمه پاک بمانند. چرا که بعید نیست همین نطفه‏ها روزی به هیولاهایی عجیب و غریب تبدیل شوند و فجایعی را در پی داشته باشند. آن تجربه‏ها دور نخواهند بود اگر از کنار همین سخنان ساده، به‌سادگی درگذریم.

کد خبر 1146557

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha