پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۶ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۲۴

نشست جهان پس از 11 سپتامبر- 4/

بازی برابر ایران وآمریکا درافغانستان وعراق/ هزینه 11سپتامبر برای ایران

بازی برابر ایران وآمریکا درافغانستان وعراق/ هزینه 11سپتامبر برای ایران

اشتباه آمریکا در اعلام محور شرارت، بهره گیری واشنگتن و تهران از یک فرصت و یا گرفتاری در یک چالش همزمان و ضعف سیاست خارجی ایران از جمله مسائل مهمی بود که در بخش نخست جمع بندی نشست جهان پس از 11 سپتامبر روی آنها تمرکز شد.

در ادامه نشست "جهان پس از 11 سپتامبر" در خبرگزاری مهر "کیهان برزگر" درباره پیامدهای حادثه 11 سپتامبر برای ایران گفت: در این مسئله که وقایع 11 سپتامبر برای ایران فرصت بود یا تهدید باید به این موضوع اشاره کرد که "زلمای خلیل زاد" در یک سخنرانی در سال 2008 گفت: ایرانی ها باید یک چک برای ما بفرستند چون ما آنها را از دو دشمنی که در همسایگی آنها بودند نجات دادیم که یکی طالبان و دیگری صدام حسین بود.

این اظهارات تحلیلی زیرکانه است که ایرانی ها واقعا از حوادث 11 سپتامبر نفع بردند، اما به اعتقاد من اینطور نبوده است. به هر حال اتفاقی افتاده است که موجب از میان برداشته شدن رژیم صدام و طالبان بدون هزینه ای برای ایران شده، اما آمریکایی نمی توانند ادعا کنند که این کار را برای ایران انجام دادند. در واقع این لشکرکشی آمریکا مسائلی را هم بوجود آورد که هزینه های زیادی برای ایران داشت. نخست اینکه با از بین رفتن طالبان و رژیم بعثی نیروهای آمریکایی جایگزین آنها شدند و شما در نظر بگیرید که قریب به 200 هزار نظامی خارجی در اطراف مرزهای یک کشور مستقر شوند. همین مسئله باعث تحمیل هزینه های زیاد به ایران شد چرا که دیگر فضا امنیتی شده و وقتی فضا امنیتی شود شما باید آماده باش برای بحران باشید به ویژه اینکه در آن زمان "جرج بوش" سرمست از جنگ هم بود و مدام می گفت که هدف بعدی ایران است.

وی افزود: بنابراین این مسئله یک هزینه جدیدی را بر ایران تحمیل کرد. پس مشاهده می شود که همچنان جنگ درعراق و افغانستان و مسائل همراه آن همچون نا امنی و مهاجرت ادامه دارد که همگی اینها هزینه حضور نظامیان بیگانه در خاورمیانه است که تنش و بحران را در منطقه افزایش داده است. در واقع اینکه برخی از غربی ها می گویند 11 سپتامبر برای ایران نفع داشته است درست نیست چون این مسئله هزینه هایی زیادی را هم به ما تحمیل کرده است.
 

این کارشناس مسائل سیاسی خاطر نشان کرد: اما اینکه ایران چگونه از این وضعیت جدید استفاده کرد، باید بگویم که استراتژی ایران در همکاری با آمریکا تست بسیار بزرگی برای ورود به گفتگوهای استراتژیک با واشنگتن بود. به نظر من تصمیم در آن زمان تصمیم درستی بود اما تفکر ایران در آن زمان این بود که می تواند از طریق یک بحران وارد گفتگوهای همه جانبه و استراتژیک با آمریکا در قالب یک پکیج (بسته) منطقه ای شود. در واقع در آن زمان اگر آمریکا می توانست وارد گفتگوهای جامع استراتژیک با ایران شود این مسئله به نفع ایران بود. اما به هر حال این یک آزمایش بود که به نتیجه مثبتی منجر نشد.
البته بعدها مشخص شد که استراتژی و ایدئولوژی نومحافظه کاران در این مسئله کاملا متفاوت بود ونتیجه این شد که به جای اینکه آمریکا به ایران از همکاری در جنگ با طالبان (کمک اطلاعاتی و مالی به نیروهای شمال برای سیطره بر کابل) پاداش بدهد، از ایران به عنوان محور شرارت نام برد. این محور شرارت در واقع آغازی بر یک تنش و شکاف ایدئولوژیک میان ایران و آمریکا بود که تا سالها بعد تبعات آن ادامه دارد.

برزگر افزود: به واقع بزرگترین اشتباه آمریکا این بود که درست در زمانی که شرایط  برای همکاری ها و گفتگوهای استراتژیک با ایران آماده بود واشنگتن بر اساس تفکر لیدرشیپ بر جهان جهت سیاست خود را از آن نیاز به سمت ایدئولوژی تغییر داد. به اعتقاد من سیاست ایران در آن زمان درست بود اما این آزمایش نشان داد که آمریکا واقعا دارای منافع عمیقی در خاورمیانه است و اینگونه نیست که به راحتی وارد گفتگوهای راهبردی با ایران شود چون این مسئله تبعاتی را هم برای آمریکا خواهد داشت. ایران بر اساس راهبرد نومحاظه کاران به عنوان منبع اصلی تهدید معرفی شده بود و گفتگوی با ایران به معنای به رسمیت شناختن ایران بود که در استراتژی 8 ساله بوش به عنوان تهدید معرفی شده بود. این مسئله نشان داد که آمریکا نمی تواند به سادگی منافع تعریف شده خود در خاورمیانه را بر هم بزند و این تنش همچنان ادامه دارد.
 
دکتر مطهر نیا در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: من از بعد دیگری به این موضوع نگاه می کنم که بیشتر به دیدگاه ایران متوجه می شود. بله، آمریکایی ها مرتکب اشتباهی شدند که ایران را با توجه به همکاری های آشکار و پنهان درباره مدیریت اوضاع افغانستان کرد در محور شرارت قرار دادند.

این گزاره وجود دارد که ما در سیاست خارجی خود دچار یک مشکل مزمن هستیم و هنوز نتوانسته ایم میان منافع ملی و مصالح ملی یک پارادایم حاکم کنیم و هنوز تکلیف وزارت خارجه ما در این مسئله مشخص نیست و این به عقیده من مهمترین چالش در عرصه سیاست خارجی ماست. در واقع اگر این پارادایم با این تعریف صورت گیرد که منافع ملی عین مصالح ملی و بالعکس است و کنشگران بتوانند تهدیدها را تبدیل به فرصت کنند.
 
این کارشناس مسائل سیاسی تاکید کرد: در اینجا ما این فرصت را به تهدید تبدیل کردیم همچنان که آمریکایی در تعامل با این مسئله اشتباه کردند باید بگویم که ما هم اشتباه کردیم. ایران برای آمریکا یک دشمن استراتژیک نیست بلکه یک رقیب ایدئولوژیک است. قدرت های جهانی بزرگی همچون چین، روسیه و کشورهای اروپایی متوجه شده اند پس از جنگ های جهانی اول و دوم و جنگ سرد، هم اکنون ما در یک جنگ پنهان قرار داریم که در آن ایران و آمریکا به رقیب ایدئولوژیک هم تبدیل شده اند. در واقع آنها تمام تلاش های خود را به سمت یک جنگ پنهان سوق داده اند این است که در پرونده هسته ای نه انگلیسی ها نه چینی ها نه روسها بدنبال این نیستند که این موضوع به نقطه عطفی در حل مسائل واشنگتن و تهران شود و هرگاه بخواهد توافقی در این مینه مطرح شود هر پنج قدرت جهان به همراه سیستم های امنیتی شان در آن مانع تراشی می کنند. چون منافع انها در رقابت ایدئولوژیک ایران و آمریکا است.

بر این اساس ما باید از آن فرصت استفاده می کردیم اما بر اساس دیدگاههای کلام محورانه نتوانستیم در این مسئله از فرصت پیش آمده استفاده کنیم همچنان که آمریکایی ها هم از خود اراده ای نشان ندادند. می توان گفت که در این بازی که هردو نتوانستند از فرصت استفاده کنند نتیجه هم اکنون یک بر یک مساوی است.
 
دکتر هواسی نیز در این باره اظهار داشت: سیاست ایران پس از 11 سپتامبرمحکوم کردن این وقایع بود. اما در دوره پس از جنگ در عراق سیاست بی طرفی را ضمن محکوم کردن جنگ و حمایت از مردم این کشور در نظر داشت. پس از سقوط صدام آمریکایی ها بازهم به قدرت سخت تکیه کردند آنها 14 ماه پس از اشغال عراق "پل برمر" را حاکم کردند بعد آن را به یک عراقی دادند و زمانی که قانون اساسی عراق به میان آمد منافع ایران و آمریکا با هم همراه شد. آنچه در عراق رخ داد یک کنش طبیعی بود که اگر آمریکا اجازه شکل گیری آن را می داد یک فضای با ثبات در این کشور ایجاد می شد.
 
ادامه دارد...
کد خبر 1151504

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha