دکتر نانسی بائر استاد فلسفه دانشگاه تافتس آمریکا در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد بهره مندی از آموزشهای مجازی و کلاسیک و فواید هرکدام گفت: در حال حاضر هزینههای جاری برای تحصیل در دانشگاه افزایش یافته است. برای نمونه هزینه جاری برای تحصیل در دوره کارشناسی چهارساله در آمریکا بیش از دویست هزار دلار است.

استاد فلسفه دانشگاه تافتس آمریکا با اشاره به اینکه آموزش کلاسیک جزء اجتناب ناپذیر فرآیند آموزش است و نباید نادیده انگاشته شود، گفت: در حال حاضر شاهد شکافی عظیم میان آموزش مجازی و آموزش کلاسیک هستیم که این موضوع نوعی خطر است.
وی افزود: با توجه به این هزینههای بالا میتوان به اهمیت آموزش مجازی برای خانوادهها و کسانی که قادر به تأمین چنین پولی نیستند پی برد.
وی تصریح کرد: به مانند سایر حرفههای دانشگاهی به نظر میرسد مواجه نشدن استاد و دانشجو به صورت حضوری، نادیده گرفته شدن برخی مسائل را بدنبال خواهد داشت.
مؤلف "آیا فلسفه فمینیسم تضاد مفهومی دارد؟" در ادامه تصریح کرد: زندگی در کمپ و خوابگاه دانشجویی و شرکت حضوری چه در خوابگاه و چه در کلاس درس، خود حاوی معانی و درسهایی برای دانشجو است. اما نباید از اهمیت کاهش هزینه در آموزش مجازی و در دسترس بودن آن غافل شد.
وی افزود: در این شکی نیست که آموزش مجازی عالی است؛ ابزاری مجازی برای تعداد زیادی از مردم و کسانی که خواهان دانستن هستند.
این متخصص پدیدارشناسی در ادامه یادآور شد: امروزه میتوان درجات دانشگاهی را به صورت مجازی گذراند. این شیوه تحصیل در مقایسه با آموزش کلاسیک هزینه کمتری دارد و نیاز به وقت گذاشتن زیاد نیز نیست. از هر جای دنیا و با دسترسی به اینترنت میتوان به این کلاسها دست یافت.
وی تأکید کرد: از سوی دیگر اینترنت منبعی برای مواد خام آموزشی است. با جستجو در اینترنت میتوان مواد خام آموزشی را دریافت کرد.
وی تصریح کرد: اهمیت اینترنت دسترسی آسان به آن برای طیف گستردهای از مردم است. کسانی که در گذشته امکان تحصیل و آموزش کلاسیک را به سبب نبود منابع مالی و زمان در اختیار نداشتند امروزه میتوانند از این موهبت استفاده کنند.
مؤلف "آیا فلسفه فمینیسم تضاد مفهومی دارد؟" در ادامه تصریح کرد: بنده در تجربه خودم به عنوان یک استاد دانشگاه در مورد آموزش مجازی نکتهای جالب و البته متناقضنما را دریافت کردم. دریافتم که مشارکت دانشجویان در بحثهای مربوط به یک دوره آموزشی در آموزش مجازی بیشتر از آموزش کلاسیک است. برای برخی دانشجویان صحبت و بحث و گفتگو به صورت حضوری کاری سخت و دشوار است ولی در محیط مجازی همین دانشجویان حضور گسترده و پر شوری از خود نشان میدهند و مباحثی جالب توجه را مطرح میکنند.
وی تأکید کرد: تلقی دانشجویان معمولاً این است که طرح پرسش به منزله جهل آنها از آن موضوع مشخص است. آنها همچنین موقعی که میخواهند نظر و پیشنهادی ارائه دهند از این نگران هستند که آن پیشنهاد مورد تمسخر دیگران قرار نگیرد. بر این اساس آنها ترجیح میدهند شنونده باشند تا گوینده.
این متخصص پدیدارشناسی گفت: این در حالی است که دانشجویان در فضای مجازی راحتتر به بیان خواستها، پرسشها و نظرات و پیشنهادهای خود میپردازند. در این فضا طرح دیدگاهها و نظرات علاوه بر اینکه به لحاظ عدم حضور و مواجهه مستقیم کاری راحت است به جهت اینکه به صورت امری روزمره شده، نیز راحت است.
مؤلف "ایمانگرایی ویتگنشتاین" یادآور شد: به عبارت دیگر دانشجویان روزانه در اتاقهای گفتگو و از طریق پست الکترونیکی پرسشها و نظرات خود را بیان میکنند و این موضوع برای آنها امری متداول گشته است.
وی افزود: بنده تجربهای در مورد بحث و گفتگو در کلاس درس داشتم که آنرا بیان میکنم. قبل از اینکه موضوعی در کلاس درس در دوره لیسانس به بحث و گفتگو گذاشته شود از دانشجویانم خواستم که موضوع را در اینترنت به بحث و گفتگو با دانشجویان دیگر بگذارند. پس از این مرحله، موضوع برای بحث و گفتگوی حضوری در کلاس درس مطرح میشد. این شیوه نشان داد که بحث و گفتگوهای جدی و عمیق میان دانشجویان در مورد موضوعی مشخص در میگیرد و آنها نیز با این شیوه بیشتر اظهار نظر میکنند .
استاد فلسفه دانشاه تافتس تأکید کرد: همکاران بنده که تنها به صورت مجازی تدریس میکنند این شیوه را بسیار جذابتر از شیوه تدریس حضوری و کلاسیک میدانند. این شیوه آموزشی به اساتید این امکان را داده که بتوانند وقت زیادی برای خود حفظ کنند و همچنین بتوانند برای دانشجویان وقت مناسب بگذارند.
مؤلف "ایمانگرایی ویتگنشتاین" یادآور شد: امروزه شبکههای اینترنتی این شرایط را فراهم آورده تا دانشجویان بتوانند موضوعات درسی و محتوای آن را در اختیار یکدیگر قرار دهند. این مسائل نباید برای یک مدرس دانشگاه بی اهمیت تلقی شده و آنها را نادیده بگیرد.
وی افزود: در حال حاضر شاهد شکافی میان آموزش مجازی و آموزش کلاسیک هستیم و این موضوع نوعی خطر است. واژه خطر از آنجا به کار برده شد که معتقدم آموزش کلاسیک جزء اجتناب ناپذیر فرآیند آموزش است و نباید نادیده انگاشته شود.
امروزه این خطر زمانی بیشتر احساس میشود که دریابیم دانشجویان ترجیح میدهند به صفحه مانیتور نگاه کنند تا تخته سیاه.
مؤلف "آیا فلسفه فمینیسم تضاد مفهومی دارد" گفت: استاد تنها منبعی از دادهها و اطلاعات برای دانشجویان نیست. او همچنین منبعی برای آموزش روش تحقیق نیست. خود استاد به عنوان الگویی آموزشی برای دانشجو مطرح است.
کد خبر 1153103
نظر شما