دکتر علیرضا قائمی نیا در گفتگو باخبرنگار مهر در مورد این نظر که بسیاری از معارف فلسفی،عرفانی و دینی که در سنت فرهنگی ما تا زمان حافظ وجود داشته به صورت موجز در اشعار حافظ وجود دارند، گفت: تاحدی این نظر درست است. معارف عرفانی اسلامی در اشعار حافظ متجلی است. به یک معنا مضامین قرآنی در ادبیات حافظ جمع شده و به یک معنا میتوانیم بگوییم حافظ چکیده و عصارهای از تفکر عرفانی اسلامی است.
وی افزود: بنابراین رمز ماندگاری حافظ هم شاید همین باشد. درواقع تجربه دینیای که حافظ دارد یک تجربه دینی اسلامی است و وی خوب توانسته در قالب زبان با ادبیت خاص خودش آنها را بیان کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در باره این سخن که حافظ حافظه ماست نیز اظهار داشت: به یک معنا اگر منظور همین است که حافظ مخزنی است که گذشته تفکر عرفانی اسلامی در او جمع شده و این تفکر را به صورت فشرده در ادبیات خاص خود مطرح کرده به این معنا میپذیرم. بلکه بالاتر از آن میگویم حافظ یکی از تجلیات بعد باطنی اسلام است. اسلام هم بعد ظاهری دارد و هم بعد باطنی و بعد باطنی آن در اشعار حافظ به خوبی تجلی پیداکرده و با آن زبان استعاره خود، خودش را نشان داده است.
این محقق و پژوهشگر در مورد اینکه حافظ به چه کار ما در بحرانهایی که پیش رو داریم میآید هم گفت: تفکر حافظ به یک معنا تفکر انتقادی هم است. درواقع او خیلی از جریانهای منفیای را که در زمانهاش وجود داشته نقد میکند. جریان زهد منفی را ظاهرگرایی و اهمیت ندادن به عشق خدایی را مورد ملامت قرار میدهد. دردوران مدرنیسم اینها بیشتر ضرورت پیداکرده است.
این استاد دانشگاه مفید قم درپایان خاطرنشان کرد: بشر امروز متأسفانه مبتلا به دنیا شده و اصل را دنیا قرارداده است. خدا در این عالم غایب شده و حضور ندارد اما در تفکر حافظ خدا در همه حال حضور حداکثری دارد و تمام اعمال انسان را تحت تأثیرمیگذارد. این چیزی است که امروزه باید بیش از پیش برروی آن تأکید بشود.
نظر شما