به گزارش خبرنگار مهر، نشست "نوراسلیهای نوماینونگی" با سخنرانی سید نصرالله موسویان، روز شنبه، سوم مهرماه 1389 در محل مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
موسویان در آغاز سخنان خود گفت: ماینونگ فیلسوفی آلمانی و همدوره راسل، فیلسوف انگلیسی بود که بیشتر آثار خود را در حوزه فلسفه ذهن و روانشناسی به آلمانی نوشته است. نوماینونگگرایی در پی احیای حکمت ماینونگ و نوراسلگرایی در پی زنده کردن سنت راسلی بود. این دو در واقع با هم مخالف بودند و در نتیجه به طور تاریخی نوراسلیها و نوماینونگیها نیز با هم در تعارض و تضاد بودند؛ هر چند به نظر میرسد این اختلاف به رغم ادعای طرفین نمیتواند چندان عمیق باشد.
وی افزود: نوراسلگرایی معطوف به فلسفه زبان و منطق است و نتایجی در فلسفه ذهن و معرفتشناسی دارد. محتوای دلالتشناختی یا محتوای معنایی یک نام، شیای است که یک نام به آن ارجاع میدهد. از سوی دیگر محمولات، ویژگیهایی در عالم خارج دارند. بنابراین این ویژگیها در ذهن ما نیستند و محتوای معنایی جملات، قضایایی هستند که توسط نامها یا محمولات به آنها ارجاع داده میشود.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه راسل پیش از هر چیز به دلیل مخالفت با هگلیها و ایدهآلیسم به این نظرات رو آورد گفت: در فلسفه زبان، چیزها یا کلماتی وجود دارند که مصداق ندارند. اگر به تاریخ علم نگاه کنیم خواهیم دید که بسیاری از اصطلاحات، مصداق ندارند؛ اصطلاحاتی که میتوان بسیاری از آنها را تولید کرد.
موسویان تصریح کرد: این اصطلاحات را در متافیزیک نیز میتوان مد نظر قرار داد. مثلاً اگر یک هویت دینی را در نظر بگیریم ممکن است این هویت از نظر مؤمنان به دین دیگر نامی باشد که مصداق ندارد. حال اگر راسل درست میگفت که معنای محمولات، در عالم خارج وجود دارند، آنگاه میتوان گفت در موردی مثل "سقراط معدوم است"، این قضیه درست است. اما سؤال این است که آیا محمول معدوم بودن نیز در عالم خارج وجود دارد؟ همین معضلات بود که در نهایت سبب شد که راسل این نظر خود را کنار بگذارد.
این پژوهشگر فلسفه تحلیلی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر یک سری مسایل معرفتشناختی هم در نظر راسل متقدم وجود دارد. مثلاً در همان مثال، "سقراط معدوم است" درست است و ما نیز میفهمیم که این قضیه درست است. با همه این اوصاف نوراسلیها همگی بر این باورند که راسل اشتباه کرد. از نظر آنها راسل باید اصل نظر خود را نگه میداشت و این موضوع به این دلیل است که نوراسلیها همگی واقعگرا بودهاند.
موسویان در ادامه به نظرات ماینونگ پرداخت و گفت: ماینونگ حرفهایی زده که بر اساس آنها به نظر میرسد ما اشیایی داریم که موجود نیستند. او همچنین گفته است ویژگیهایی که این اشیاء دارند ربطی به وجود یا عدم آنها ندارد. ایده اصلی ماینونگ این است که وجود اشیاء یک چیز است و ویژگیهای آن شیء چیز دیگری است که حتی میتوان برای آنها سور نیز به کار برد.
وی با تأکید بر اینکه از نظر ماینونگ حتی میتوان بر روی اشیاء غیرموجود نیز نام نهاد، سخنانش را پی گرفت: این ادعاها نشان میدهد که این دیدگاه ماینونگ غیراستاندارد است. منظور ماینونگ از اشیاء غیرموجود این است که مثلاً دایره مربع یک شیء غیرموجود است یا کوه طلایی که در عالم خارج وجود ندارد نیز چنین است.
این پژوهشگر فلسفه تحلیلی ادامه داد: پس از انتشار "نامگذاری و ضرورت" کریپکی، از نوراسلگرایی که متضمن میلگرایی نسبت به نامهای خاص و تز قضایای راسلی است به نحو گستردهای دفاع شده است. با این وجود نامهای تهی، یعنی نامهایی که مرجع دلالتشناختی یا مصداق ندارند، مشکلات متعددی را برای نوراسلگرایی به وجود آورده است. نیتن سَمِن و اسکات سُمز، در پاسخ به چنین مشکلاتی، از نوراسلگرایی دفاع کرده و برای توضیح شهودهای کاربران یک زبان، درباره جملاتی که حاوی نامهای تهی هستند، به هویاتی شبیه معانی فرگهای مثل قالبهای گزارهای یا شیوههای بازنمایی تمسک جستهاند.
وی خاطرنشان کرد: آنها به این نتیجه رسیدهاند که بالاخره یک سری از اشیاء را میتوان پذیرفت که مصداق هم ندارند. این موضوع درباره اسطورهها نیز میتواند صادق باشد. یعنی ما نامهای خاصی داریم که این نامها به هیچ چیز اشاره ندارند. مثلاً لفظ سقراط به هیچ وجه در حال حاضر وجود خارجی ندارد. این نوراسلیها در واقع میگویند ما بخشی از آنها را میپذیریم.
موسویان ادامه داد: بنا بر نظر راسل متقدم چون سقراط در حال حاضر وجود خارجی ندارد، پس قضیه "سقراط وجود ندارد" نیز وجود نخواهد داشت. اما این به این معنا نیست که ان قضیه درست نیست. بنابراین حالتی تناقضآمیز وجود خواهد داشت. از یک طرف میگوییم سقراط وجود ندارد پس قضیه فوق نیز وجود ندارد اما از طرف دیگر میخواهیم بگوییم این قضیه درست است.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران یادآور شد: درست است که سقراط وجود ندارد اما لفظ سقراط به سقراط ارجاع میدهد ولو آنکه سقراط وجود نداشته باشد. بنابراین قضیه "سقراط وجود ندارد" درست است. در همین جاست که میتوان گفت این قضیه نوماینونگی است.
موسویان در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: دیدگاه سمن و سمز یک دیدگاه موفق نوراسلی است که در نهایت دیدگاهی نوماینونگی نیز هست. بنابراین ادعای این دو که ماینونگی بودن خود را رد میکنند به نظر من قابل قبول نیست و میتوان نوراسلی نوماینونگی نیز بود.
نظر شما