پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۰ مهر ۱۳۸۹، ۱۰:۳۱

حافظ و اندیشه ایرانی-8/

به مدارا و شجاعت و حقیقت‌طلبی حافظ بسیار محتاجیم

به مدارا و شجاعت و حقیقت‌طلبی حافظ بسیار محتاجیم

حافظ‌شناس و استاد ادبیات دانشگاه شیراز معتقد است بعد از گذشت چند سده از زمانه حافظ ما هنوز هم به مشی و مرام وی در مورد مدارا و شجاعت و حقیقت‌طلبی بسیار محتاج هستیم.

دکتر عزیزالله شبانی در گفتگو با خبرنگارمهر درمورد این نظر که بسیاری از معارف فلسفی، عرفانی و دینی که در سنت فرهنگی ما تا زمان حافظ موجود بوده به صورت موجز در اشعار حافظ حضوردارند، گفت: بله این نظر را قبول دارم. زیرا ازبامداد پیدایش، فرهنگ ایران در رمز و رازها بازتاب داشته است و حافظ میراث‌دار رمز و رازهای فرهنگی ایران زمین در میترائیسم، درآئین مغان، و در عرفان اسلام است. حافظ در این سیاق صیاد چیره‌دستی بوده که هرزگاهی این رمز و رازها را صید کرده است و در هنر کلامی خویش به شیوه‎ایی رندانه بازتاب داده است.

وی افزود: برای مثال پیر را، راهنمای فکری را که در میترائیسم جایگاه ویژه‎ایی داشته است  ازآن برگرفته است و درآئین مغان پیر مغانش کرده و در تفکر اسلامی و مفهوم قرآنی خزرِ راهش پنداشته و در عرفان اسلامی شیخ صنعانش لقب داده است. ما بترتیب دراین سیر غمزه‎های کلامی حافظ را درباره عرفان راهنما در دیوانش متذکر می‎شویم.

این حافظ شناس و استاد ادبیات دانشگاه شیراز تصریح کرد: 1- برای مثال در این بیت حافظ نظر داشته است به پیر میترائیسمی،"پیرمیخانه همی خواند معمایی دوش  /  ازخط جام که فرجام چه خواهد بودن "،   این شیوه پیران میترائیسم بوده است که فال از شراب می‏گرفته‎اند مثل فال قهوه کنونی. 2- درمرشدماپیرمغان شد چه تفاوت  درهیچ سری نیست که سِرّی زخدانیست. این هم از پیر مغان3- طی این مرحله بی همرهی خزر مکن    ظلمت است بترس از خطر گمراهی. این هم برای خزر در مفهوم قرآنی سوره کهف4- "دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیرما  /  چیست یاران طریقت بعد از این تدبیرما

                      ما مریدان روی سوی کعبه چون آریم چون /   روی سوی خانه خمّاردارد پیرما"  که اشارتی است بر حرکت شیخ صنعان که روایت سرگذشت او در منطق الطیر عطارآمده است و به گمان من داستان شیخ صنعان و دختر ترسا گرته برداری ازمهر و مهرویه هندی خالق فرهنگ اوینیشادها است.

شبانی در مورد این گفته که حافظ، حافظه ما است نیز گفت: این سخن گرانسنگ استادبهاءالدین خرمشاهی است با توجه به زمانه و زمینه سخنش و عنوان کتاب و مقاله‏اش سخنی است که در یک بازی زبانی زیبا است. ما به گونه‏ای دیگر می‏توانیم بگوییم که حافظ خاطره جمعی ما است. حافظ زنده کننده خاطره ازلی ما است و نیز اگر با انگاره آرکی تایپی مأثورات حافظ محصول ناخودآگاه جمعی ما است و اگر در کلام استاد خرمشاهی جایگاه ناخودآگاه جمعی رادر حافظه قلمدادکنیم سخنمان نیز و سخن ایشان نیز پروقار از مفاهیم هنری است و بدینگونه اگر ابهامی داشته باشد زدوده می‎شود.

این محقق و پژوهشگر ادبی در مورد رابطه حافظ و بحرانهای پیشرو امروزی هم اظهارداشت: دربحثی که من برای دانشجویان داشته‏ام مباحثی طرح کرده‏ام که چه در روزگار ما که روزگار تزلزل ارزشها و بحران همه ارزشهای تا کنونی است هنری مردانی چون حافظ می‎توانند در بین جوامع منحط و سود انگار بازتاب دهنده ارزشهایی نظیز1-صدق که سلسله جنبان حرکت معنوی پیامبران است.   "به صدق کوش که خورشید آید از دهنت   /  که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست"

وی ادامه داد:2- مدارا، دربین جوامعی که قتل و خونریزی در جنگها به گونه‏ای است که نهاد خیرخواهان بشری را خنجر باران می‎کند آیا تحمل دیگری و مدارا نمی‎تواند داروی این درد بی درمان باشد که حافظ گفت:

"آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است /  بادوستان مروت با دشمنان مدارا"3-عشق و دوست داشتن که زیباترین نعمت خداوندی برای بشریت است و دل انگیزترین هدیه الهی به عالم انسانیت است و حافظ سلسله جنبان و استاد جهان در روزگار بی مهری‏هاست که العشق و ماادراک العشق ،  "عشق می‎ورزم و امید که این فن شریف / چون هنرهای دیگر موجب حرمان نشود"5- از همه مهمتر بی آزاری و کم آزاری که انسان و انسانیت رادر گردونه اهیمیسا (اصل عدم خشونت) که در قرن بیستم گاندی صرحش رادرافکند با نگاه به قامت اندشگانی حافظ آیا به جهان بهتری نمی‎رسیم.

"دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ  /  که رستگاری جاوید در کم آزاری است"

کد خبر 1159752

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha