دکتر عزیزالله شبانی در گفتگو با خبرنگارمهر درمورد این نظر که بسیاری از معارف فلسفی، عرفانی و دینی که در سنت فرهنگی ما تا زمان حافظ موجود بوده به صورت موجز در اشعار حافظ حضوردارند، گفت: بله این نظر را قبول دارم. زیرا ازبامداد پیدایش، فرهنگ ایران در رمز و رازها بازتاب داشته است و حافظ میراثدار رمز و رازهای فرهنگی ایران زمین در میترائیسم، درآئین مغان، و در عرفان اسلام است. حافظ در این سیاق صیاد چیرهدستی بوده که هرزگاهی این رمز و رازها را صید کرده است و در هنر کلامی خویش به شیوهایی رندانه بازتاب داده است.
وی افزود: برای مثال پیر را، راهنمای فکری را که در میترائیسم جایگاه ویژهایی داشته است ازآن برگرفته است و درآئین مغان پیر مغانش کرده و در تفکر اسلامی و مفهوم قرآنی خزرِ راهش پنداشته و در عرفان اسلامی شیخ صنعانش لقب داده است. ما بترتیب دراین سیر غمزههای کلامی حافظ را درباره عرفان راهنما در دیوانش متذکر میشویم.
این حافظ شناس و استاد ادبیات دانشگاه شیراز تصریح کرد: 1- برای مثال در این بیت حافظ نظر داشته است به پیر میترائیسمی،"پیرمیخانه همی خواند معمایی دوش / ازخط جام که فرجام چه خواهد بودن "، این شیوه پیران میترائیسم بوده است که فال از شراب میگرفتهاند مثل فال قهوه کنونی. 2- درمرشدماپیرمغان شد چه تفاوت درهیچ سری نیست که سِرّی زخدانیست. این هم از پیر مغان3- طی این مرحله بی همرهی خزر مکن ظلمت است بترس از خطر گمراهی. این هم برای خزر در مفهوم قرآنی سوره کهف4- "دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیرما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیرما
ما مریدان روی سوی کعبه چون آریم چون / روی سوی خانه خمّاردارد پیرما" که اشارتی است بر حرکت شیخ صنعان که روایت سرگذشت او در منطق الطیر عطارآمده است و به گمان من داستان شیخ صنعان و دختر ترسا گرته برداری ازمهر و مهرویه هندی خالق فرهنگ اوینیشادها است.
شبانی در مورد این گفته که حافظ، حافظه ما است نیز گفت: این سخن گرانسنگ استادبهاءالدین خرمشاهی است با توجه به زمانه و زمینه سخنش و عنوان کتاب و مقالهاش سخنی است که در یک بازی زبانی زیبا است. ما به گونهای دیگر میتوانیم بگوییم که حافظ خاطره جمعی ما است. حافظ زنده کننده خاطره ازلی ما است و نیز اگر با انگاره آرکی تایپی مأثورات حافظ محصول ناخودآگاه جمعی ما است و اگر در کلام استاد خرمشاهی جایگاه ناخودآگاه جمعی رادر حافظه قلمدادکنیم سخنمان نیز و سخن ایشان نیز پروقار از مفاهیم هنری است و بدینگونه اگر ابهامی داشته باشد زدوده میشود.
این محقق و پژوهشگر ادبی در مورد رابطه حافظ و بحرانهای پیشرو امروزی هم اظهارداشت: دربحثی که من برای دانشجویان داشتهام مباحثی طرح کردهام که چه در روزگار ما که روزگار تزلزل ارزشها و بحران همه ارزشهای تا کنونی است هنری مردانی چون حافظ میتوانند در بین جوامع منحط و سود انگار بازتاب دهنده ارزشهایی نظیز1-صدق که سلسله جنبان حرکت معنوی پیامبران است. "به صدق کوش که خورشید آید از دهنت / که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست"
وی ادامه داد:2- مدارا، دربین جوامعی که قتل و خونریزی در جنگها به گونهای است که نهاد خیرخواهان بشری را خنجر باران میکند آیا تحمل دیگری و مدارا نمیتواند داروی این درد بی درمان باشد که حافظ گفت:
"آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / بادوستان مروت با دشمنان مدارا"3-عشق و دوست داشتن که زیباترین نعمت خداوندی برای بشریت است و دل انگیزترین هدیه الهی به عالم انسانیت است و حافظ سلسله جنبان و استاد جهان در روزگار بی مهریهاست که العشق و ماادراک العشق ، "عشق میورزم و امید که این فن شریف / چون هنرهای دیگر موجب حرمان نشود"5- از همه مهمتر بی آزاری و کم آزاری که انسان و انسانیت رادر گردونه اهیمیسا (اصل عدم خشونت) که در قرن بیستم گاندی صرحش رادرافکند با نگاه به قامت اندشگانی حافظ آیا به جهان بهتری نمیرسیم.
"دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ / که رستگاری جاوید در کم آزاری است"
نظر شما