پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۷ مهر ۱۳۸۹، ۹:۵۱

حافظ و اندیشه ایرانی-14/

حافظ شاخصه هویت ایرانی است

حافظ شاخصه هویت ایرانی است

خبرگزاری مهر: حافظ خلاصه فرهنگ قبل از خودش است یعنی همه آنچه که قبل از حافظ بوده فشرده شده و در شعراو آمده است. این مقال نگاهی دارد به این موضوع.

به گزارش خبرنگار مهر، حافظ یک دنیا معنی را در دیوان خود نهفته دارد و می‎توان آنها را استخراج و تبدیل به آموزه‏های اخلاقی کرد. زیرا حافظ ، حافظ قرآن بوده و آشنایی وی با فرهنگ و تمدن اسلامی است که عامل خلق اشعار زیبا شده است می‏تواند همیشه برای ما قابل استفاده باشند به شرط اینکه کاربردی به اشعار او نگاه  و آنها را برای دانش آموزان آموزه کنیم و یاد بدهیم.
 
شعر حافظ تعلیمی نیست اما بسیاری از مفاهیم گذشته در اشعارش جمع شده است. چون حافظ خودش هم دید فلسفی دارد و هم دید عرفانی دارد و از یک جهان بینی و جهان شناسی گسترده‎ای برخوردار است. به این جهت همه این مسائل در شعرش متبلور شده است. معارف عرفانی اسلامی در اشعار حافظ متجلی است. به یک معنا مضامین قرآنی در ادبیات حافظ جمع شده و به یک معنا می‌توانیم بگوییم حافظ چکیده و عصاره‎ای از تفکر عرفانی اسلامی است.
 
درمورد رابطه حافظ و بحرانهای پیشروی معاصر هم می‏توان گفت حافظ ما را به برگشت به خودمان فرامی‏خواند. از یک نظر حافظ یک مبارزه جدی علیه تظاهر و تزویر و ریا و دروغ و نفاق که بزرگترین خطر انسانی جامعه ماست دارد. اگر ما با این رذایل اخلاقی که حافظ با آنها مبارزه می‎کند،ماهم بتوانیم مبارزه کنیم و خودمان را از آنها دور کنیم، دیگر جامعه یک جامعه پاک می‏شود.

چنانچه مهمترین مشکلی که ما خواهیم داشت مشکلات فرهنگی و اخلاقی است و در صورتی که با این رذیلتهای اخلاقی در جامعه مبارزه شود و ازبین بروند یا کم شوند آن موقع ما شاهد یک جامعه شیرین و پاک و ورزیده‏ای هستیم که می‎شود در آن زندگی کرد. درواقع خودسازی را ازخودمان از درون شروع کنیم و بعد بتوانیم جامعه بیرون را هم بعد از ساخت درونمان هم بسازیم.
 
حافظ از سویی قرآن را با چهارده روایت ازبر می‏خوانده و از طرف دیگر باظرایف فرهنگ ایرانی نظیر میترایسم(مهرپرستی) و آئین‏های باستان ایران بخصوص آئین زرتشت آشنایی داشته است. چنانچه اشارات متعدد او به [آتشی که نمیرد]مؤید این دعوی است. از همین روست که خواجه شیراز را نماد فرهنگ ایرانی و نقطه پیوند هردو فرهنگ می‏دانند.
 
حقیقت این است که منتقدان واقع‌بین امروزی حافظ را به طور کامل مورد تأیید قرار نمی‏دهند و او را به معنای واقعی شاعری می‏دانند که از عطوفت زدگی شاعرانه و هیجانات آنی برکنار نیست. دلایل این دعوی را در دیوان حافظ بسیار می‎توان یافت برای نمونه یک جا می‏گوید: "بگیر طره مه طلعتی و قصه مخوان  /  که سعد و نحس به تأثیر زهره و زهل است" و در جایی دیگر می‎گوید: "چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد/  من نه آنم که زبونی کشم از جرخ فلک " که مبین دوگانه اندیشی حافظ است که با عزم راسخ انسان امروزی تباین دارد.
 
بنابراین حافظ نیز مانند برخی از اندیشمندان و شاعران بزرگ مانند سنایی و اگوستین قدیس دارای دو وجه است که وجه منفعل آن به کار انسان جدید نمی‏آید مگر از منظر هنر برای هنر نه هنر برای مردم.
 
رمز ماندگاری حافظ هم شاید همین باشد. درواقع تجربه دینی‏ای که حافظ دارد یک تجربه دینی اسلامی است و وی خوب توانسته در قالب زبان با ادبیت خاص خودش آنها را بیان کند.
 
اینکه حافظ مخزنی است که گذشته تفکر عرفانی اسلامی در او جمع شده و این تفکر را به صورت فشرده در ادبیات خاص خود مطرح کرده بلکه بالاتر از آن حافظ یکی از تجلیات بعد باطنی اسلام است. اسلام هم بعد ظاهری دارد و هم بعد باطنی و بعد باطنی آن در اشعار حافظ به خوبی تجلی پیداکرده و با آن زبان استعاره خود، خودش را نشان داده است.
 
 تفکر حافظ به یک معنا تفکر انتقادی هم است. درواقع او خیلی از جریانهای منفی‎ای را که در زمانه‎اش وجود داشته نقد می‎کند. جریان زهد منفی را ظاهرگرایی و اهمیت ندادن به عشق خدایی را مورد ملامت قرار می‎دهد. دردوران مدرنیسم اینها بیشتر ضرورت پیداکرده است.
 
بشر امروز متأسفانه مبتلا به دنیا شده و اصل را دنیا قرارداده است. خدا در این عالم غایب شده و حضور ندارد اما در تفکر حافظ خدا در همه حال حضور حداکثری دارد و تمام اعمال انسان را تحت تأثیرمی‏گذارد. این چیزی است که امروزه باید بیش از پیش برروی آن تأکید بشود
 
حافظ خلاصه فرهنگ قبل از خودش است یعنی همه آنچه که قبل از حافظ بوده فشرده شده و در شعرحافظ با زبان وی آمده است. حافظ به تمامی معارف پیش از خود چه در حوزه اندیشه‏های اسلامی و چه ایرانی آشنایی داشته و چنانچه از اشعارش برمی‎آید بازیرو بم هردو فرهنگ کاملاً آشنا بوده حافظ عصاره فرهنگی است که هویت ایرانی را شکل می‎دهد یعنی می‏توان نشانه‏های بارز هویت ایرانی را در شعر حافظ به آسانی یافت.
 
تردیدی نیست که حافظ را می‌توان یکی از منتقدان اجتماعی و فرهنگی دانست که مسائل زمان خود را از حوزه‌های مختلف سیاسی، دینی و اجتماعی در بوته نقد قرار داده و کاستی‌ها و معایب آنها را در آیینه شعر خویش نمایانده است. او به گواهی تاریخ همچنان به سیر خود ادامه می‌دهد و در هر زمانه‌ای به نوعی خود را می‌نمایاند. در اشعار حافظ یک نوع پختگی است و با عرفانی صحبت می‎کند که نشاندهنده عمق مطالعات او است. بر اساس بررسیها، گفته می‌شود حافظ حدود پنجاه اثر عرفانی و ادبی پیش از خود را مطالعه کرده و برآنها آگاهی داشته است در حقیقت دیوان حافظ مجموعه‏ای از همه عناصر است که در این کتابها موجود بوده و اینها را وی در اشعار خود گنجانده است.
 
بطور کلی می‌توان گفت حافظ شاخصه هویت ایرانی است برای اینکه با عمق نگاه فلسفی خود به جهان و عرفانی که در اشعارش نهفته و زیبایی کلامی که دارد او را از همه جهت برجسته کرده و می‎شود گفت عصاره فرهنگ و تمدن ایرانی است. اشعار حافظ سرشار از پند و امثال و حکم است چنانچه می توان گفت آیات قرآنی را در اشعار حافظ می‏توانیم بخوانیم برای مثال "دنیا مزرعه آخرت است" حافظ این را به زیبایی بیان می‏کند.
کد خبر 1164702

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha