سران کشورهای مختلف در سال 2000 میلادی بر سر اهدافی توافق کردند که موسوم به اهداف توسعه هزاره است. این اهداف بایست تا سال 2015 محقق شوند. این اهداف عبارتند از: ریشهکنی فقر، تامین آموزش ابتدائی در سطح جهانی، برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش مرگ و میر اطفال، بهبود وضعیت مادران، مبارزه با ایدز؛ مالاریا و سایر بیماریها، تضمین پایداری محیط زیست و مشارکت جهانی برای توسعه.
این سؤال پیش میآید که به رغم تلاشهای گذشته و اهمیت مسئله توسعه نزد کشورها چرا توسعه هنوز محقق نشده است؟
به عبارت دیگر میتوان اینگونه تصور کرد که نظریههای پیشین توسعه چندان در رسیدن به اهداف خود موفق نبودهاند. این سؤال مطرح است که عدم موفقیت آنها مربوط به مرحله اجرای آن نظریهها است و یا نه، این عدم موفقیت به لحاظ فقدان نظری آن نظریهها است.
بر اساس گزارش برخی کشورها در اجلاس سال جاری (گزارش بررسی اهداف توسعه هزاره) در سازمان ملل متحد، برخی کشورها هنوز نتوانستهاند، حتی پیش از بحران مالی جهانی، تعهدات خود را در مهلت مقرر انجام دهند.
دکتر نوآم چامسکی در مورد این موضوع که آیا گذار از توسعه دولت محور به توسعه مردم نهاد را میتوان نوعی تغییر پارادایمیک در نظریههای توسعه تلقی کرد به خبرنگار مهر گفت: خود اصطلاح "مردم نهاد" اصطلاحی است پیچیده و نیاز به مشخص کردن حدود و ثغور آن است.
وی خاطر نشان کرد: بدون مشخص کردن ابعاد و حدود اصطلاح "مردم نهاد" بحث در مورد این تغییر پارادایمیک و این موضوع که توسعه "مردم نهاد" شده است ممکن نیست.
چامسکی افزود: به عبارت دیگر کاربرد اصطلاح "مردم نهاد" به معنای این نیست که توسعه را به این مرحله مربوط کنیم.
نظر شما