به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب "زبان و تصویر جهان" با حضور سروش دباغ مؤلف کتاب و فاطمه مینایی و مصطفی ملکیان عصر دیروز یکشنبه دوم آبان در مؤسسه معرفت و پژوهش برگزار شد.
این کتاب شامل مقالات سروش دباغ در دو سال گذشته درباره فلسفه ویتگنشتاین است که به تازگی از سوی نشر نی منتشر شده است. اغلب مقالات این کتاب درباره تراکتاتوس و بهاصطلاح دوره متقدم ویتگنشتاین است هر چند به دوره متأخر این فیلسوف هم میپردازد.
دکتر سروش دباغ در ابتدای این نشست با اشاره به مطالعات خود درباره ویتگنشتاین گفت: پیش از این کتاب نیز کاری درباره ویتگنشتاین از بنده منتشر شده بود. کتاب "سکوت و معنا" نیز مجموعه مقالاتی درباره فلسفه ویتگنشتاین است که حدود یک سال و نیم پیش منتشر شد.
وی افزود: کتاب حاضر نیز مجموعه مقالاتی درباره فلسفه ویتگنشتاین است. این نشان از دلمشغولی بنده به ویتگنشتاین دارد که بخشی از آن به سبب تخصص بنده در این حوزه است و بخشی به سبب علاقه.
مؤلف "سکوت و معنا" یادآور شد: کتاب حاضر بر خلاف مشی کتابهایی که درباره ویتگنشتاین نوشته میشوند از ویتگشنتاین متأخر و یا ویتگنشتاین سوم شروع کرده است. برخی از ویتگنشتاین شناسان معتقدند که وی علاوه بر دوره اول و دوم فکری دارای دوره سوم فکری نیز است که این ویتگنشتاین با ویتگنشتاین دو دوره قبل تفاوت دارد. بر اساس دیدگاه این عده چون ویتگنشتاین در کتاب "در باب یقین" بر مباحث معرفت شناسی تأکید کرده لذا با ویتگنشتاین اول و دوم متفاوت است.
وی در ادامه به معرفی بخشهای مختلف کتاب پرداخت و افزود: در مقاله اول این کتاب به بررسی مفهوم "جهان تصویر" پرداختهام. این مفهوم در کتاب "در باب یقین" ویتگنشتاین آمده است. سعی کردهام حدود و ثغور این مفهوم را در این مقاله روشن کنم. ویتگنشتاین با مبناگرایی همدلی نشان میدهد و از مبناگرایی در کتاب "در باب یقین" دفاع میکند.
دباغ گفت: در مقاله دوم به مبحث فرااخلاق میپردازم و بحث واقعگرایی اخلاقی و ضد واقعگرایی اخلاقی را مورد بحث قرار میدهم. واقعگرایان اخلاقی معتقدند اوصاف اخلاقی مثل خوب، بد، باید و نباید تعینی در جهان طبیعت دارند و حال آنکه ضد واقعگرایان اخلاقی معتقدند اوصاف اخلاقی تعینی در جهان پیرامون ندارند. در این مقاله سعی کردهام با استفاده از مفهوم گرامر خوانش خود را از موضع فرااخلاقی ویتگنشتاین نشان دهم. بر اساس این مفهوم موضع ویتگنشتاین نه واقعگرایی اخلاقی است و نه ضد واقعگرایی اخلاقی.
وی تصریح کرد: در مقاله سوم یکی از مهمترین مباحث در ویتگنشتاین متأخر یعنی "شباهت خانوادگی" مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر میرسد این مفهوم دچار ابهام دلالت شناختی است. در مقاله بعد این ابهام توضیح داده شده است.
مؤلف "ترنم موزون حزن" افزود: این مقالات از ویتگنشتاین سوم بود و پس از این مقالات با سه مقاله ناظر به تراکتاتوس مواجه هستیم. اولین مقاله از این دسته با همکاری حسین شیخ رضایی نوشته شده و به بررسی سه مفهوم علیت، استقرا و قوانین طبیعت در تراکتاتوس میپردازد.
وی تصریح کرد: مقاله بعد حاصل بحثهای بنده با میثم سفید خوش است که هم به بررسی سنت آلمانی میپردازد و هم به فلسفه ویتگنشتاین. ویتگنشتاین متأثر از فلسفه قارهای و فیلسوفان این نحله فلسفی چون کانت و شوپنهاور است. اگر چه بیشتر به تأثیرات او از مور، راسل و فلسفه تحلیلی پرداخته شده است.
دباغ تأکید کرد: مقاله آخر کتاب میکوشد دو فیلسوفی که متعلق به دو مکتب فلسفی مختلف هستند یعنی علامه طباطبایی و ویتگنشتاین را مورد بررسی قرار دهد. به رغم اینکه علامه طباطبایی و ویتگنشتاین متعلق به دو سنت فلسفی گوناگون در اخلاق هستند ولی فرآودههای آنها یکسان است.
نظر شما